سیره و منش امام رضا(ع)؛ الگوی تعامل فرهنگی در جهان اسلام

    کد خبر :69411

 

تهران- ایرنا- یازدهم ذیقعده سالروز میلاد امام رضا(ع) هشتمین پیشوای شیعیان است، امام همامی که با رافت و منش خویش توانست الگوی تعامل در جهان اسلام شود و با استدلال قرآنی و تکیه بر اصول فقه اسلامی در مناظره ها به پاسخگویی به شبهه ها پرداختند و دانشمندان و بزرگان را به تحسین واداشتن

هشتمین امام شیعیان در 11 ذیقعده 148 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. این امام بزرگوار فرزند امام موسی کاظم(ع) و نجمه خاتون بود. «صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیده الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر و رئاب التدبیر» از جمله لقب های آن امام همام محسوب می شود و از کنیه های آن بزرگوار می توان ابوالحسن، ابوالحسن ثانی و ابوعلی را نام برد. «عالم آل محمد» لقب دیگر ایشان است که نمایانگر علم و دانش بی پایان او به شمار می رود.

امام رضا(ع) تا پیش از هجرت به مرو در مدینه سکونت داشت و در آنجا در کنار آرامگاه پاک رسول خدا(ص) و اجداد بزرگوار خویش به هدایت مردم و تبیین معارف دینی می‌پرداخت. با اینکه ایشان بیشتر سال های عمر خود را در مدینه گذرانده بود اما در سراسر مملکت اسلامی پیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام(ع) بودند.

مدت امامت هشتمین امام شیعیان(ع) را می‌توان به سه بخش جداگانه تقسیم کرد. امامت آن حضرت در سال های نخست با زمامداری هارون الرشید خلیفه عباسی همزمان بود که کوشش های فراوانی در تحریک او به منظور قتل امام(ع) انجام می شد تا آنجا که در نهایت خلیفه عباسی تصمیم بر قتل ایشان گرفت اما فرصت نیافت نقشه خویش را عملی سازد.

پس از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حکومت سایه افکنده بود و فساد امین باعث شد که او و دستگاه حکومت از توجه به فعالیت های امام(ع) بازماند که می توان این دوره را دوران آرامش نامید. پنج سال آخر امامت آن بزرگوار همزمان با خلافت مأمون بود. علویان با استفاده از فرصت دودستگی در خلافت، هر یک به شکل های مختلف در پنهان و آشکار، خواهان براندازی حکومت عباسی بودند؛ از این رو مأمون درصدد بر آمد تا موجبات برخورد با علویان را ایجاد کند. او تصمیم گرفت تا خلافت را به امام رضا(ع) پیشنهاد دهد و خود از خلافت به نفع امام(ع) کناره‌گیری کند. بدیهی است برای مأمون آسان بود در مقام ولایتعهدی بدون این که فردی آگاه شود، امام رضا(ع) را از میان بردارد تا حکومت به صورت شرعی و قانونی به او بازگردد. مامون می‌اندیشید اگر امام(ع) خلافت را نپذیرد ایشان را به اجبار ولیعهد خود ‌کند که خلافت و حکومت وی در میان مردم و شیعیان توجیه ‌شود.

مأمون برای عملی کردن برنامه های خود، چند تن از مأموران مخصوص خویش را به مدینه، نزد هشتمین پیشوای شیعیان(ع) فرستاد تا ایشان را به اجبار به طرف خراسان روانه کند. مأمون احتمال می‌داد که ممکن است شیعیان با مشاهده امام(ع) در میان خود به شور و هیجان آیند و مانع حرکت آن بزرگوار شوند و بخواهند آن حضرت را نزد خود نگه دارند که در این صورت مشکل های حکومت چند برابر می‌شد. بنابراین امام رضا(ع) را از مسیر بصره، اهواز و فارس به طرف مرو حرکت دادند.

مأمون به هنگام ورود امام رضا(ع) به مرو از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان حکومت حضور داشت، گفت: «همه بدانند من در آل عباس و آل علی (ع) هیچ فردی را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علی بن موسی رضا (ع) ندیدم.» پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: «تصمیم گرفته‌ام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم.» حضرت فرمود: «اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده جایز نیست که به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری که به دیگری تفویض نمایی.»

امام رضا(ع) در گفت وگویی با مأمون درباره ولایتعهدی فرموند: «همانا ولایتعهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچه‌های شهر مدینه عبور می‌کردم، عزیرتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می‌آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او را برآورده سازم مگر اینکه این کار را انجام می‌دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من می‌نگریستند.»

مأمون که پیوسته شاهد شور و اشتیاق مردم نسبت به امام(ع) و اعتبار بی‌همتای ایشان بود، برای خدشه دار کردن این قداست و اعتبار تلاش فراوانی می کرد. از جمله کارهایی که برای رسیدن به این هدف انجام داد تشکیل جلسه های مناظره‌ میان امام رضا(ع) و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنیا بود تا شاید بتوانند آن امام همام را از نظر علمی شکست دهند و وجهه علمی ایشان را زیر سوال ببرند.

هفت مناظره از جمله مهمترین این مناظره ها به شمار می رود که شیخ صدوق، در کتاب «عیون اخبار الرضا» آورده و همینطور علامه مجلسی نیز در جلد 49 بحار الانوار از کتاب عیون نقل کرده و در کتاب مسند الامام الرضا نیز نقل شده است.
این مناظره ها عبارتند از: مناظره با جاثلیق (عالم بزرگ مسیحی)،مناظره با رأس الجالوت (پیشوای بزرگ یهودیان)،مناظره با هربز اکبر، مناظره با عمران صابی
مناظره با سلیمان مروزی، مناظره با علی بن محمد بن جهم و مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره

خصوصیات اخلاقی، زهد و تقوای آن حضرت به گونه‌ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود می کرد. یکی از یاران امام(ع) در این باره می گوید: «هیچ گاه ندیدم که امام رضا(ع) در سخن بر فردی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن فردی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را برآورده سازد، رد نمی کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی کرد. بسیار روزه می گرفت و کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت و بیشتر در شب ها مخفیانه به فقرا کمک می کرد.»

سرانجام هشتمین امام شیعیان در 30 صفر 203هجری با دسیسه مامون مسموم شد و به شهادت رسید. پیکر مطهر آن امام همام را در شهر مقدس مشهد به خاک سپردند که اینک آرامگاه با شکوه امام رضا(ع) در این دیار مامن امنی برای عاشقان خاندان اهل بیت(ع) است.

اینک به بهانه سالروز ولادت امام رضا بر گزیده ای از سخنان ایشان مروری کوتاه می کنیم:

*دوست هر انسان عقل اوست و دشمن هر فرد جهل، نادانی و حماقت

*علم و دانش همانند گنجی می‌ماند که کلید آن سوال است، پس بپرسید. خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر است: 1- سوال کننده 2- آموزنده 3- شنونده 4- پاسخ دهنده

*مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است

*چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد، مگر آن که در آن پند و اندرزی باشد

*نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید