نامه برادر یکی از خانواده دیپلمات‌های ربوده شده در لبنان:

آیا پرونده دیپلمات های ربوده شده ایرانی در لبنان همچنان امنیتی است؟

    کد خبر :49286

برادر کاظم اخوان یکی از دیپلمات های ربوده شده در لبنان به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ربایش این چهار دیپلمات نامه ای را نوشته است.

چهاردهم تیر سال 1361، اتومبیل هیئت نمایندگی دیپلماتیک کشور حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی توسط مزدوران حزب فالانژ لبنان متوقف شده و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک – توسط آدم‌ربایان دست‌نشانده رژیم تروریستی به گروگان گرفته شدند.

در این آدم ربایی سردار احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت ایران و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی به اسارت درآمدند و طی اخباری رسمی و غیر رسمی بعدا تحویل رژیم صهیونیستی داده شدند. دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام می‌کند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. حالا با گذشت 34 سال از این واقعه هنوز اطلاعی از زنده بودن یا شهادت آنان به طور کامل در دسترس نیست.

حال به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ربایش این چهار دیپلمات, حسن اخوان برادر کاظم اخوان خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی که در این گروگان ربوده شده نامه‌ای را نوشته که در ادامه می‌آید:

حمید داود آبادی محقق و پژوهشگر دفاع مقدس و نویسنده تنها کتاب نوشته شده در مورد دیپلمات های ربوده شده ایرانی در لبنان(احمد متوسلیان،سیدمحسن موسوی ،تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان) که سالها به عنوان یک محقق بی طرف روی این پرونده تحقیق نموده است، دریک برنامه تلوزیونی زنده (راز) که از شبکه 4صدا وسیما پخش شد ،در خصوص ضرورت تعیین تکلیف این پرونده و علت عدم روشن سرنوشت آنان بیان داشت:«بعضی ها دارند از مبهم بودن این پرونده سود می برند، مگر می شود 35 سال یک پرونده ابهام داشته باشد! فقط یک انگ امنیتی به این پرونده می‌زدند، این چه بحث امنیتی ای دارد؟!»

این محقق دفاع مقدس به طرح مباحثی مهم در مورد سرنوشت دیپلمات های ربوده شده ایرانی در لبنان پرداخت که تحلیل همه سخنان وی در این مقال نمی گنجد وتنها ابهام و بعد امنیتی پرونده مورد توجه قرار می گیرد وی با تجزیه و تحلیل خود به بعضی پرسشها پاسخ داد و از آنها نتیجه گیری کرد؟ آیا ماهیت پوشیده باز پسین موضوع و رگه های کور و در هم پیچیده در روند این پرونده بسیار رمز آمیز بوده که منجر به تداوم امنیتی شدن موضوع گردیده است ؟آیا این یک واقعیت است که ما به عنوان خانواده دیپلمات های ربوده شده ایرانی و درگیرترین افراد در این قضیه فریب خورده ایم و حقیقت از ما هم پوشیده مانده است ؟

آیا این به معنای آن است که یک واقعیت ناخوشایند و آزار دهنده و غیر قابل انکار در این رویداد وجود دارد؟ زمانی می توان به این پرسشها پاسخهای قانع کننده داد که اولا اطلاعاتی که هنوز با گذشت سالها در پرده هستند به دست آیند ، ثانیا شواهدی که در دسترس اند مورد تجزیه و تحلیل عمیق قرار گیرد و جوانب مختلف مسئله را با قدرت بیشتری بی طرفانه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد .بدیهی است چنانچه یک موضوع پس از گذشت سالها همچنان امنیتی جلوه داده شود مانع دسترسی به حقیقت می شود و ما را از ساده سازی مسائل دور می کند ساده سازی روشنگر است. بدون شک امنیتی شدن و پنهان کردن جعبه سیاه موضوع باز هم آن را در پرده ابهام باقی میگذارد و موجب غفلت می شود.کسی که با یک رویداد معمایی مواجه می شود و مکلف است پاسخ چنین موضوعی را بدهد برای درک آن چه باید بکند؟

چطور باید لاینحل ماندن موضوع را شرح دهد؟ ابتدا با در نظر گرفتن هد فهای مختلفی که افراد برای امنیتی نگه داشتن آن دارند ، آغاز می شود. چنانچه نتوانیم دلایل امنیتی موضوع را توجیه کنیم در واقع نمی توان میان عمل و یک محاسبه قابل قبول تعادل برقرار کرد . این داستان کهنه بیش از ربع قرن است که توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است و حتی در سی و پنجمین سالگرد ربوده شدن دیپلمات های ربوده شده ایرانی و عدم تعیین تکلیف سرنوشت آنان مباحث و بحث و جدل در باره آن کمتر از روزهای نخست نیست و در نهایت مشکل یا مسئله غیر قابل فهم نشان داده می شود تا همچنان توان معضل را امنیتی جلوه داد، پنهان کاری روش استاندار شده می گردد و ویژه گیهای فریب آمیز به کار می رود.

حمید داود آبادی به عنوان یک پژوهشکر بی طرف چگونه موضوع را مورد ارزیابی قرار داده و به این نتیجه رسیده«فقط یک انگ امنیتی به این پرونده می‌زدند، این چه بحث امنیتی ای دارد» یک محقق صریح و بی پرده و با شهامت در مورد موضوع تحقیق نظر می دهد چرا که شواهد مورد استفاده او عینی هستند و شیوه هایی که داده ها بر اساس آن گرد آوری شده اند نیز بی پرده هستند.

شواهد به گونه ای گرد آمده اند که با مسئله مورد نظر ربط دارند او با استفاده از ترکیبی از قیاس منطقی و مشاهده دقیق برسی شواهد جهت ارزیابی خود اصرار می ورزد مشاهده محقق جستجوی سنجید ه ای است که با دقت و دور اندیشی صورت می گیردوبا ادراک های اتفاقی تفاوت دارد همانطور که دانشمندان مجرب گفته اند بسیاری از دانسته های ما در خصوص پدیده ها برخاسته از شناحت عادی است نه اینکه ناشی از تلاش منظم علمی باشد برای همین است که در درستی شناخت عادی تردید می کنیم و آن را زیر سوال می بریم و به کمک علمی شناخت آن را تکمیل و تقویت می کنیم.

اگر با تسامح و تساهل بپذیرم در آن مقطع زمانی، که دیپلماتها ربوده شدند موضوع جنبه امنیتی داشت باید گفت 35سال زمان کافی است برای خروج از شرایط امنیتی و پس از گذشت بیش از ربع قرن هیچ دلیلی بر مطلوبیت امنیتی آن دیگر وجود ندارد . اولویت سیاست خارجی ایران در دهۀ 60 مسأله جنگ بود، زمانی که یک کشور در معرض تهدید امنیتی قرار می گیرد ناچار است که به اولویت های سیاست خارجی توجه داشته باشد. بدون اولویت بندی نمی توان منافع ملی را تامین کرد . تامین منافع تابعی از اولویت های سیاست خارجی است اما در سال‎های پس از جنگ و آزادی همه گروگان های غربی در لبنان همواره این سئوال مطرح می‎شد ؟که دولت از چه الگویی در حمایت سیاسی در دفاع از حقوق شهروندان ایرانی که در سال 61در لبنان ربوده شدنداستفاده خواهد کرد؟ در این میان، چه عاملی باعث ‌شد که فرصت آزادی آنان از دست برود و یا حد اقل سرنوشت این عزیزان هیچگاه روشن نشود ؟

وضعیت نوستالژیکی که بیش از سه دهه همچنان ادامه دارد اینک بر اهل نظر پوشیده نیست که پس از گذشت 35سال این موضوع ماهیت اطلاعاتی و امنیتی ندارد .متاسفانه علیرغم تحقیقات صورت گرفته در مورد سرنوشت این عزیزان این فضای امنیتی هنوز غلبه دارد و مانع حقیت یابی است. رابطه بین دولت و ،مجلس و مجموعه‌های رسانه‌ای نیز در تداوم چنین شرایطی بی تاثیر نبوده است من فقط اعتقادم این نیست که دستگاه دیپلماتیک ما درک دقیقی نسبت به روشن شدن سرنوشت دیپلمات های ربوده شده نداشته، بلکه که دستگاه و سرویس اطلاعاتی ما چه سرویس اطلاعاتی وزارت اطلاعات و چه نیروی سپاه علی رغم اینکه در سالهای گذشته قابلیت تاکتیکی داشته اند از ظرفیت های خود برای روشن شدن موضوع استفاده نکرده اند پرونده آنقدر گرفتار موضوعات فردی و موردی شده که هیچگاه در قالب برنامه ریزی قرار نگرفته است.

بالاخره پس از سالها یکسال پیش محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده اسبق سپاه پاسداران با اشاره به خبر وزیر دفاع درباره زنده بودن حاج احمد متوسلیان گفت :«در این خصوص اقداماتی انجام شده و هر جا که لازم باشد وزارت اطلاعات و سپاه اطلاعات تکمیلی را بیان میکنند.البته وزارت خارجه بیشتر کانالهای رسمی و علنی را پیگیری میکند که دیپلماسی آشکار را بر عهده دارد اما هم وزارت اطلاعات و هم خود سپاه کارهای دیگری هم انجام میدهند که هر گاه لازم باشد، خواهند گفت» سؤال من از وزیر دفاع و دبیر مجمع تشخیص مصلت نظام این است این 35سال چرا اینها را نگفتید؟ چرا در 35سال گذشته کسی به این شکل موضوع را پیگیری نکرده است ؟ مشکل آنها در چیست؟ اگر با توجه به اظهارت فوق هم اکنون پرونده از حالت امنیتی خارج شده پس واضح و شفاف با خانواده ها در مورد سرنوشت عزیزانشان صحبت کنید اگر آنان را محرم بدانید دیگر کسی نمی تواند انگ امنیتی به پرونده بزند و آن را در هاله ای ابهام قرار دهد.

عناصر اصلی که تقریبا در تمام تعاریف از امنیت مشاهده می گردد در ارزشها، خطرات و تهدید ها است. با توجه به تعریف فوق پس از سپری شدن سالها، پرونده دیپلماتهای ربوده شده ایرانی از چه جایگاه امنیتی برخوردار بوده و هست، در بسیاری ازکشور ها بخشی از اسناد در حوزه سیاست خارجی پس از مدت زمان مشخصی از طبقه بندی محرمانه خارج و در دسترس عموم قرار می گیرد ،این اسناد براساس قوانین و مقررات در اختیار پژوهشگران قرار داده می شود اسراری که زمانی برای حفظ حاکمیت ضروری بوده اما با گذشت زمان آن حساسیت وجود ندارد و قانون گذار مانع از دسترسی عموم به این اسناد نشده است.
همچنان این سؤالات کلیدی و اساسی محقق پرونده دیپلماتهای ربوده شده حمید داود آبادی جود دارد:«منظور از بعضی ها دارند از مبهم بودن این پرونده سود می برند چه کسانی هستند ؟!چرا بعد از 35 سال یک پرونده ابهام دارد؟! چرا یک انگ امنیتی به این پرونده می‌زدند؟!این چه بحث امنیتی ای دارد؟!»

حسن اخوان
برادر کاظم اخوان خبرنگار ربوده شده ایرانی در لبنان

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید