سوالی مهمی که وزیر احمدی‌نژاد باید به آن پاسخ بدهد

  • سیاسی
  • شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۶ ۱۸:۰۱
    کد خبر :96754

سال گذشته بنا بر آماری که معاون دفتر پژوهش سازمان محیط‌ زیست ارائه داده بود، میزان واردات محصولات تراریخته به کشور، حدود پنج‌ میلیارد دلار اعلام شد. رقمی که با درنظرگرفتن درآمد حدود ٤٠میلیارددلاری نفت برای کشور در سال، حدود یک‌هشتم درآمد نفتی را نشان می‌دهد.
به گزارش نامه نیوز، با وجودی‌ که سر استفاده از محصولات تراریخته حرف‌و‌حدیث‌های فراوانی برقرار است؛ اما نکته شایان توجه آن است که با واردات این محصولات به کشور، چیز غریبی نیست اگر هر فرد به‌هرحال از این محصولات استفاده کرده باشد. بنابراین سؤال اینجاست که با درنظرگرفتن این نکته، چرا باید همچنان واردات محصولات تراریخته ادامه داشته باشد و تولید آن در داخل کشور انجام نگیرد؟ بهزاد قره‌یاضی، رئیس دفتر پژوهش و فناوری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و رئیس مرجع ملی ایمنی زیستی، در گفت‌وگویی علت این اتفاق را پشت پرده تجاری آن و وجود مافیای واردات محصولات تراریخته می‌داند. قره‌یاضی از زمانی یاد می‌کند که در دولت احمدی‌نژاد، محمدرضا اسکندری، وزیر کشاورزی و مدیر بلافصل او یعنی رئیس وقت پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی در سال ٨٥، مجوز واردات محصولات تراریخته را به کشور صادر می‌کند و بر تولید داخلی محصولات تراریخته قفل و زنجیر می‌زند. او سخن از این‌دست اقدامات را نه برای رد یا تأیید مقابله مافیای واردات با تولید ملی محصولات تراریخته، بلکه برای مشروعیت‌زدایی از انگیزه‌های مخالفان سرشناس این فناوری در ایران به میان می‌آورد.

درحال‌حاضر چه حجمی از بازار جهانی مواد غذایی به محصولات تراریخته اختصاص دارد؟
تقریبا صد درصد سویای موجود در بازار تبادل جهانی تراریخته است. در مورد ذرت، کلزا و پنبه به‌ترتیب حدود ٥٠ درصد، ٣٠ درصد و ٨٠ درصد آنچه در بازار تبادل می‌توان خریداری کرد، تراریخته است. این چهار محصول بسیار استراتژیک هستند. ذرت، سویا و کلزا هم تأمین‌کننده روغن نباتی و هم به صورت مستقیم بخش اعظم جیره غذایی مرغ و گوشت و ماهی (و فراورده‌های آن مانند تخم‌مرغ و شیر و لبنیات دیگر) را تشکیل می‌دهد. توجه بفرمایید یک تولیدکننده مرغ، یک جوجه یک‌روزه را به قیمت دو هزارو ٢٠٠ تا دو هزارو ٥٠٠ تومان در بازار می‌خرد؛ این جوجه‌ها را به مدت ٤٢ تا ٤٨ روز نگهداری و سپس روانه بازار می‌کند. در این مدت جیره اصلی (بیش از ٩٨ درصد خوراک همین جوجه‌ها) ذرت و سویا هستند. بقیه مکمل و کمی هم صدف و دارو است. پس کوچک‌ترین اختلال در تأمین ذرت، سویا و کنجاله این دو محصول موجب افت شدید تولید و افزایش قیمت چشمگیر مرغ خواهد شد و حتی می‌تواند منجر به بروز صف‌های طولانی و بحران‌های اجتماعی شود.
در حال‌ حاضر بیش از ٩٠ درصد روغن نباتی و بیش از ٩٠ درصد خوراک مرغ و ٨٠ درصد خوراک دام‌های دیگر از طریق واردات تأمین می‌شود. با توجه به اینکه سهم مهمی از این محصولات در بازار تبادل جهانی تراریخته هستند، هیچ راه دیگری جز واردات محصولات تراریخته نداریم. واردکنندگان به‌خوبی از این موضوع آگاه هستند. نکته اینجاست که باید بپرسیم چرا هرزمان اسم تولید داخلی تراریخته می‌آید، تراریخته هولناک و ترسناک جلوه داده می‌شود؟

‌یعنی شما معتقدید هراس‌افکنی از تراریخته پشت‌پرده تجاری دارد؟
صد درصد. بخش بزرگی از این ماجرا را مافیای واردات هدایت می‌کند زیرا تولید داخلی منافع واردکنندگان را به خطر می‌اندازد. محمدرضا اسکندری، وزیر کشاورزی احمدی‌نژاد و مدیر بلافصل او یعنی رئیس وقت پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی باید پاسخ بدهند چرا در سال ٨٥ محصولات تراریخته را وارد کردند و همان زمان قفل و زنجیر بر تولید داخلی محصولات تراریخته زدند؟ ببینید، واردات محصولات تراریخته از سال ١٣٨٥ آغاز شد. تنها کسانی که به این موضوع اعتراض کردند، پژوهشگران و انجمن‌های علمی بودند که نه به اصل تراریخته، بلکه به مخالفت با تولید داخل در عین تشدید واردات اعتراض داشتند. اما کسانی که امروز داعیه مخالفت با تولید و واردات محصولات تراریخته را دارند؛ ازجمله خود آقای اسکندری و اعوان و انصار او مانند علی آقای کرمی و علی آقای کشوری و دیگر مدعیان سندی ارائه دهند که ١٠ سال پیش هم موقعی که ما به واردات محصولات تراریخته اعتراض می‌کردیم آیا اینها کلامی ‌به زبان راندند؟ مخالفتی کردند؟ اگر بله، سند بیاورند. چرا ناگهان از هنگامی‌که حمایت از تولید داخلی محصولات تراریخته در اسناد پشتیبان برنامه ششم به تصویب هیئت وزیران رسید، آقایان یکباره قیام کردند؟ با این توضیح من نمی‌خواهم بگویم مافیای واردات در حال مقابله با تولید ملی محصولات تراریخته است، بلکه می‌خواهم مشروعیت مخالفت و انگیزه‌های مخالفان سرشناس این فناوری در ایران را زیر سؤال ببرم. بارها و بارها عنوان کرده‌ام اگر شما پروفسور این علم هستید و اگر می‌دانستید بیش از ١٢ سال است این محصولات وارد می‌شوند چرا تا دو سال پیش هیچ صدایی از شما درنیامد و ناگهان از دو سال قبل نگران سلامت مردم شدید؟

‌اما گروه‌های موسوم به تولیدکنندگان محصولات ارگانیک هم با تراریخته زاویه جدی دارند…
بله، چون بازار ارگانیک ایران هم با تقلب تجارت افسانه‌ای برای خود دست‌وپا کرده است. آنها در دو،سه سال گذشته با فروش محصولات غیرارگانیک به نام ارگانیک به سه برابر قیمت واقعی ثروت افسانه‌‌ای برای خود ایجاد کرده‌اند و برخلاف قوانین و مقررات، خودسرانه گواهی ارگانیک صادر می‌کنند بعد هم به آنها می‌گویند هرچه می‌خواهید بفروشید. فقط لوگوی ما را روی مغازه بزنید. روزی وارد یکی از این مغازه‌های به‌اصطلاح ارگانیک شدم و دیدم برنج هم عرضه می‌کنند. روی کیسه‌ها نوشته بود: IPM؛ از فروشنده سؤال کردم این برنج هم ارگانیک است؟ بادی به غبغب انداخت و گفت: بله از بهترین شالیزارهای ارگانیک شمال کشور تهیه شده و گواهی ارگانیک هم دارد و این درحالی است که IPM به مفهوم مبارزه تلفیقی با آفات است که سموم شیمیایی هم بخشی از آن را تشکیل می‌دهند. متأسفانه نه سازمان استاندارد، نه وزارت بهداشت، نه تعزیرات حکومتی و نه دادستانی هم وارد این موضوع نشده‌اند و هر روز شاهد رواج بیشتر این عوام‌فریبی‌ها و دروغ‌گویی‌ها در صنعت غذای کشور هستیم. مرغ سبز، مرغ ارگانیک، روغن‌کشی در مقابل دیدگان شما، عباراتی هستند که هر روز طرفداران بیشتری پیدا می‌کنند و عوام‌فریبی دارد نسل دانایی را از میان برمی‌دارد. یکی از مسئولان ارشد وزارت بهداشت در جلسه کمیسیون کشاورزی عتف می‌گفت دکتر ‌هاشمی، وزیر بهداشت، را برای بازدید از یکی از نمایشگاه‌های ارگانیک در تهران دعوت کرده‌ بودند. وی و همراهان بلافاصله متوجه دغل‌بازی مسئولان برگزاری این نمایشگاه شده بودند و تیمی‌ را برای نمونه‌برداری از محصولات عرضه‌شده در نمایشگاه ارگانیک اعزام کرده بودند که مسئولان نمایشگاه به آنها اجازه نمونه‌برداری ندادند. متأسفانه یک «میدان‌دار بارفروش» هم شده میدان‌دار این ماجرا.

‌گردش مالی تجارت کود و سموم شیمیایی در ایران چقدر است و کشت تراریخته تا چه اندازه می‌تواند این تجارت را محدود کند؟
کشت تراریخته می‌تواند با افزایش مقاومت گیاهان نیاز آنها را به سم و کود شیمیایی تقریبا تا حد زیادی از بین ببرد. من رقم دقیقی از میزان واردات و تولید و توزیع سموم شیمیایی ندارم. آخرین آماری که به خاطر دارم این است که میانگین سرانه مصرف سموم شیمیایی در ایران گاهی تا ١٠ برابر مصرف اروپاییان است. به‌طور ویژه در استان‌هایی که برنج و پنبه کشت می‌شود بیشترین میزان مصرف سموم خطرناک شیمیایی را شاهد هستیم. براساس گزارشی از سازمان حفظ نباتات، ٨٨ درصد مبارزه شیمیایی با آفات فقط و فقط به مبارزه با کرم ساقه‌خوار برنج اختصاص دارد. اگر دقت کنید، می‌بینید بیشترین هجمه مخالفان با تولید ملی محصولات تراریخته هم دقیقا از همین منظر به تولید ملی برنج تراریخته برمی‌گردد چون کاسبی سم‌فروشان را کساد خواهد کرد.

گفته می‌شود در کشاورزی ایران بعضا سموم منسوخ و از رده خارج مورد استفاده قرار می‌گیرد که دوز آلایندگی بالایی دارد. درباره آثار زیان‌بار و اثبات‌شده این سموم توضیح دهید.
در دوره آقای محمدرضا اسکندری واردات سموم بی‌خاصیت و بی‌کیفیت از هندوستان و چین رونق زیادی گرفت. البته نه اینکه این دو کشور سموم باکیفیت نداشته باشند، اما به‌هرحال با اطلاعی که امروز از میزان پاک‌دستی دولت‌های نهم و دهم در بین مسئولان وجود دارد، می‌توان حدس زد که چرا سموم فاقد کیفیت مناسب وارد کشور می‌شد. در دوره اخیر تلاش زیادی شد تا با همت سازمان حفظ نباتات ساماندهی مناسبی در بازار سموم صورت بگیرد. اما به‌هرحال سم، سم است و خسارات زیان‌بار خود را برجای می‌گذارد. سموم خوب خسارات کمتری بر جای می‌گذارد و سموم بد خسارات بیشتر. راه‌حل ما این است که با تولید محصولات تراریخته بتوانیم اصولا نیاز به سم را از بین ببریم.
مغالطه رایجی که متأسفانه برخی مدعیان مقابله با بیوتروریسم ایجاد کرده‌اند، این است که در تولید محصولات ارگانیک از سموم استفاده نمی‌شود یا اینکه سموم بیولوژیک مورد استفاده فاقد زیان هستند. درصورتی‌که هر دوی این فرضیه‌ها کاملا غلط هستند. در بسیاری از سموم مورد استفاده در آفت‌کش‌ها از ترکیباتی استفاده می‌شود که به‌طور طبیعی در گیاهان یافت می‌شوند. اگرچه عوام‌فریبان متوهم و فناوری‌هراس تلاش دارند این نوع سموم را سالم یا برتر معرفی کنند، اما این امر به هیچ عنوان صحت ندارد و سموم طبیعی مورد استفاده در محصولات ارگانیک هم می‌توانند کشنده باشند. مرکز ملی تحقیقات سلامت غذا وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد اخیرا گزارش مفصلی را درباره محصولات ارگانیک منتشر کرده که در فصل دوم آن مستندات وجود بقایای سموم و حتی آفلاتوکسین تا ١٠ برابر بیشتر در محصولات ارگانیک نسبت به محصولات غیرارگانیک ارائه شده است.

‌آقای دکتر، فارغ از غلط یا درستی ماجرا، کشاورزی درحال‌حاضر یکی از متهمان اصلی بحران آب است و وزارت کشاورزی از ترویج کشت گونه‌هایی صحبت کرده که در اصطلاح مقاوم به خشکی و مقاوم به شوری هستند و مصرف آب کمتری دارند. آیا این‌ گونه‌ها هم مهندسی ژنتیک‌شده هستند؟
بله. درواقع این ارقام تراریخته هستند و حالا که بحث بحران آب پیش آمد، خوب است تأکید کنم این فناوری به نوعی استراتژیک است و کشور نباید بیشتر از این اجازه دهد منافع ملی قربانی دانایی‌ستیزان و کاسب‌مسلکان شود. ببینید درحال‌حاضر میزان سرانه آب در اختیار ایرانیان بین هزارو ٥٠٠ تا هزارو ٩٠٠ مترمکعب است. شاخص فالکن مارک میزان سرانه آب هزارو ٧٠٠ مترمکعب در سال را به‌عنوان شاخص کمبود معرفی کرده است. بنابراین براساس این شاخص، ایران همین‌حالا با بحران آب مواجه است. در ایران ما سالانه حدود ١٢٠ میلیارد مترمکعب آب تجدیدشونده داریم (نزولات و رودخانه‌ها). اما همین حالا بیش از ٩٠ میلیارد مترمکعب آب برداشت می‌کنیم و کمی از آن هم به دریاها می‌ریزد یا از طریق مرز‌ها خارج می‌شود. تقریبا می‌توان گفت چیزی برای استحصال جدید باقی نمانده است. کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل درصد برداشت از منابع آب تجدیدپذیر در هر کشور را به‌عنوان شاخص اندازه‌گیری بحران آب معرفی کرده است. براساس این شاخص، هرگاه میزان برداشت آب یک کشور بیشتر از ٤٠ درصد کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد، این کشور با بحران شدید آب مواجه است و اگر این مقدار در حد فاصل ٢٠-٤٠ درصد باشد، بحران در وضعیت متوسط خواهد بود. با توجه به اینکه در ایران هم اکنون از بیش از ٧٠ درصد کل آب تجدیدپذیر کشور استفاده می‌شود، ایران در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد. مؤسسه بین‌المللی مدیریت آب هم دو عامل درصد برداشت کنونی نسبت به کل منابع آب سالانه و درصد میزان برداشت آب در آینده نسبت به برداشت آب درحال‌حاضر را هم‌زمان مورد استفاده قرار می‌دهد که براساس این شاخص، ایران باز هم در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد. برای خروج از این وضعیت ایران تا سال ٢٠٢٥ باید بتواند ١١٢ درصد به منابع آب قابل استحصال خود بیفزاید که این مقدار با توجه به منابع و امکانات موجود غیرممکن است. تصور کنید در چنین شرایطی همسایه غربی ما ترکیه با احداث ده‌ها سد ازجمله سد آتاتورک آب رودخانه فرات را که از سوریه و عراق عبور می‌کرده و شاهرگ حیاتی این دو کشور محسوب می‌شده‌اند؛ به کمتر از نصف تقلیل داده که براساس برخی تحلیل‌ها، یکی از عوامل مؤثر در به‌وجودآمدن بخشی از بحران اجتماعی ازجمله جنگ داخلی در سوریه را تشکیل می‌دهد. از سوی دیگر با احداث سد ایلسو بر رودخانه دجله که از سراسر عراق عبور می‌کند قصد خشکانیدن این کشور را دارد. توجه داشته باشیم که این دو رودخانه عظیم در عراق به یکدیگر متصل شده و رودخانه عظیم شط‌العرب را تشکیل می‌دهند که پس از ورود به خاک ایران و الحاق به اروندرود، رودخانه کارون تنها رودخانه قابل کشتی‌رانی در ایران را تشکیل داده و پس از سیراب‌کردن خوزستان به دریا می‌ریزد. بنابر این دستگاه دیپلماسی و دستگاه‌های امنیتی باید هوشیار باشند که تأثیر این اقدامات ترکیه هم‌زمان با انحراف اذهانی که در ایران از سوی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و برخی مخالفان توسعه تولید داخلی محصولات تراریخته صورت می‌گیرد، تا چه اندازه می‌تواند امنیت ملی ما را تحت‌الشعاع قرار دهد. اگرچه بخش عظیمی از ریزگردها و مبدأ آن ایران و دشت‌های خشکیده و تفتیده خوزستان و تالاب‌های خشکیده در سیستان و در آینده نزدیک دریاچه ارومیه و محصول مستقیم بی‌انفعالی مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست و عدم توجه به هشدارهای دلسوزان طی بیش از دو دهه گذشته است، اما واقعیت این است که اقدامات ترکیه هم موجب تشدید خشکی در عراق و سوریه و ایجاد کانون‌های تشکیل ریزگردها و ورود آن به ایران خواهد شد. در این‌میان یک فناوری به نام مهندسی ژنتیک (تراریخته) با کمک سایر رشته‌های علوم کشاورزی مانند آبخیزداری، منابع طبیعی، زراعت و اصلاح نباتات و… ادعا می‌کنند می‌توانند بخشی از این بحران را حل کنند و با تولید و معرفی واریته‌ها و ارقام و گونه‌های متحمل به شوری و خشکی هم نیاز آبی کشور را کاهش دهند و بهره‌وری استفاده از آب را بالا ببرند و هم سهم بیشتری از حقابه محیط زیست را به آن برگردانند و کانون‌های تولید و تشکیل ریزگردها را مهار کنند.

‌یعنی تراریخته می‌تواند در کشاورزی ما معجزه کند؟
تراریخته معجزه نمی‌کند؛ ولی بخشی از راه‌حل است. ما برای تعالی کشورمان نباید به هیچ‌یک از فناوری‌ها «نه» بگوییم. ما حتی ارگانیک را در جای خودش برای حفاظت از محیط زیست (و نه تأمین امنیت غذایی یا سلامت) نه‌تنها رد نمی‌کنیم، بلکه توصیه هم می‌کنیم. اما تأکید داریم دست تاجران شارلاتان و دغلبازانی که منافع ملی را فدای منافع شخصی کرده‌اند، بسته شود و به آنها اجازه ندهیم مانع ورود فناوری به ایران شوند. به آنها اجازه ندهیم از عقب‌ماندگی کشور نان‌شان تأمین شود.
درحال‌حاضر ذرت تراریخته و یونجه تراریخته متحمل به خشکی در آمریکا سال‌هاست زیر کشت قرار دارد. ما خودمان برنجی را تولید کرده‌ایم که می‌تواند مانند گندم کشت شود و آب مورد نیاز این محصول پرمصرف را به نصف کاهش دهد. آیا اینها مزایای کمی هستند که بتوان از آنها چشم‌پوشی کرد؟

اگر فرض بگیریم کالای ارگانیک با شرایط واقعی در ایران تولید شود، با توجه به ممنوعیت استفاده از روش‌های صنعتی تولید، مثل استفاده از سموم و کودهای شیمیایی و دارو در پرورش دام و طیور و…، نیاز غذایی کشور را می‌توان با این روش مرتفع کرد؟
نکته همین‌جاست. در حال حاضر ما با همین روش‌های صنعتی و استفاده از دارو و سم و… که نقش غیرقابل انکاری در میزان تولید و جلوگیری از تلفات دارد، بیش از نیمی‌ از کالری مصرفی خود را از راه واردات تأمین می‌کنیم. این کار با توجه به سیاست‌های افزایش جمعیت تا کجا می‌تواند ادامه داشته باشد؟ به نظر من حتی با تأسی به فناوری‌های نو مانند استفاده از مهندسی ژنتیک و تراریخته‌ها، نانوتکنولوژی، سیستم‌های پیشرفته آبیاری دقیق و کشت گلخانه‌ای و همه مظاهر دیگر فناوری، باز هم با بحران کمبود آب و تأمین امنیت غذایی بر مبنای تولید از منابع داخلی مواجه خواهیم بود و روزبه‌روز وابستگی ما در تأمین غذای ملت به خارج بیشتر و بیشتر خواهد شد. اینجاست که باید در سیاست فناوری‌هراسی و عوام‌فریبی بخشی از جریان‌های مخالف دولت و اصل نظام ابهام جدی امنیتی ایجاد شود.

‌آقای دکتر، ما در رسانه‌ها زیاد با این موضوع مواجه می‌شویم که فلان کشور اروپایی کشت یا واردات یا مصرف تراریخته را ممنوع کرد. درباره این موضوع چه می‌گویید؟
هیچ مرجع جهانی ازجمله سازمان جهانی بهداشت، سازمان فائو و مراجع علمی معتبر دنیا زیان‌باربودن تراریخته را حتی در یک مورد تأیید نکرده‌اند. موضوع اینجاست که بخشی از رسانه‌های ما یا از سر کم‌آگاهی شروع به کپی‌کردن ادعاهای بی‌اساس و غیرمستند و غیرعلمی می‌کنند یا اهداف شخصی‌شان را از انتشار این‌گونه مطالب دنبال می‌کنند. برای مثال این ادعا که که اروپاییان کشت و مصرف محصولات تراریخته را ممنوع کرده‌اند، صد درصد دروغ است. درحال‌حاضر چند کشور اروپایی ازجمله اسپانیا صدها ‌هزار هکتار محصول تراریخته را به زیر کشت برده‌اند و مهم‌تر از آن اینکه اروپا خودش بزرگ‌ترین مصرف‌کننده محصولات تراریخته جهان است. اروپا سالانه ٣٣ میلیون تن سویای تراریخته را از آمریکا، کانادا، برزیل، آرژانتین و پاراگوئه وارد و مصرف می‌کند. در مورد ذرت و کلزا هم همین‌طور است. حالا اگر کشوری مانند سوئیس که ‌امروز آمال مخالفان تولید ملی، محصولات ترایخته شده، باید از آنها پرسید آیا سوئیس یخ‌زده اصولا کشاورزی دارد که تراریخته یا غیرتراریخته باشد؟
گاهی به‌دروغ می‌گویند آمریکایی‌ها و اسرائیل تولیدکننده محصولات تراریخته هستند ولی خودشان مصرف نمی‌کنند و آن را به کشورهای جهان‌سوم ارسال می‌کنند! اینها دروغ‌هایی بیش نیستند. آمارهای جهانی که دراین‌باره شفاف است. چرا رسانه‌ها به منابع آماری مستند متوسل نمی‌شوند و بازیچه سیاسی‌‌کاری‌ها می‌شوند؟ آمریکا هیچ واردات ذرت، سویا، پنبه، کلزا، یونجه و چغندر قند ندارد. بنابراین آمریکا تولیدات خودش را برای تغذیه جمعیت ٤٠٠ میلیون‌نفره‌اش استفاده می‌کند.

‌یعنی مدعی هستید تصاویری هم که به‌عنوان مستند در این رسانه‌ها منتشر می‌شود، مورد دست‌کاری قرار گرفته است؟

شرحی که برای تصاویر نوشته می‌شود مانند ‌هزاران تصویری که در فضای مجازی ردوبدل می‌شود، لزوما شرح درستی نیست. به‌عنوان مثال برخی رسانه‌های وابسته به جریان‌های خاص تصاویری را از یک گاو با هیبت ترسناک منتشر کرده و نوشته‌اند این گاو تراریخته است. درحالی‌که وقتی در اینترنت جست‌وجو می‌کنیم و به صفحه اصلی که عکس را از آنجا برداشته‌اند مراجعه می‌کنیم، متوجه می‌شویم این گاو اصولا تراریخته نیست، بلکه یک جهش «طبیعی» در آن اتفاق افتاده است. آیا این امر یک تصادف است؟ آیا تهیه‌کننده گزارش جز جعل و هراس‌افکنی انگیزه دیگری می‌تواند داشته باشد؟

‌با این حساب آیا شما ادعا دارید محصولات تراریخته هیچ آسیب جدی ایجاد نمی‌کند؟
بله ادعا دارم و بارها اعلام کرده‌ام اگر یک نفر حتی یک مقاله معتبر علمی (نمایه‌شده در ISI) یا گزارش معتبر دولتی (از هر دولتی ولو بورکینافاسو) ارائه دهد که محصولات تراریخته موجب مرگ یا بیماری یک نفر شده است، ٥٠ میلیون تومان جایزه نقدی پرداخت می‌کنم. این محافل چون مدرکی ندارند به سمت جعل مقاله و گزارش روی می‌آورند.

‌مقاله بین‌المللی در این زمینه موجود است مثلا مقاله آقای «سرالینی»…
من گفتم مقاله معتبر علمی که از سوی مراجع بزرگ جهانی تأیید شده باشد. بله در ایران مقاله آقایی به نام سرالینی خیلی در بین مخالفان شهرت پیدا کرده است. او مدعی شده است ذرت تراریخته متحمل به علف‌کش و سم گلایفوسیت موجب افزایش سرطان در موش‌های مستعد به سرطان شده است. این مقاله بلافاصله ار سوی ناشر آن بازپس گرفته شد و ناشر ضمن پوزش از مردم و خوانندگان، مقاله یادشده را فاقد اعتبار اعلام کرد. این در حالی است که در ٢٠ سال مصرف صدها میلیون تن محصولات تراریخته در جهان ازجمله در ایران حتی یک مورد گزارش بروز هر نوع زیانی وجود ندارد. آقایان مخالف تولید ملی محصولات تراریخته در ایران چرا مستندات خود را به وزارت جهاد کشاورزی یا وزارت بهداشت ارائه نمی‌دهند؟ به‌عنوان یک مقام مسئول (مرجع ملی ایمنی زیستی) اعلام می‌کنم تا امروز هیچ‌کس حتی یک برگ گزارش یا مستندی مبنی بر زیان‌آوربودن محصولات تراریخته را رسما تحویل وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بهداشت نداده‌ و فقط به گزارش رسانه‌ای یا سخنرانی برای عوام یا ادعاهای خطرناک در پشت‌پرده و ارائه گزارش دروغین محرمانه به مسئولان امنیتی اکتفا کرده‌اند.

مخالفان کشت تراریخته معتقدند زیان این محصولات بر نسل‌های بعدی مشخص می‌شود، در این زمینه چه صحبتی دارید؟
مگر این موضوع را درباره سایر مظاهر فناوری مطرح نمی‌کنند؟ مثلا تشعشعات موبایل ممکن است بر سلامتی تأثیر سوء بگذارد یا رایانه. آیا کشوری را می‌شناسید که برای تأثیر اثبات‌نشده یک فناوری، خود را از تکنولوژی‌هایی مثل موبایل، رایانه و… محروم کرده باشد؟ هواپیما هم ممکن است سقوط کند آیا کشوری وجود دارد که جلوی ورود هواپیما به مرزهایش را گرفته باشد؟ به زیدی گفتند مرکز دنیا کجاست؟ گفت همین‌جا. گفتند چطور؟ گفت باور نداری برو مترش کن! حالا این یک حیله مخالفان تولید ملی محصولات تراریخته است. چون در ٢٠ سال گذشته هیچ مدرکی نتوانسته‌اند نشان دهند که زیان‌آوربودن محصولات تراریخته را نشان دهند مردم را به آینده نامعلوم پاس می‌دهند. تعلل در دستیابی به یک فناوری به معنی عقب‌ماندگی است. فناوری‌ها دارای تاریخ‌مصرف هستند. برخی از آنها کمتر، برخی بیشتر. بالاخره یک فناوری هر چقدر هم خوب باشد روزی با فناوری برتری جایگزین خواهد شد. پس اگر تعلل کنیم مانند بسیاری از کشورهای آفریقایی به انبار فناوری‌هایی تبدیل خواهیم شد که دوره آنها سپری شده است.

‌آیا تراریخته برای محیط زیست آثار سوء دارد؟ پاسخ شما به فعالان محیط زیست و انتقادهایی که وارد می‌کنند، چیست؟
خیر. برعکس، فایده هم دارد. تراریخته با کاهش مصرف سم موجب افزایش تنوع زیستی می‌شود. با افزایش عملکرد موجب کاهش نیاز به تهاجم به اکولوژیک و تعرض بیشتر زراعت به عرصه‌های منابع طبیعی می‌شود. با تولید محصولات تراریخته متحمل به خشکی، آب کمتری مصرف می‌شود که می‌تواند به سمت احیای اکوسیستم‌های خشک‌شده هدایت شود. اگر محصولات تراریخته کشت نمی‌شد برای تولید همین میزان غذا طی سال‌های ١٩٩٦ تا ٢٠١٤ سالانه بیش از ١٧٤ میلیون هکتار اراضی جدید از محیط زیست برای کشاورزی اختصاص پیدا می‌کرد؟ اینهایی که شما تحت عنوان فعالان محیط زیست از آنها نام می‌برید، بیشترشان مدعیان طرفداری از محیط زیست هستند که یا کورکورانه و از سر کم‌اطلاعی حر‌ف‌های سمن‌های غربی را تکرار می‌کنند یا اینکه بخش کمی از آنها را مستقیما از خارج الهام می‌گیرند که با وجود انتشار اسناد آنها کوچک‌ترین اقدامی از سوی دستگاه‌های قضائی و امنیتی در این حوزه را شاهد نبوده‌ایم. فقط در سال ٢٠١٥ میلادی بیش از ١٩ میلیون هکتار زمین در نتیجه کشت محصولات تراریخته در سطح جهانی صرفه‌جویی شده است. صرفه‌جویی در مصرف ٦٢٠ میلیون کیلوگرم ماده مؤثره آفت‌کش‌ها طی سال‌های ١٩٩٦ تا ٢٠١٥ و ٣٧,٤ میلیون کیلوگرم فقط در سال ٢٠١٥؛ کاهش استفاده از سموم آفت‌کش به مقدار ٨.١ درصد طی سال‌های ١٩٩٦ تا ٢٠١٥ و ٦.١ درصد تنها در سال ٢٠١٦ و کاهش شاخص اثرات زیست‌محیطی (EIQ) تا ١٩ درصد طی سال‌های ١٩٩٦ تا ٢٠١٥ و ١٨.٤ درصد فقط در سال ٢٠١٥ و کاهش انتشار گاز دی‌اکسیدکربن در سال ٢٠١٥ تا ٢٦.٧ میلیارد کیلوگرم، معادل خروج ١١.٩ میلیون ماشین از جاده‌ها به مدت یک سال کمک‌های شایانی هستند که محصولات تراریخته برای محیط زیست در پی داشته‌اند. موضوع فواید زیست‌محیطی استفاده از محصولات تراریخته در این مختصر نمی‌گنجد و نیازمند فرصت مبسوط بیشتری است که البته در جاهای مختلف تا حدودی به آن پرداخته‌ایم. بنابر این استراتژی استفاده از محصولات تراریخته از طریق تمرکز بر افزایش تولید بدون افزایش سطح زمین‌های کشاورزی و با استفاده از ١.٥ میلیارد هکتار زمین کشاورزی موجود، در تحقق توسعه پایدار مؤثر است. به‌این‌ترتیب با حفظ جنگل‌ها تنوع زیستی نیز حفظ خواهد شد.

‌کشت تراریخته تا چه اندازه می‌تواند هزینه‌های کشاورزی و ضایعات غذای ما را کاهش دهد؟
بسته به نوع محصول تراریخته کشت این نوع محصولات می‌تواند علاوه بر سایر مواهب و مزایا موجب کاهش ٢٠ تا ٥٠درصدی هزینه تولید محصول در عین افزایش ٢٠ تا ٥٠درصدی محصول شود. برای مثال پنبه غیرتراریخته در ایران بین چهار تا ١٤ بار سمپاشی می‌شود. یعنی زارع باید هزینه خرید سم و سمپاش و هزینه نیروی کارگری برای سمپاشی را هر دو تا سه هفته یک بار متحمل شود. این هزینه گزافی است. با وجود این، همه سمپاشی پنبه غیرتراریخته در ایران به‌طور میانگین دو تن محصول می‌دهد و به‌همین‌دلیل امروز ما ناگزیر از واردات پنبه تراریخته از کشور همسایه خودمان پاکستان هستیم که قریب به سه میلیون هکتار پنبه تراریخته تولید می‌کند. اما پنبه تراریخته‌ای که امروز در اختیار داریم در صورت صدور مجوز کاشت از سوی وزارت جهاد کشاورزی نیازی به سمپاشی نخواهد داشت و در بدترین شرایط برای آفات ثانویه یک بار سمپاشی توصیه خواهد شد و مهم‌تر از همه اینکه با همان میزان آب مصرفی قریب به پنج تن محصول در هر هکتار تولید خواهد کرد. مفهوم این تصمیم این است که ما در مدت کمتر از سه سال قادر خواهیم بود رونق را به منطقه مکران که روزگاری مرکز تولید طلای سفید (پنبه) بوده است، برگردانیم و کشور را از واردکننده پنبه به صادرکننده آن تبدیل کنیم. آیا فعالیتی می‌توانید معرفی کنید که بیش از این با اقتصاد دانش‌بنیان و اقتصاد مقاومتی مدنظر مقام معظم رهبری منطبق باشد؟ برنج تراریخته متحمل به خشکی در صورت تولید قادر خواهد بود انقلابی را در نحوه کشت برنج در ایران ایجاد کند و بدون نیاز به آب اضافی قادر خواهد بود سطح زیر کشت را به دو یا سه برابر افزایش داده و کشور را از واردات قریب به یک میلیون تن برنج در سال رهایی بخشد و هزینه‌های تولید را هم تا ٥٠ درصد کاهش دهد. ضایعات کشاورزی به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: ضایعات قبل از برداشت و ضایعات پس از برداشت. محصولات تراریخته هم ضایعات قبل از برداشت را کاهش می‌دهند و هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم ضایعات پس از برداشت را کاهش می‌دهند. کاهش ضایعات قبل از برداشت از طریق مقاوم‌سازی محصول محرز است و بی‌نیاز از توضیح اضافی. به‌همین‌دلیل هم هست که نیاز به سمپاشی برطرف می‌شود. اما ضایعات پس از برداشت به دو دلیل کاهش می‌یابد؛ اول اینکه می‌توان محصول را به نوعی مهندسی کرد که پس از برداشت نسبت به آفات انباری هم مقاوم باشد برای مثال در پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی نوعی سیب‌زمینی تولید شده است که نسبت به آفت انباری بید سیب زمینی مقاوم است. اما به صورت غیرمستقیم هم ضایعات پس از برداشت به این دلیل کاهش پیدا می‌کند که وقتی محصول سالم وارد انبار شود سالم‌تر باقی می‌ماند. اما اگر محصول در مزرعه دچار آفت شده باشد پس از برداشت هم به‌سرعت ضایع شده و از بین می‌رود. متأسفانه ضایعات در کشاورزی ایران به‌ویژه ضایعات پس از برداشت از میانگین جهانی بالاتر است. این موضوع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است زیرا بخش کشاورزی متهم است که بیشترین مقدار آب شیرین را مصرف می‌کند. آنگاه اگر ٣٠ درصد از محصولات تولیدشده پس از برداشت ضایع شوند، مفهوم آن این است که ٣٠ درصد آبی که در کشاورزی مصرف شده، هدر رفته است.

چگونه ماجرای کشت تراریخته سیاسی شد و اصولا چرا سیاسی شد؟
من قبول ندارم ماجرای تولید ملی محصولات تراریخته سیاسی شده باشد.
به نظرم مخالفان تولید ملی محصولات تراریخته تلاش زیادی کرده‌اند این موضوع را سیاسی کنند که خوشبختانه موفق نشده‌اند. ببینید انصاف این است که ما اقرار کنیم اول کسی که با تولید ملی محصولات تراریخته مخالفت کرد معصومه ابتکار در دولت اصلاحات بود. او به فاصله چند ماه پیش از مخالفت، از پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی بازدید کرده و با سخنرانی و یادداشت غرایی آن را مورد تأیید و تأکید قرار داده و مدعی شده بود که تمامی فعالیت‌های این پژوهشکده محیط زیست دوستانه است. ابهامی‌ هم برای وی درباره ورود آزولا به تالاب انزلی ایجاد شده بود که با مشاهده مستندات از شدت فضاسازی و دروغ‌پردازی علیه پژوهشکده و مسئولان آن ابراز تحیر کرده و قول همکاری داد. اما در اوج تأسف بلافاصله پس از برداشت سمبولیک اولین محصول تراریخته (برنج تراریخته مقاوم به آفات) از سوی معاون‌اول رئیس‌جمهوری وقت (دکتر عارف) و احتمالا تحت تأثیر القائات دو مشاور، دو و سه‌تابعیتی خود در آن هنگام و بدون هر مقدمه‌ای ناگهان اعلام کرد که محصولات تراریخته سرطان‌زا هستند و باید کشت آنها متوقف شود! البته در آن روزگار هیئت وزیران برخورد سختی با ایشان کرد و با تشکیل شورای ملی ایمنی زیستی و واگذاری دبیرخانه آن به وزارت جهاد کشاورزی و انتصاب حقیر به‌عنوان اولین رئیس دبیرخانه شورای ملی ایمنی زیستی و مرجع ملی ایمنی زیستی، این ماجرا را فیصله داد. خانم ابتکار آن جلسه هیئت وزیران را به‌اعتراض ترک کرد. پس از این تاریخ تا امروز خانم ابتکار موضوع را شخصی و خصومتی کرده و هیچ قانون و مصوبه هیئت وزیران و سرزنش اعضای شورای ملی ایمنی زیستی و نقد همفکران و همراهان را برای توقف فناوری‌هراسی بی‌مبنا علیه محصولات تراریخته نپذیرفته است. به‌همین‌دلیل هم است که در بین مخالفان تولید ملی محصولات تراریخته که اصولا منتقدان و مخالفان دولت هستند تنها یک چهره محبوب مخالفان دولت شده و او خانم ابتکار است. خب، اما در این‌سو بلافاصله پس از روی‌کارآمدن دولت محمود احمدی‌نژاد و به‌ویژه پس از انتخاب وزیر جهاد کشاورزی محمدرضا اسکندری و انتصاب رئیس فناوری‌هراس پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی کشت محصولات تراریخته به روش غیرقانونی کاملا متوقف شد و با پژوهشگران ذی‌ربط برخورد شد و آنها را بارها اخراج کردند. مهندس اسکندری مدیران سابق را «مدیران فاسد» می‌نامید. او تقریبا همه مدیران سابق را برکنار کرد و با همه دستاوردهای همه مدیران سابق هم برخورد کرد. او انگیزه‌ای جز کاهش تولید برای افزایش مکش بازار برای واردات بیشتر نداشت. موضوع مخالفت او با تولید ملی به کاشت برنج تراریخته محدود نمی‌شود. برای مثال شما توجه کنید که در سال ١٣٨٣ و تا نیمه اول سال ١٣٨٤ که اسکندری وزیر نبود واردات شکر با تعرفه ١٥٠ درصد بسیار ناچیز بود و ما در مرز خودکفایی کامل در شکر قرار داشتیم. اما در نیمه دوم سال ١٣٨٤ ناگهان با صفرکردن تعرفه واردات بیش از ٨٠٠‌ هزار تن و در سال بعد بیش از ٢,٥ میلیون تن شکر وارد کشور شد. چرا کشور و نهادهای امنیتی این موضوع را بررسی نکردند و او امروز راست‌راست راه می‌رود و در درون دولت سمت بالایی دارد و از درون علیه دولت فعالیت می‌کند یکی از عجایب روزگار است. اسکندری دو کار کرد: اول اینکه از رئیس پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی که علی‌القاعده باید مروج بیوتکنولوژی و محصولات تراریخته می‌بود، خواست تا با پژوهشگران ذی‌ربط برخورد کند و تمام بذور تراریخته تولیدشده برنج را در انبار متروکه‌ای جمع‌آوری و آنها را تلف کند. این مأموریت به بهترین نحو انجام شد و در سال ١٣٩٤ پس از آنکه این‌جانب دوباره مدیریت پژوهشکده را عهده‌دار شدم، گروهی را مأمور تهیه گزارشی در این‌باره کردم که با مستندات و تصاویر نشان می‌داد که قریب به ١٢٠ تن برنج تراریخته‌ای که در هیچ کجای دنیا نظیر و مثالی نداشته و ندارد در بدترین شرایط خوراک موش و گنجشک و آفات شده است و حتی یک عدد از این بذرها سبز نشدند. اما مهندس اسکندری به‌طور هم‌زمان آگاهانه واردات محصولات تراریخته را رقم زد. واردات ذرت سویا و کلزای تراریخته از زمان وزارت اسکندری رقم خورد. اما او امروز در جرگه مخالفان تولید ملی محصولات تراریخته مدعی شده است که به ١١ مرجع امنیتی و نظارتی نامه داده که جلوی کشت محصولات تراریخته را بگیرند. من نمی‌فهمم چرا اصولا کسی باید برای مطالعه نامه این آقا وقتی را تلف کند. امروز اما موضوع محصولات تراریخته و به‌ویژه تولید ملی آن به هیچ عنوان سیاسی نیست. دوستان و دلسوزان و بزرگانی از هر دو جناح طرفدار تولید ملی محصولات تراریخته هستند. دولت و مجلس یکپارچه بر اجرای قانون ایمنی زیستی تأکید داشته و حتی در برنامه ششم هم با همه تلاشی که شد، به ممنوعیت مطلق محصولات تراریخته رأی ندادند و ممنوعیت مندرج در برنامه ششم در چارچوب قانون ایمنی زیستی است که دولت را مکلف به تولید محصولات تراریخته کرده است. برنامه ششم حتی واردات محصولات تراریخته را هم آزاد و دولت را مکلف کرده تا محصولات غذایی تراریخته را مورد بررسی قرار داده و چنانچه زیانی داشتند به مردم اطلاع دهد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید