«فرزندانِ سیاسی» آیت‌الله هاشمی به دنبال «رهبری» جریان اصلاحات /دلخوری اصلاح‌طلبان از خودبرتربینی حزب کارگزاران /شهرداری تهران باز هم به یک کارگزارانی می‌رسد؟

    کد خبر :75073

فرزندان معنوی آیت الله هاشمی در حزب کارگزاران، پرتلاش تر از قبل به دنبال لیدری و رهبری جریان اصلاحات هستند، گویی در روزهای انزوای رهبران سیاسی جریان چپ و انحلال احزاب پرنفوذ این جریان و فقدان آیت الله هاشمی، کارگزارانی های سیاست به فکر تثبیت خود در ساختار قدرت سیاسی هستند.

محمدحسن خانی‌پور: مسیرشان از راست های سیاست ایران که جدا شد کم کم خود را به چپ های سیاست نزدیک کردند، با تکیه بر آیت الله سیاست ایران مسیر قدرت گرفتن را خیلی کوتاه طی کردند و تبدیل به تشکل سیاسی پرنفوذ در اردوگاه چپ شدند. از فرزندان سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی حرف میزنیم، «کارگزاران سازندگی». حزبی دولت ساخته که در اولین سکانس سیاسی خود توانست کرسی های قابل توجهی در مجلس پنجم به دست آورد و بعد از پا گرفتن دولت اصلاحات حتی پایش به پاستور هم باز شود.

کارگزاران حال بعد از بیش از دو دهه از تاسیس نه به عنوان یک تشکل سیاسی فرعی بلکه در میانه میدان تصمیم گیری های سیاسی جریان اصلاحات ایستاده و خاصه طی چند سا اخیر تلاش زیادی کرده است که خود را لیدر اصلی این جریان تعریف کرد.

خروج از پرده نشینی

روزهای دوری از قدرت و انزوای 8 ساله در دولت احمدی نژاد برای کارگزاران سخت و دشوار سپری شد شاید همین هم بود که سبب شد در سال پایانی دولت احمدی نژاد آنها هم همپای دیگر اعتدالیون جریان اصلاحات عزم خود را بر بازگشت به قدرت جزم کنند. کارگزارانی ها اما از همان سال 92 نشان دادند قرار است بازگشتی متفاوت به سیاست داشته باشند، همان روزها که زمزمه ها بر سر حمایت از کاندیداتوری عارف هر لحظه بلندتر می شد آنها در خفا در کنار برخی رفقای اعتدالی شان در جریان اصولگرا در حال راضی کردن حسن روحانی برای کاندیداتوری بودند. همین هم بود که باعث شد بعد از نامزد شدن شیخ دیپلمات آنها تمام قد پشت او بایستند و او را گزینه ای برتر از عارف یکدست اصلاح طلب بدانند. تلاش هایی که در نهایت در لحظات آخر به ثمر نشست و روحانی شد کاندیدای نهایی جریان اصلاحات و مرد پیروز میدان رقابت یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری.

بازگشت پرقدرت به دولت

دولت روحانی اگرچه برخی از اصلاح طلبان که معتقد به سهم بیشتری بودند را راضی نکرد اما بدون شک برای کارگزارانی ها خوش یمن بود. حزب نیمه تعطیل کارگزاران به واسطه  دولت روحانی و بازسازی خود، توانست با نفوذ در ساختار دولت به خوبی خود را احیا نماید. حضور در قسمت های مختلف دولت خصوصا بخش های اجرایی و اقتصادی توانست هسته ی اصلی این حزب را از پرده نشینی ای که به واسطه  اتفاقات سال ۸۸ دامن گیر آن شده بود، به متن بیاورد. مهم ترین نمود آن را نیز می توان در سپردن فرمان معاون اولی دولت اعتدال به اسحاق جهانگیری دانست.

مجلس و شورا؛ یکی بعد از دیگری

اما کارگزارنی ها در 4 سال گذشته تنها خود را مشغول پاستور نکرده بودند. بازگشت دوباره اصلاح طلبان به قدرت آنهم در روزهایی که چهره های اصلی و رهبران این جریان به حاشیه رانده شده بودند و دو تشکل مهم و پرنفوذ چپ ها یعنی مشارکت و مجاهدین به انحلال رسیده بودند، برای کارگزارانی ها فرصتی دوباره برای عرض اندام کردن فراهم کرد. آنهم عزمشان را جزم کردند در چنین فضایی تبدیل به لیدر این جریان شوند.

انتخابات مجلس دهم یکی از عرصه های قدرتنمایی این جریان بود. همان روزها بود که زمزمه هایی آهسته می گفت لابی کارگزاران در بستن لیست امید باعث برخی دلخوری ها شده است، ماجراهای پشت پرده هرآنچه که بود بدون شک کارگزاران توانست سهم خوبی در انتخابات مجلس برای خود کسب کند. موعد انتخابات ریاست جمهوری و شوراها هم که رسید باز همان داستان تکرار شد. اینبار گویا اختلاف جدی تر از قبل از دل شورای عالی سیاستگذاری سر برآورده بود. کارگزارانی های اصلاح طلب که چندان دل خوشی از عارف نداشته و ندارند تلاش کردند نقش او در جایگاه رئیس این شورا را با تحرکات زیرپوستی و پشت پرده خود زیرسوال ببرند و اجازه ندهند بازی قدرت در اردوگاه چپ به دست عارف و نزدیکان سیاسی اش بیفتد. حتی آنجا که بحث کاندیدای پوششی برای حسن روحانی مطرح شد لابی ها در نهایت کار را به کاندیدا شدن یک کارگزارانی کشاند و جهانگیری کاندیدای همراه روحانی در انتخابات شد. یعنی هم کاندیدای اصلی مورد حمایت کارگزاران بود و هم پوششی.

گویی جهانگیری به میدان فرستاده شده بود تا هم کمک حال روحانی در مقابل رقبایش باشد هم خود را به نوعی برای مردم عرضه کند. یک آماده سازی برای انتخابات ریاست جمهوری 1400.

شهرداری بازهم به کارگزاران می رسد؟

این روزها کارگزاران سرخوش از پیروزی های اردیبهشت ماه، همچنان یکه تازی می کند. آنقدر که حتی چشم طمع به صندلی شهرداری تهران بدوزد. دوکاندیدای اصلی شهرداری تهران یعنی نجفی و مرعشی از دل همین تشکل برخواسته اند و رایزنی ها و لابی ها آنها را تبدیل به گزینه های اصلی این سمت هم کرده است. کارگزارانی که قبلترها کرباسچی را هم راهی خیابان بهشت کرده بودند عزمشان را جزم کرده اند تا باردیگر دوره شهرداری را با یک کاندیدای برخواسته از دل خودشان تجربه کنند.

تغییر درونی با چه هدفی؟

در سوی دیگر حزب کارگزاران طی چند سال اخیر بعد از جان گرفتن اصلاح طلبان تلاش کرده است که ساختار درونی خود را تغییر دهد. رئوس کارگزاران اعضای جدیدی را به شورای مرکزی خود اضافه کرد، تفکرات کادر اضافه شده به این حزب به گفته  محمد هاشمی (عضو مستعفی) با تفکر اعضای سابق این حزب سازگار نبود. با این وجود جذب افرادی مانند محمد قوچانی به شورای مرکزی حزب کارگزاران و بعد در قامت مسئول کمیته  سیاسی این حزب، تاکنون نتوانسته باعث تعریف رابطه  منطقی بین بدنه و احزاب اصلاح طلب با کارگزارانی ها شود. آنچنان که این روزها دامنه انتقادات درون جریانی از کارگزاران بالا گرفته است و احزاب قدیمی اصلاحات حاضر نیستند کارگزاران را تبدیل به لیدر و راس این جریان کنند.

کارگزاران اما در فقدان پدر معنوی خود عزم کرده که جای پای خود در روند تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های جریان اصلاحات را تثبیت کند. آنها حتی تنه به تنه برخی احزاب اصولگرا زده اند و به مثابه آنها قرار است هر ماه جلسه ماهیانه داشته باشند و مواضع حزب را تشریح کنند، رویه ای که از سوی برخی احزا اصولگرا چون جامعه مهندسین یا موتلفه دنبال می شود. کارگزاران آمده که لیدر شود. لیدر اصلاح طلبان.

گویی در روزهایی که کارگزارانی ها تلاش دارند فقدان پدرمعنوی خود را با تحرکات تند و تیز جبران کنند، اصلاح طلبان در فکر مقابله با این روحیه خودبرتر بینی کارگزاران هستند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید