شکار مردان پولدار در شهر
مي گويد سردسته باند، متهم سابقهداري است که در قهوهخانه با او آشنا شده است.
به گزارشآريا، متهمي که به او شيوه و شگرد پولدار شدن آن هم از طريق سوار کردن مسافران و اخاذي و آدمربايي را ياد داده است.
پسر جوان معتاد نيست و فقط به خاطر پول با دو شگرد خاص، نقشه آدمربايي و سرقتهايش را اجرا کرده است.
سوژهها را چطور انتخاب ميکردي؟
در سطح شهر ميگشتيم و کسي که ظاهر پولداري داشت و در معيارهاي ما وضع مالي خوبي داشت را بهعنوان مسافر سوار ماشينمان ميکرديم.
معيارهاي شما چه بود که مشخص ميکرد شخص پولدار است يا خير؟
يکسري چيزها مشخص است، مثلا ساعت گرانقيمت، کفش مارکدار يا گوشي مدل بالا. پول نداشته باشي که سراغ اين چيزها نميروي.
بعد از انتخاب سوژهها چه اتفاقي ميافتاد؟
آنها را تحتعنوان مسافر سوار ميکرديم. من يا يکي از همدستانم روي صندلي عقب کنار مالباخته مينشستيم و همين که کمي از محل دور ميشديم سريع سر قرباني را زير صندلي کرده و صندلي را روي بدن او قرار ميداديم تا نتواند تکان بخورد. بعد از آن دست و پاهايش را ميبستيم و ماجرا شروع ميشد. از او ميپرسيديم چقدر پول همراه دارد. اگر مبلغ کمي بود او را وادار ميکرديم با خانوادهاش تماس بگيرد و از آنها پول بخواهد. خانوادهها پول را به حساب مالباخته واريز ميکردند و ما با کارت مالباخته سراغ طلا فروشيها و صرافيها ميرفتيم و فقط سکه خريداري ميکرديم.
بعد چه اتفاقي رخ ميداد؟
بعد از خريد سکهها و رسيدن به هدفمان، قربانيان را در محلي خلوت و پرت همانطور دست و پا بسته رها ميکرديم.
اين کار چقدر طول ميکشيد؟
دو، سه ساعتي طول ميکشيد. خودتان با يک حساب سرانگشتي ميتوانيد زمان اين آدمربايي را حساب کنيد. مسافر تا با خانوادهاش تماس ميگرفت و آنها پول را واريز ميکردند و ما سکه را ميخريديم و بعد از محل دور ميشديم و به محل خلوتي ميرفتيم تا او را رها کنيم چند ساعتي زمان ميخواست.
وقتي قربانيان را دست و پا بسته رها ميکردي، به خودت نميگفتي چه بلايي سر آنها ميآيد؟
متهم جوان سکوت کرد.
ظاهرا يکي از قربانيان پروندهتان بشدت آسيب ديده است؟
مرد جوان سرش را پايين مياندازد و با شرمساري ميگويد: عصباني شديم و او را کتک زديم. دندانهايش داخل دهانش ريخت.
شگرد ديگري هم براي اخاذي داشتي؟
بله، مدتي قبل من با دختر جواني دوست شدم و از او خواستم در اينکار با ما همکاري کند. دختر جوان تيپ ميزد و در کنار خيابان به انتظار خودرو ميايستاد. خودروهاي مدل بالا او را سوار ميکردند و ما جلوي خودروها را ميگرفتيم و از آنها اخاذي ميکرديم.
چند نفره سرقتها را انجام ميدادي؟
به غير از آن دو سرقت که سميرا همراهمان بود، باقي سرقتها سه نفره بود.
چه ساعتي از روز اين کار را انجام ميدادي؟
معمولا بعد از ظهرها، اما هميشگي نبود گاهي اوقات صبحها هم براي اين کار ميرفتيم.
فکر نميکردي دستگير شوي؟
سر دسته باند آنقدر به ما اطمينان داده بود که امکان ندارد ردي از ما بدست بيايد و بازداشت شويم که حتي در خواب هم نميديديم بازداشت شويم.
چه احساسي داري؟
پشيمانم، بهخاطر مشتي پول که باد آورده بود و خيلي زود هم از دستمان رفت اتهام آدمربايي و سرقت مقرون به آزار داريم.
چقدر از اين سرقتها گيرت آمد؟
راستش را بخواهيد حساب نکرده ام، اما مبالغ متفاوت بود. در يک سرقت 15 ميليون تومان و مثلا در يکي پنج ميليون تومان. ولي با همه اينها، چيزي برايمان نماند و همهاش از دستمان رفت.
از چند نفر به اين شيوه سرقت کردهاي؟
شيوه اول که بهعنوان مسافر سوار ماشين ميشدند پنج مورد و در شيوه دوم که دوستم همراه ما بود و بهعنوان مسافر سوار خودروهاي مدل بالا ميشد دو مورد سرقت داشتهايم.