نواختن زنگ خطر اجتماعی کشور به دست بحران رشد سالمندی

    کد خبر :577252

چندین سال است که چراغ هشدار افزایش جمعیت سالمندی کشور روشن شده و کاهش شمار ازدواج ها و نرخ موالید مهم ترین علل پیری جمعیت محسوب می شود.

به گزارش مهر؛ شاید امروز صحبت کردن از معضل پیری جمعیت چندان ملموس نباشد. اما مسئله اجتماعی سالمندی، یکی از بحران‌های آینده کشور محسوب می‌شود.

این مسئله در حال حاضر علت‌های متعددی دارد. در صورت ادامه روند این علل، سالمندی جمعیت در افق ۳۰ ساله کشور تبعات امنیتی، اجتماعی و اقتصادی جبران ناپذیری به دنبال دارد.

علل افزایش سالمندی چیست؟

کاهش تعداد ازدواج‌ها در سال به طور میانگین، مسئله‌ای ریشه‌ای در بررسی رشد جمعیت سالمند کشور است. یکی از دلایل کاهش تعداد تولدها نیز همین موضوع است که از درصد جمعیت جوان آینده می‌کاهد. دلیل دیگر افزایش شیب مثبت جمعیت سالمندان، کاهش نرخ باروری است.

نرخ باروری فعلی ۱.۷ فرزند به ازای هر مادر گزارش شده است و در صورت ادامه همین روند، این نرخ تا سال ۱۴۳۰ نیز رشدی نمی‌کند. در نتیجه جمعیت جوان امروز، بدون جایگزینی جامعه آماری خودش در نسل آینده، به جمعیت سالمند تبدیل می‌شود.

کاهش نرخ باروری را می‌توان ذیل افزایش سن ازدواج نیز بررسی کرد. طبق داده‌های مرکز آمار کشور، حدوداً ۱۱ میلیون جوان ایرانی سن مناسب ازدواج (۱۸-۳۵ سالگی) را گذرانده‌اند.

این در حالیست که بیشترین درصد باروری بانوان ۲۵ تا ۳۰ سالگی است. همچنین احتمال ناباروری در زوجین ایرانی، با افزایش سن مادر و پدر فزونی یافته یا احتمال تک‌فرزندی برای آنان افزایش می‌یابد.

البته باید به فرهنگ ازدواج سخت یا تجملاتی، به عنوان عاملی اشاره کرد که در افزایش سن ازدواج مؤثر است.

فرهنگ غلط فرزندآوری کم نیز به معضل پیری جمعیت دامن می‌زند. اوج ورود و انتشار این جریان فرهنگی در کشور دهه هفتاد بود و هنوز هم اثرات آن به قوت خود باقی است.

عوامل متعددی زنان و خانواده را به سمت داشتن تعداد فرزند کم، سوق می‌دهند. کم‌رنگ کردن ارزش نقش مادری، یکی از مهم‌ترین علل است.

بزرگ جلوه دادن مشکلات اقتصادی در بی‌تمایلی به تعدد فرزندان نیز از مضرات این فرهنگ است.

حال باید به این سوال پاسخ داد؛ افزایش بیش از حد جمعیت سالمند کشور که اکنون ۹ درصد است، چه اثرات سویی دارد؟

اولاً این بحث مطرح است که جوانان و جمعیت فعال کشوری که قصد پیشرفت دارد، به عنوان یک نیرو محرکه ارکان رشد جامعه را پیش می‌برند. به طور متقابل مردمانی پیر و فرسوده، توانایی اجرایی کردن اهداف رو به جلوی کشور را ندارند.

لذا به تدریج چرخ صنعت و اقتصاد از کار می‌افتد، رشد و ارتقای علمی کشور متوقف می‌شود، نیروهای نظامی و امنیتی که با نیرو کار جوان سر پا می‌مانند، ضعیف می‌شوند. در نتیجه امنیت اقتصادی، روانی و نظامی کشور در خطر می‌افتد.

مسئله بعدی، مشکلات اقتصادی ناشی از جمعیت زیاد سالمندان است. همواره باید نسبت جمعیت سالمند و بازنشسته، که مستمری‌بگیران هستند، کمتر از جمعیت مستمری‌دهنده به این سازمان باشد.

هم‌اکنون این نسبت ۱ به ۱۳ است، اما در سال ۱۴۳۰ به نسبت ۱ به ۲ مبدل می‌شود. جالب توجه است که سازمان تأمین اجتماعی اکنون نیز مشکلات مالی بسیاری در تأمین حقوق بازنشستگان دارد؛ در نتیجه وضع حقوق بازنشستگان در ۳۰ سال آینده روز به روز بدتر خواهد شد.

از سوی دیگر در وضعیت کنونی فقط به ابعاد درمانی و مراقبتی سالمندان توجه می‌شود و حمایت‌های روانی و اجتماعی آنان مغفول مانده است.

چراکه یکی از معضلات سالمندان در چندین سال آینده، سندروم آشیانه‌های خالی است. این سندروم نوعی افسردگی است که برای والدینی که فرزندان آن‌ها را به دلایل مختلف ازجمله تحصیل، ازدواج و غیره ترک کرده‌اند، رخ می‌دهد.

تسهیل شرایط ازدواج، راهکار کنترل سالمندی

طبق پیش‌بینی‌ها تک‌فرزندی یا حداکثر دو فرزندی خانواده‌ها، ضمن در نظر گرفتن احتمال مرگ این فرزندان نیز تهدیدی روانی و اجتماعی برای میان‌سالان و سالمندان محسوب می‌شود.

با توجه به توضیحات فوق، نیاز به تفکر، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری درباره پدیده سالمندی کاملاً احساس می‌شود.

تغییر فرهنگ اشتباه ازدواج و فرزندآوری، طرح سیاست‌های تشویقی برای والدین جهت ترغیب به داشتن فرزندان بیشتر، تسهیل شرایط مالی و رفاهی ازدواج که وظیفه دولت و مجلس محسوب می‌شود، از جمله راهکارهای ممکن برای جلوگیری از ادامه این روند است.

به علاوه روشنگری در مورد ابعاد معضل پیری جمعیت نیز در تغییر نگرش مردم، اثرگذار خواهد بود.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید