ترامپ در پی اتخاذ «دیپلماسی عکاسی» در برابر ایران قبل از انتخابات 2020 است

  • سیاسی
  • پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ ۱۴:۱۴
    کد خبر :595631

در یک ماه گذشته سطحی فراگیر از بحث و تنش پیرامون ایجاد ائتلافی دریایی در خلیج فارس به رهبری آمریکا، با هدف مشخص تقابل با ایران مطرح شده است. متعاقب تلاش‌های واشنگتن برای ایجاد چنین ائتلافی، بحث حضور اسرائیل در ائتلاف، مناقشه فراوانی به همراه داشت. در مقابل نیز مانور نظامی ایران و روسیه در آینده نزدیک در آب‌های خلیج فارس بر پیچیدگی هر چه بیشتر مساله افزوده است. بر همین مبنا، «انتخاب» به منظور پی‌گیری این مسائل با رحمان قهرمان‌پور، کارشناس ارشد مسائل بین‌المللی گفتگویی تفصیلی داشته است.

موضوع حضور اسرائیل در ائتلاف دریایی مورد تاکید آمریکا در خلیج فارس را چگونه ارزیابی و این اقدام در صورت وقوع چه تاثیرات برای امنیت منطقه بر جای خواهد گذاشت؟

مساله اراده اسرائیل برای حضور در چنین ائتلافی در صورت جدی بودن، نشان‌گر آن است که بر خلاف گذشته که راهبرد اصلی سیاست خارجی اسرائیل که بر مبنای دفاع از موجودیت خود در محدوده سرزمینی‌اش بود، به نقش‌آفرینی در سطح منطقه‌ای تغییر پیدا کرده است. کند. با این وجود، در این قضیه می‌توان با اندکی تردید سخن گفت و در انتظار ماند و دید که آیا نشانه‌های دیگری این فرض را تایید خواهند کرد که تل‌آیو دکترین امنیت ملی خود را تغییر داده است یا نه. تردید در مساله از این جهت است که خود آمریکا نیز اراده‌ای جدی در ایجاد چنین ائتلافی ندارد و و بیشتر تمرکز واشنگتن بر این است به کشورهایی همانند عربستان و امارات این پیام را منتقل کند که هزینه‌های هنگفت آن‌ها در خرید تسلیحات و سرمایه‌گذاری در آمریکا ائتلاف نشده است. به تبع این مساله می‌توان اسرائیل را نیز مطلع از نگاه آمریکا دانست. در حقیقت، تل‌آویو در شرایطی از این موضوع سخن به میان می‌آورد که به خوبی از عدم اراده جدی ترامپ برای ایجاد ائتلاف مطلع است.

با تمام این اوصاف، اگر فرض بر آن گذاشته شود که واقعا اسرائیل دکترین سیاست خارجی خود را تغییر داده و در ائتلاف احتمالی آمریکا حضوری ملموس خواهد داشت، می‌‌توان از تبعاتی سنگین برای این کشور سخن به میان آورد. اسرائیل در مرزهای خود با لبنان، کرانه باختری، جولان، صحرای سینا و غزه با وضعیتی ناامن مواجه است. لذا می‌توان اولین حضور نظامی احتمالی این کشور را در خلیج فارس زمینه‌ساز بحرانی امنیتی در منطقه دانست که موجب دگرگونی‌ای زیاد در معادلات منطقه‌ای خواهد شد.

از نظر شما آزادی نفت‌کش ایرانی «گریس 1» تا چه اندازه بر آرام‌شدن اوضاع بحران‌‌های چند وقت اخیر در خلیج فارس تاثیرگذار خواهد بود و آیا رغبت انگلیس برای حضور در ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا را کاهش می‌دهد؟

آزادی نقت‌کش «گریس 1» به طور حتم در کاهش تنش‌ها در خلیج فارس تاثیرگذار خواهد بود اما این نتیجه‌گیری که چنین رخدادی می‌تواند زمینه‌ساز پایان تنش‌ها باشد، تا حد زیادی غیرمنطقی و نامعقول است. تا کنون عوامل و زمینه‌هایی که موجب تنش در خلیج فارس شده، همچنان پابرجا هستند. در این میان، به طور خاص منازعات میان ایران و آمریکا در مقام کانون اصلی بحران همچنان ادامه دارد. بنابراین، نمی‌توان مساله آزادی «گریس 1» را آن‌قدر تاثیرگذار ارزیابی کرد که بتواند زمینه‌ساز پایان منازعات منطقه‌ای و تغییر در نگرش کلان لندن برای حضور احتمالی در ائتلاف دریایی احتمالی به رهبری آمریکا شود.

در چند هفته اخیر، بحث مانور مشترک ایران و روسیه در آب‌های خلیج فارس مطرح شده و گویا توافقاتی نیز صورت گرفته است. این مانور در صورت برگزاری چه پیام‌ها و تاثیراتی برای معادلات منطقه خواهد داشت؟

تا کنون اخبار و اطلاعات دقیقی پیرامون ابعاد و گستردگی مانور نظامی ایران و روسیه که مقرر شده در آینده در آب‌های خلیج فارس برگزار شود، در دست نیست. با این وجود برگزاری چنین مانوری از یک سو، انتقال پیامی جدی برای آمریکا است و از سوی دیگر، منافعی برای روسیه در بر خواهد داشت. روسیه با حضور در چنین مانوری دو پیام مهم را به آمریکا خواهد رساند. یکی این‌که در وضعیت جدید خواهان نقش‌آفرینی بیشتر در منطقه خاورمیانه است و دیگری این‌که حاضر به دفاع از متحدان استراتژیک خود بوده و تهران را در برابر ائتلاف مورد تاکید این کشور تنها نخواهد گذاشت. مسکو در شرایطی که در عصر ترامپیسم، اراده آمریکا برای حضور فزآینده در خاورمیانه را تضعیف شده می‌بیند، راهبردی بلندمدت را برای حضور در منطقه طرح‌ریزی کرده است.

آیا مانور مشترک ایران و روسیه، ائتلاف دریایی غربی‌ها در خلیج فارس را با چالش روبه‌رو خواهد کرد؟

مساله تشکیل ائتلاف دریایی غربی‌ها به رهبری آمریکا تا حدود زیادی محل تردید است. در وضعیت کنونی، مقرر شده که کنفرانسی برای پرداختن به این موضوع طی دو ماه آینده برگزار شود. این‌که خروجی این نشست چه خواهد بود و آیا توافقی حاصل می‌شود، قابل بحث است. این‌که تا چه اندازه احتمال دارد چنین ائتلافی بُعد عملی شدن به خود بگیرد، با تردیدهایی جدی مواجه است. حال اگر فرض بر آن گذاشته شود چنین ائتلافی در سطح میدانی نیز شکل بگیرد، مانور دریایی ایران و روسیه را نمی‌توان در قامت ائتلافی تقابلی ارزیابی کرد اما این سناریو ممکن است که ایران نیز با همکاری روسیه، سیاست ایجاد ائتلاف در خلیج فارس را پیش بگیرد. در صورت تحقق چنین امری که البته بسیار بعید به نظر می‌رسد، سطح تنش‌ها در خلیج فارس به شکلی بی‌سابقه افزایش پیدا خواهد کرد. چنین سطحی از تنش در مقطع کنونی به هیچ عنوان مورد خواست آمریکا و ایران نیست و تنها بازیگر برنده در این میان روسیه خواهد بود.

 آینده مناسبات ایران با آمریکا را با توجه به سطوح بحران فعلی در منطقه چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

سیاست ایران نسبت به آمریکا آن‌چنان که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان بارها تاکید کرده مذاکره بر سر برجام و یا برجامی جامع‌تر نیست. در حقیقت، ایران قصد دارد به هیچ وجه ممکن بحث مذاکره با آمریکا از بحث پرونده هسته‌ای فراتر نرود. همچنین، آن‌چه از روند معادلات کنونی نمایان بوده این است که دو طرف علاقه‌ای به بالابردن تنش‌ها با یکدیگر ندارند. آن‌چه که در وضعیت فعلی قابل پیش‌بینی است عدم مذاکره جدی و عدم بالا رفتن فزآینده تنش‌ها است اما همچنان احتمال درگیری‌های نظامی محدود وجود دارد. لذا وقوع رخدادهایی پیش‌بینی نشده را که بتواند معادلات را دگرگون کند، قابل پیش‌بینی است. ترامپ قصد دارد در مقطع فعلی به هیچ عنوان درگیری بلندمدت و فراگیری در منطقه خلیج فارس نداشته باشد تا از استراتژی اصلی خود، یعنی مهار چین دور نشود.

ایا مذاکره‌ای با ترامپ قبل از 2020 از سوی ایران، بهتر است اتفاق بیافتد یا خیر؟

واقعیت این است که دونالد ترامپ اراده‌ای جدی برای مذاکره همه‌جانبه و حصول توافق بزرگ با تهران ندارد. نوع مذاکره رئیس کاخ سفید که عنوان «دیپلماسی عکاسی» را می‌توان بر آن نهاد، بیشتر مصرف انتخاباتی دارد. ترامپ قصد دارد به افکار عمومی آمریکا القا کند که در به پای میز مذاکره کشاندن ایران موفق عمل کرده است. او در پی بهره‌برداری یک‌جانبه در قالب «دیپلماسی عکاسی» است تا مذاکره به معنای واقعی آن. بازیگری که اراده‌ای واقعی داشته باشد، به هیچ عنوان به صورت یک‌باره انبوهی از از تحریم‌ها را بر طرف مقابل اعمال نخواهد کرد. کاخ سفید حتی بسیاری از خط قرمزهای ایران همانند تحریم سپاه پاسداران را اجرایی کرده است لذا در موقعیت کنونی می‌توان پیش‌زمینه‌های مذاکره را بسیار نامساعد ارزیابی کرد. در چنین شرایطی، معقول این است که ایران همزمان با نبستن پنجره مذاکره، راهبرد گفتگوی مشروط به لغو تحریم‌ها را در پیش بگیرد و اجازه ندهد ترامپ از تهران بهره‌برداری انتخاباتی کند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید