بحران در یک برنامه زنده تلویزیونی

    کد خبر :56950

کارگردان نمایش «آناکارنینا» می‌گوید: سعی کردم در این اثر خیانت امروزی را نشان دهم که کاملا مشخص و محصول جامعه امروزی ماست و به شدت مابه‌ازای بیرونی در جامعه ایرانی و جهانی دارد. کار نقدهایی نیز به کل مقوله تلویزیون دارد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در نمایش «آناکارنینا» سه مدیوم سینما تئاتر و تلویزیون در کنار داستانی عاشقانه بهم پیوند خورده است؛ از “شو”ی تلویزیونی که بستر کار است تا خود آناکارنینا که درباره شخصیت سینمایی‌اش صحبت می‌کنیم. آرش عباسی در این‌باره می‌گوید: پرداختن به چند مدیوم خیلی مساله تازه‌ای برای من نبود چون در کارهای قبلی‌ام اصولا پرداختن به شاخه‌ها و مدیوم‌های دیگر را تجربه کرده بودم؛ مهم‌ترینش «نویسنده مرده است» بود که درباره سینما، یا قبل‌تر از آن «همه چیز درباره آقای ف» که در مورد موسیقی بود. علاقه دارم به شاخه‌های دیگری از هنر بپردازم. و چون ذهنم را برای مدتی مشغول می‌کنند دوست دارم در آن فضاها کار کنم اما نمایش «آناکارنینا» مشخصا مساله‌اش چیز دیگری بود.

عباسی ادامه داد: یکسری از برنامه‌های تلویزیون الان تبدیل به برنامه‌های بسیار جذابی برای مردم شده‌اند. هم در ایران و هم خارج از کشور شوهای تلویزیونی خیلی طرفدار دارد. فکر کردم اگر قصه‌ام را در چنین بستری تعریف کنم خیلی می‌تواند جذاب باشد. چون همیشه نگاهم به شوهای تلویزیونی، شکلی از تئاتر بود. فکر می‌کردم چطور می‌شود اینها را روی صحنه اجرا کرد. اما با ترفندی؛ یعنی آنقدر ساده و عامیانه به مسائل نگاه نکند چون اکثر این برنامه‌ها به مسائل به صورت عامیانه می‌پردازند. ولی خب وقتی پایش به صحنه تئاتر کشیده می‌شود خیلی چیزها متفاوت می‌شود.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان با بیان اینکه تلویزیون و سینما در این نمایش الزاما فرمی برای روایت داستان نیست بلکه خود سینما و برنامه تلویزیونی معضلی هستند که داستان را جلو می‌برند، گفت: کاراکتر «کیت» همان نقش محبوب سینمایی‌اش یعنی آناکارنینا را بعد از گذشت سال‌ها با خودش دارد. یا خود شو تلویزیونی بستر روایت قصه می‌شود و اتفاقاتش روند ماجرا را دگرگون می‌کند.

26

عباسی خاطرنشان کرد: اولا وقتی کار را ببینید متوجه می‌شوید که نقدهایی به کل مقوله تلویزیون دارد. من به چنین چیزی نیاز داشتم چون در غیر از این داستان پیش نمی‌رفت و چیزی بیشتر از این را نمی‌توانستم در قصه کشف کنم. باید نظم یک برنامه تلویزیونی روی صحنه بهم می‌ریخت و من بیشتر دنبال این بودم که شکل معمول برنامه‌ها را بهم بریرم و یک بحران روی برنامه زنده ایجاد کنم تا بعد بتوانم قصه‌ام را روایت کنم. که اصلا ارزش این را داشته باشد که روی صحنه اجرا شود. اگر این اتفاق نمی‌افتاد هیچ کار ویژه‌ای نمی‌توانستم انجام دهم. اما الان می‌توانم بگویم یک نمایش را روی صحنه اجرا می‌کنم نه یک برنامه تلویزیونی صرف را.

او یادآور شد: در نگاه اول و در 15 دقیقه اول شاید مخاطب فکر کند فقط قرار است یک برنامه تلویزیونی را به سبک برنامه‌هایی که پخش می‌شود ببیند اما بعد ناگهان همه چیز تغییر می‌کند و می‌چرخد و کشمکشی را روی صحنه می‌بینیم که از کنترل مجری خارج می‌شود. این نقطه خیلی حساسی برای نمایشنامه بود و اگر به این نمی‌رسیدم نوشتن‌اش از ابتدا کار بیهوده‌ای بود.

عباسی در پاسخ به این سوال که «آناکارنینایی که شما روایت می‌کنید متفاوت با آن چیزی است که ما از آناکارنینا سراغ داریم و خود شخصیت زن نمایش هم آن را در فیلمی بازی کرده است؛ می‌توان گفت نگاه فمنیستی‌تری در آن وجود دارد. به طور مثال وقتی برخلاف آناکارنینای تولستوی معتقد است، به خیانت تحت هر شرایطی نباید تن داد.» گفت: چند نکته وجود دارد؛ اولا اینکه نگاه فمنیستی را خیلی قبول ندارم چون در نمایشنامه و اجرا هیچ جایی کلامی ضدمرد نمی‌بینیم. اغلب مفهومی که از فمنیست وجود دارد این است که خیلی‌ها فکر می‌کنند باید اثر در مخالفت با مردها باشد اما واقعا اینطور نیست.

کارگردان نمایش «نویسنده مرده است» ادامه داد: من نمایشنامه‌نویسی هستم که شخصیت اصلی تمام کارهایم زن بوده و درباره زن‌ها می‌نویسم. اگر اینطور نگاه کنیم بله، رگه‌های فمنیستی در کار وجود دارد. چون در دفاع از زن‌ها و ظلمی است که به این زن شده است. این زن در «آناکارنینا» مثل بقیه آدم‌ها علیرغم اینکه هنرپیشه معروف و محبوبی است اما دلش می‌خواسته زندگی عادی خودش را داشته و همه چیزهایی که هر زن عادی دیگری دارد را داشته باشد. اما این حق به هردلیلی از او گرفته شده که داستان خیلی وارد جزئیاتش نمی‌شود و فقط اشاره‌ای می‌شود.

27

عباسی با بیان اینکه «خیلی از نقدهایی که به من می‌شود این است که چرا بار سنگین کار به گردن شخصیت زن است» گفت: یعنی انگار حق به زن داده می‌شود و این زن است که در نمایش «آناکارنینا» در حق او ظلم شده است. اما واقعیت این است که به سادگی می‌توانست ماجرا برای من عوض شود و قصه چیز دیگری شود. اما قصه‌ای که من به آن فکر می‌کردم درباره این زن بود و اصلا دلم نمی‌خواست که قضاوتی کرده باشم. حتی یک جمله نمی‌بینید که بگوید مردها اینطور یا آنطور هستند. شخصیت کیت (آناکارنینا) از زبان خودش می‌گوید که با مردی که یکبار خیانت کرده نمان. یا اگر می‌مانی باید بپذیری که او هرلحظه ممکن است به دنبال عطر دیگری هم برود و تو هیچ کاری از دست‌ات برنمی‌آید.

او ادامه داد: خیلی برایم مهم بود که به طور قطع نگویم که همه مردها اینطورند. این فقط از نگاه این شخصیت است. کمااینکه در جایی می‌گوید من باید خلاف شخصیت قصه حرف بزنم و اینجاست که دیگر آناکارنینا آنی نیست که ما می‌شناسیم. قبلا هم گفته‌ام که اسم نمایش «آناکارنینا» است اما ربطی به آن داستان اصلی ندارد. اصلا نمی‌خواستم آن داستان را روایت کنم چون برایم آناکارنینای تولستوی جذابیتی ندارد. به نظرم کار بیهوده‌ای است اگر بخواهیم یکبار دیگر اجرایش کنیم و اصلا مخاطب امروزی دیگر درگیر آن قصه نمی‌تواند باشد.

عباسی با اشاره به اینکه «حتی اگر خیلی موشکافانه بخواهیم برخورد کنیم می‌بینیم که جنس خیانت آن دوره با جنس خیانت امروزی متفاوت است» گفت: من سعی کردم در این اثر خیانت امروزی را نشان دهم که کاملا مشخص و محصول جامعه امروزی ماست و به شدت مابه‌ازای بیرونی در جامعه ایرانی و جهانی دارد. در همه‌جا چنین مساله‌ای وجود دارد و مختص همین سال‌ها هم هست. همین سال‌هایی که ما در آن زندگی می‌کنیم. ممکن است 10 سال قبل یا بعدش شکل دیگری داشته باشد. بنابراین حتی خیانت نمی‌تواند خیانتی باشد که 140 سال پیش تولستوی درباره‌اش حرف زده است چون با جنس زمانه خودش آن را نوشته است. به همین دلیل فکر کردم داستان باید امروزی باشد و فقط قصه تولستوی بستر اصلی و زیرساخت قصه من باشد؛ اگرنه چیز بیشتری از آن نگرفتم چون فکر کردم خیلی کمکی به من نخواهد کرد.

عباسی با تصدیق این نکته که «در جایی کاراکتر مرد داستان خطاب به زن که بازیگر سینماست می‌گوید تو در نقش آناکارنینا فرو رفته‌ای و همیشه می‌خواستی آناکارنینا بمانی. به نظر می‌رسد امروز هم بازیگرانی داریم که نقش خوب و درخشانی را بازی کرده‌اند و دلشان می‌خواهد آن تصویر درخشان برای همیشه از آنها باقی بماند. نگران‌اند که کارهای بعدی‌شان محبوب نباشد و دیگران با کارهای هم‌رده‌ای سراغشان نیایند» گفت: این مساله را در دنیای امروز سینما هم بسیار می‌بینیم. چندین نمونه بیرونی از این دست موارد داشتم و برای هر دو شخصیت این نمایش در ذهنم بود. کلا این جنس نوشتن نیازمند این است که یک پیش‌زمینه‌هایی برای نوشتن داشته باشید و من هم به شدت داشتم.

نویسنده نمایشنامه «لابی» ادامه داد: ایده‌های اولیه‌ام را از همین چهره‌های معروف جامعه سینمایی خودمان به نوعی برداشت کردم. آدم خاصی مدنظرم نبود اما اگر روی این کاراکترها دقیق شوید نمی‌توانید منکر شباهت‌هایشان با بازیگرهایی شوید که در جامعه سینمایی خودمان هم می‌بینید؛ ازجمله شخصیت «کیت» که با نقش آناکارنینا در یک فیلم دوره اوجی داشته و حالا از آن اوج فاصله گرفته و دلیلش هم خود او بوده است.

عباسی یادآور شد: برای این مساله آدم‌هایی در ذهنم بود که خیلی بدتر از شخصیت آناکارنیا در اوج بودند و الان دیگر در یادها نیستند و زندگی‌های سختی می‌کنند اما آن دوران اوج همیشه در ذهن‌شان هست و دارند با خاطره‌اش زندگی می‌کنند و فکر می‌کنند هنوز در آن دوره به سر می‌برند.

آرش عباسی نویسنده، طراح و کارگردان نمایش «آناکارنینا» است که با بازی معصومه رحمانی و بهنام شرفی در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته و تا 27 تیر به اجرای خود ادامه خواهد داد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید