ماموریت جدید دوقلوهای مشایی – بقایی /احمدی‌نژاد و یارانش تبدیل به اپوزیسیون نظام می‌شوند؟

    کد خبر :64626

شب آزادی بقایی گویی فاز جدیدی از رویارویی سه ضلعی احمدی نژاد، بقایی و مشایی با نظام کلید خورد. احمدی نژاد و یارانش آمده اند تا با اپوزیسیون شدن، در فضای سیاسی زنده بمانند.

محمدحسن خانی‌پور: جنجال هایشان تمامی ندارد، یک روز راهی زندان شدن شان سوژه خبری می شود و روزی دیگر کاندیداتوری شان در انتخابات ریاست جمهوری. برای حاشیه سازی حتی آزاد شدن از زندان را هم بهانه می کنند تا با مظلوم نمایی خود را قربانی نشان دهند نه متهم و مجرم.

از احمدی نژاد و یارانِ غارش حرف می زنیم، دوری شان از پاستور هرچقدر طولانی تر می شود جنجال هایشان هم رنگ و بویی متفاوت تر به خود می گیرد. گویی این روزها قرار است اپوزیسیون نظام را در چهره احمدی نژاد و رفقایش ببینیم.

یک حلقه پرحاشیه اطراف رئیس آن روزهای پاستور

مردان جنجالی در کابینه محمود احمدی نژاد کم نبودند، حاشیه سازانی که از قضا در حلقه اول یاران او هم جا خوش کرده بودند، از مشایی تا بقایی، از رحیمی تا الهام و مرتضوی و … هرچقدر حاشیه ها اطراف این چهره ها بیشتر می شد حمایت های رئیس دولت سابق از آنها هم بیشتر می شد، آنقدر که در تریبون رسمی اطرافیانش را «خط قرمزش» معرفی کند و برای نهادهای قضایی خط و نشان بکشد. حمایت های مرد آن روزهای پاستور از اطرافیانش البته یکسان نبود، آنچنان که محمدرضا رحیمی را بعد از راهی شدن به اوین تنها گذاشت و حتی از او اعلام برائت کرد. اما از چهره ای چون مرتضوی با وجود اتهاماتی که علیه او مطرح بود همچنان حمایت کرد.

در این میان اما ماجرای همنشینی و دلبستگی محمود احمدی نژاد به دوقلوهای معروف آن روزهای پاستور و یاران غارش امروزش یعنی مشایی – بقایی داستانی متفاوت است. مشایی با اختلاف در رده اول است و بقایی زیر سایه مشایی نزدیکی ویژه ای به رئیس دولت دارد.

دو قلوهای مشایی – بقایی

آن روز که کبوتر اقبال بر شانه های احمدی نژاد نشست و در انتخاباتی عجیب، او از خیابان بهشت به پاستور نقل مکان کرد کسی تصور نمی کرد همراه او مردی وارد پاستور شود که حاشیه های جنجالی اش تا پای نامه نهی رهبری هم برسد. جنجال هایی که هر کدام به تنهایی برای برکناری یک مقام در حد وی کافی بود اما او چشم اسفندیار دولت احمدی نژاد بود و حامی پروپاقرصی به اسم محمود احمدی نژاد داشت؛ حتی آن روزها که برچسب جدیدی بر او زده بودند؛ «لیدر جریان انحرافی.»

بقایی اما داستان دیگری داشت، او همیشه زیر سایه مشایی تعریف می شد اما وفادار به احمدی نژاد بود آنچنان که بارها تاکید کرده بود فقط از رئیس جمهور دستور می گیرد و بس. رزومه کاری بقایی هم حتی از همراهی اش با «اسفندیار رحیم مشایی» کلید می خورد. او در اوایل دهه هشتاد به دعوت رحیم مشایی در رادیو تهران مشغول به کار شده بود و پس از شهردار شدن احمدی نژاد هم در معیت رحیم مشایی به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران رفته بود.

وقتی هم که احمدی نژاد درسال 84 گوی ریاست جمهوری را از رقبای قدرش ربوده و پا به پاستور گذاشته بود، اولین سمت او در دولت نهم معاونت سازمان میراث فرهنگی در زمان ریاست مشایی بود. نقش مشایی در همراهی احمدی نژاد که پر رنگ تر شد، او هم رفته رفته به لیست معتمدان احمدی نژاد اضافه شد. بقایی ابتدا جایگزین مشایی در سازمان میراث فرهنگی شد، بعد دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و از اواسط عمر دولت دهم احمدی نژاد هم با حفظ سمت هایش به معاونت اجرایی و سرپرست نهاد ریاست جمهوری گماشته شد.

نه مشایی مدودف شد نه بقایی

وقتی روزشمار حضور احمدی نژاد در پاستور آغاز شد زمزمه ها بر سر کاندیداتوری برخی نزدیکان او و اجرای مدل پوتین – مدودف هم دهان به دهان می چرخید.برخی الهام را گزینه مدنظر رئیس آن روزهای پاستو رمی دانستند و برخی دیگر هم ثمره هاشمی و …گرچه نام مشایی و بقایی هم ذیل همان زمزمه ها مطرح می شد اما کمتر کسی تصور می کرد که احمدی نژاد ریسک حضور کاندیداتوری این دو چهره پرحاشیه را به جان بخرد، یکی مشایی که برچسب لیدر جریان انحرافی بر او خورده بود و دیگری بقایی که زمزمه های تخلفات و احتمال زندانی شدنش از سال 90 مطرح شده بود.

احمدی نژاد اما باز هم نشان داد در جنجالی بودن بی رقیب است، همان روزی که دست در دست مشایی وارد وزارت کشور شد و بی توجه به جایگاه ریاست جمهوری اش دست مشایی را بالا برد و او را کاندیدای مورد حمایتش قرار داد، یک جنجال تازه را رقم زد. شورای نگهبان اما مشایی را کنار زد تا دست احمدی نژادی ها در انتخابات آن سال خالی بماند.

روزهای بعد از پاستور

از پاستور که رفتند خیمه گعده هایشان را در ولنجک بنا کردند، قرارشان را بر سکوت گذاشته بودند. حتی روایت می کردند که ردپای مشایی هنوز در ولنجک دیده نشده و اقای پرحاشیه کنج عزلت گزیده است، بقایی اما همراه رئیس سابق پاستور بود و همراهی اش می کرد. حتی آن روزها که خبر تشکیل یک دانشگاه توسط حلقه احمدی نژادی ها مطرح شد تا حاشیه ها اینبار از ولنجک سربرآورد.

احمدی نژاد که دوست نداشت به حاشیه رانده شود با تاسیس دانشگاه ایرانیان دوستانش را به دور هم جمع کرد تا بتوانند در کنار هم برای آینده جریان خود فکری بکنند. تاسیس دانشگاه ایرانیان، برداشت 16 میلیاردی از حساب دولت و ساختمان لادن سبب شد احمدی نژاد و برخی از نزدیکانش مانند بقایی باز هم در خبرها حضوری فعال داشته باشند.

هرچقدر در سالهای دوری از پاستور مشایی در سکوت و بی خبری به سر می برد بقایی فعال بود و پرحاشیه. گویی ماموریت او در دوران فترت از پاستور در جنجال ایجاد کردن تعریف شده بود. او در روزهای سکوت احمدی نژاد و مشایی تریبون جریان احمدی نژاد شده بود.

یار غاری که راهی اوین شد

حاشیه ها آنجا بالا گرفت که دو سال پس از پایان کار دولت دهم، «غلامحسین محسنی اژه ای»، سخنگوی قوه قضاییه در نشستی از بازداشت بقایی خبرداد؛ هر چند اژه ای از اتهامات بقایی حرفی نزد، همان روزها یک منبع قضایی درباره اتهامات او به یک خبرگزاری گفت که بقایی از مدت‌ها قبل توسط دستگاه قضایی احضار شده بود، اما به این احضاریه‌ بی‌توجهی می‌کرد و در نهایت این بی‌توجهی به احضاریه و خودداری از حضور در مرجع قضایی، منجر به بازداشت وی شد.

بقایی پس از گذراندن هفت ماه حبس در زندان اوین و در حالی که هنوز اطلاعات رسمی درباره پرونده اش منتشر نشده بود، در ۲۸ دی 94، با تبدیل قرار بازداشت به کفالت، آزاد شد. بقایی بعد از آزادی از زندان بازهم جای همیشگی خود در کنار احمدی نژاد را پیدا کرد و همراه رئیس دولت در سفرهای استانی شد. شهر به شهر و محله به محله احمدی نژاد را همراهی می کرد. همراهی که در نهایت به انتخابات ریاست جمهوری 96 و کاندیداتوری در انتخابات رسید.

احمدی نژاد باز هم به وزارت کشور رفت

موسم انتخابات ریاست جمهوری که رسید، مثلث احمدی نژاد، مشایی و بقایی کم کم در رسانه ها و قاب دوربین ها ظاهر شدند، خبرهای درگوشی می گفت قرار است احمدی نژاد کاندیدا شود، ماجرا که جدی تر شد موضوع توصیه رهبری به احمدی نژاد برای عدم کاندیداتوری مطرح شد. همین نهی صریح بود که تحلیل ها را به سمت عدم ورود احمدی نژاد به انتخابات و احتمال کاندیداتوری یکی از اطرافیانش برد. نام مشایی بخاطر یکبار ردصلاحیت شدن کمتر مطرح می شد، حتی بقایی هم در لیست های احتمالی نبود خاصه با سابقه محکومیت به زندانی که در کارنامه اش ثبت شده بود. برای احمدی نژاد اما گویی پازل انتخابات طوری دیگر چیده شده بود. او بعد از 4 سال بازهم راهی وزارت کشور شد تا یک یار جنجالی دیگرش را برای نامزدی در انتخابات همراهی کند؛ حمیدرضا بقایی.

او حتی به این هم اکتفا نکرد و نام خود را در لیست کاندیدا ها ثبت کرد و با بالا بردن دست بقایی و خودش در جلو دوربین بازگشتی پرحاشیه به سیاست را اغاز کرد. هر دو ردصلاحیت شدند، نگاه ها به ولنجک و نارمک دوخته شده بود که چه واکنشی از سوی حلقه احمدی نژادی ها صورت می گیرد. برخلاق انتظارات چندان جنجالی ظاهر نشدند، اعتراض کردند اما نه آن اعتراضی که تصور می شد. آیا نقشه ای دیگر در سر داشتند؟

رونمایی از اپوزیسیون های جدید نظام

دوران پساانتخاباتی برای احمدی نژاد و یارانش متفاوت از روزهای پساانتخاباتی سال 92 درحال گذار است، آنها بعد از انتخابات به مثابه سال 92 به عزلت و سکوت روی نیاورده اند، در صحنه هستند و فعال. خصوصا از آن روزی که حکم بازداشتی دیگر برای بقایی صادر شد و او باز هم راهی اوین شد تا تجربه ای دیگر از زندان رفتن را تجربه کند. به فاصله ای کوتاه جنجال احمدی نژادی ها آغاز شد. از اعتصاب غذای بقایی گفتند و از افشاگری ها. خط و نشان کشیدن هایی که زمزمه وار شنیده می شد.

احمدی نژاد و مشایی باز هم وسط میدان آمدند. اما حاشیه اصلی زمانی شکل گرفت که بقایی بعد از 18 روز از زندان آزاد شد و یکراست از اوین راهی ولنجک شد و با استقبال گرم مشایی و احمدی نژاد روبرو شد. داستان جدید مثلث احمدی نژادی ها از همان جا آغاز شد.

بقایی که بعد از زندان تلاش زیادی برای مظلوم نمایی داشت، ساعاتی بعد از آزادی از اوین اتهامات سنگین و عجیبی را متوجه قوه قضاییه کرد و حتی بدتر از آن آرزوی سرنگونی می کند . آرزویی که با انشاالله گفتن جمعی که او را احاظه کرده اند همراه می شود. بعد از او اسفندیار رحیم مشایی است که تهدید به افشاگری می کند و خواستار تشکیل دادگاهی در محضر ملت ایران می شود، احمدی نژاد هم ساکت نمی ماند و چندبار در مقام تایید کننده دوقلوهای مشایی – بقایی وارد میدان می شود.

شب آزادی بقایی گویی فاز جدیدی از رویارویی این سه ضلعی با نظام کلید خورد. احمدی نژاد و یارانش آمده اند تا با اپوزیسیون شدن در فضای سیاسی زنده بمانند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید