خصومت‌شناسی عربستان علیه ایران

    کد خبر :49465

اقدامات اخیر حکام جدید و بی‌تجربه عربستان سعودی در منطقه چند ویژگی اساسی دارد: نخست آن‌که بشدت جاه‌طلبانه است.

حکام جدید سعودی احساس می‌کنند که باید در سه سطح بر منطقه رهبری داشته باشند؛

سطح نخست، سطح ایدئولوژیک است. آنها خود را رهبر بلامنازع جهان اسلام می‌پندارند.

سطح دوم، سطح ژئوپلتیک است. آنها بر این باورند که منابع قدرت عربستان سعودی به مقدار لازم و کافی وجود دارد که بر قدرت سایر کنشگران منطقه‌ای می‌چربد.

سطح سوم، نمایندگی منطقه غرب آسیا در عرصه جهانی است به گونه‌ای که رهبران سعودی این ایده را ترویج می‌کنند که روابط خارجی سایر بازیگران منطقه‌ای با بیرون از منطقه باید تابعی از روابط برون‌منطقه‌ای عربستان سعودی باشد.

دوم آن‌که، خود ویرانگرند. این خود ویرانگری ناشی از عقلانیت‌گریزی حکام سعودی است. آنها درک متناظر با واقعیت و درستی از تحولات منطقه ندارند.

این‌که بیداری اسلامی جهت‌گیری بشدت ضداستبدادی داشته و در پرتو آن، مردم منطقه به جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی اقبالِ بمراتب بیشتری یافته‌اند. بر همین اساس، آنها درست برخلاف اصول مسلم حقوق بین‌الملل و برخلاف مبانی مودت و اخوت اسلامی، به خاک یمن تجاوز کردند و مردم بی‌گناه این کشور را به خاک و خون می‌کشند.

سوم آن‌که، تضعیف‌کننده جهان اسلام هستند؛ اقدامات اخیر عربستان سعودی نوعی تفرقه‌افکنی در میان کشورهای اسلامی به شمار می‌آید.

الف) عربستان سعودی همچنان و به نحو فزاینده‌ای بر طبل ایران‌هراسی و شیعه‌هراسی می‌کوبد به گونه‌ای که حتی در اقدام اخیر خود در حصر و تحریم‌ها علیه قطر، یکی از شروط عادی‌سازی روابط با این کشور را تحدید و تنزل روابط قطر با جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است.

ب) عربستان سعودی روابط مخفیانه با رژیم صهیونیستی برقرار کرده و رفته رفته این روابط را علنی می‌سازد. این اقدام اخیر عربستان سعودی به گونه‌ای پیش رفته است که محافل دیپلماتیک از شکل‌گیری جبهه عربی ـ صهیونیستی علیه جبهه مقاومت سخن به میان می‌آورند.

ج) عربستان سعودی در مجامع اسلامی بویژه سازمان همکاری اسلامی نیز اقدامات تفرقه‌افکنانه خود را علیه برخی از کشورهای اسلامی تشدید کرده است و در این سازمان که باید محلی برای ترویج مودت اسلامی باشد به یارکشی خصمانه علیه کشورهای ناهم‌رای با خود بویژه جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد. نمونه بارز آن در آخرین اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی که مواضع ضدجبهه مقاومت و اتهام دخالت ایران در امور داخلی جهان عرب در قطعنامه پایانی آن گنجانده شده بود مشهود بوده است.

این اقدامات سعودی‌ها در جهت تلاش برای ایجاد نظم جدیدی در منطقه با محوریت مواضع خودخواهانه حکام تازه به دوران رسیده سعودی است. این نظم منطقه‌ای را می‌توان نوعی «نظم منظومه‌ای» قلمداد کرد که عربستان سعودی در مرکز آن قرار دارد و سایر کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا نیز باید در مدار آن قرار گیرند.

این نظم مبتنی بر چند رکن مهم است:

1ـ توازن ضعف در میان سایر کشورهای منطقه ازجمله تمامی رقبای بالقوه و بالفعل منطقه‌ای، به گونه‌ای که تمامی کشورهای منطقه را در برابر یکدیگر قرار دهد و اختلاف و سوءتفاهمات میان آنها را همچنان به قوت خود باقی نگه دارد.

2ـ قدرت‌افزایی سعودی در تمامی ابعاد و شئون آن، به گونه‌ای که عربستان سعودی با خرید جنگ‌افزار از قدرت‌های فرامنطقه‌ای و بویژه آمریکا و انگلیس، نیرومندترین قدرت نظامی غرب آسیا باشد؛ با طرح بلندپروازانه اقتصادی موسوم به چشم‌انداز 2030 به صورت توسعه‌یافته‌ترین کشور منطقه درآید و با تداوم تاکید بر نقش حکمرانان خود به عنوان خادم‌الحرمین شریفین خود را به عنوان رهبر معنوی، دینی و فرهنگی جهان اسلام معرفی کند.

3ـ وابستگی همه‌جانبه به نظام سلطه، به‌گونه‌ای که هم سیاست‌های عربستان سعودی و هم سیاست‌های منطقه‌ای با الزامات استکباری آن و بویژه استیلای آمریکا بر منطقه هماهنگی داشته باشد.

نظم امنیتی مطلوب عربستان سعودی در تضاد کامل با الگویی است که جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا خواستار برقراری آن است. این الگو نوعی نظم منطقه‌ای مشارکتی درونزا را پیگیری می‌کند. این نظم منطقه‌ای مشارکتی درون‌زا، دارای دو وجه سلبی و ایجابی است؛ در وجه ایجابی، بر اساس قاعده اخوت اسلامی، تمامی کشورهای منطقه باید در ترتیبات آن مشارکت داشته باشند.

در وجه سلبی، بر اساس قاعده نفی سبیل، ترتیبات منطقه‌ای باید به دور از هر گونه مشارکت و دخالت کشورهای غیراسلامی و قدرت‌های فرامنطقه‌ای باشد.

دکتر کاظم جلالی – رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید