قطع انگشت دست برای سارقان ٢٠ میلیون‌تومانی
سه مرد که به اتهام سرقت از مغازه کالباس‌فروشی و یک منزل بازداشت شده بودند، بعد از محاکمه به قطع انگشت دست و حبس محکوم شدند.
به گزارش شرق، اردیبهشت سال ٩٥ مأموران کلانتری ١٢٧ نارمک در حال گشت‌زنی به چند مرد که خودروی وانت خود را جلوی یک مغازه کالباس‌فروشی پارک کرده بودند و در حال بارزدن اجناس مغازه بودند، مشکوک شدند و پس از بررسی موضوع متوجه شدند این مردان در حال سرقت از این مغازه هستند؛ به‌این‌ترتیب مأموران به‌سرعت وارد عمل شدند و این مردان را بازداشت کردند. آنها در بازجویی‌ها ابتدا منکر سرقت از این مغازه شدند؛ اما پس از ارائه مستندات از سوی پلیس به جرم خود اعتراف کردند. در ادامه تحقیقات کارآگاهان متوجه شدند این مردان افراد سابقه‌داری هستند که چندی پیش از منزل مسکونی زن میان‌سالی به نام فرانک سرقت کردهاند و پلیس به دنبال آنهاست.
به‌این‌ترتیب با تکمیل تحقیقات پلیس و شکایت شاکیان و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه آنها صادر و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی کیخواه قرار گرفت. در این جلسه پس از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان فرانک در جایگاه ویژه قرار گرفت و پس از طرح شکایت و درخواست قطع دست متهمان گفت: هنگامی که پس از چند روز از مسافرت برگشتیم، متوجه شدم سارقان به منزل من آمده‌اند و تلویزیون، طلا و هر چیز ارزشمندی را که در خانه داشتیم، با خود برده‌اند. آنها همچنین مبل‌های خانه را سوراخ کرده بودند؛ چون فکر می‌کردند ممکن است در آنجا طلا مخفی کرده باشیم. این زن در ادامه با بیان اینکه ارزش اجناس سرقتی از منزلش ٢٠ میلیون تومان بوده است، ادامه داد: پس از مدتی متوجه شدم این سه مرد از نبود ما در خانه سوءاستفاده کردهاند و حدود پنج روز در خانه ما زندگی می‌کردند و دوستان‌شان را نیز به آنجا آورده‌اند. کاری که سارقان انجام دادند، من را خیلی بدحال کرد و کاری کرده است که دیگر نمی‌توانم به خانه‌ام بروم و وضع روحی خوبی ندارم؛ بنابراین درخواست اشد مجازات را برای آنها دارم.
با توجه به اینکه شکات دیگر پرونده اعلام رضایت کرده بودند، متهمان به نام‌های کریم، جعفر و سعید به ترتیب در برابر قضات ایستادند و دفاعیات خود را ارائه دادند. جعفر در این جلسه گفت: پسر فرانک به نام کامران یکی از دوستان ما است. هنگامی که به منزل فرانک رفتیم، کامران نیز با ما همکاری کرد. در همین لحظه فرانک به گفته‌های جعفر اعتراض کرد و گفت پسرم هرگز چنین کاری نکرده است. فرانک در پاسخ به این سؤال که آیا کامران به مواد مخدر اعتیاد دارد، گفت: پسرش به هیچ‌گونه مواد مخدری اعتیاد ندارد. در ادامه جلسه جعفر به قضات گفت: کامران فروشنده مواد مخدر است و فرانک چون مادر کامران است، نمی‌خواهد واقعیت را قبول کند که پسرش در این سرقت با ما همکاری کرده است؛ سپس نوبت به دیگر متهمان رسید. آنها نیز برای ارائه دفاعیات در جایگاه قرار گرفتند و دفاعیات خود را مطرح کردند. با پایان گفته‌های شاکی و متهمان و ارائه دفاعیات وکلای آنها ختم جلسه اعلام و قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و در نهایت متهم ردیف اول و دوم به قطع انگشت دست و پنج سال حبس و متهم ردیف سوم نیز به حبس محکوم شدند.
نجات کودک سرگردان در بیابان از چنگال گرگ‌ها
میزان: مأموران پلیس اصفهان کودک هفت‌ساله را از دست گرگ‌ها نجات دادند. سرهنگ حسن یاردوستی، فرمانده انتظامی اصفهان، گفت: مأموران واحد گشت کلانتری ۳۰ بخش محمدآباد حین گشت‌زنی در منطقه شرق اصفهان در بیابان‌های اطراف شهرستان ناگهان متوجه صدای عجیب چند گرگ شدند. وی ادامه داد: مأموران بلافاصله به سمت صدا حرکت کردند که در مسیر با پسربچه‌ای گریان که در حال فرار از دست گرگ‌ها بود، مواجه شدند. این مقام انتظامی گفت: مأموران بلافاصله این کودک را پس از انتقال به منطقه مسکونی به صورت سالم تحویل خانواده‌اش دادند. یاردوستی خاطرنشان کرد: پدر این کودک به‌منظور آبیاری مزارع کودکش را با خود به زمین کشاورزی برده و او را در اتاقک نگهبانی خوابانده و خود مشغول کار در زمین شده بود. وی بیان کرد: کودک خردسال پس از ساعاتی از خواب بیدار مي‌شود و از اتاقک بیرون می‌رود و پس از اینکه خود را تنها می‌بیند، گریه‌کنان مسیر یک‌کیلومتری را در بیابان‌های اطراف به دنبال پدرش می‌گردد و سرانجام اسیر گرگ‌ها می‌شود که سرانجام مأموران پلیس به صورت معجزه‌آسایی با شنیدن صدای عجیب گرگ‌ها وی را از مرگ حتمی نجات می‌دهند. این مقام انتظامی ادامه داد: وقتی پدر این کودک پس از حدود یک ساعت از آبیاری مراجعه مي‌كند و فرزندش را مشاهده نمی‌کند، هراسان برای پیداکردن فرزندش به جست‌وجو می‌پردازد، اما موفق به یافتن کودک خود نمی‌شود. یاردوستی ضمن تقدیر از عملکرد به‌موقع مأموران برای نجات جان یک انسان خاطرنشان کرد: نیروی انتظامی حافظ جان انسان‌هاست و به این افتخار می‌کند.
