جذب دلارهای خانگی با سکه انرژی

    کد خبر :492161
دلارهای خانگی

پول، یکی از ابزارهای مهم در قدرت‌نمایی دولت‌هاست. اکنون دلار، بی‌شائبه یکی از مهم‌ترین ابزارهای قدرت آمریکا برای اعمال قدرت در جهان به‌شمار می‌رود. حالا با روی‌کار‌آمدن ارزهای دیجیتال زیر سایه بلاک‌چین، این ابزار قدرت به چالش کشیده شده است: «دولت‌ها باید کم‌کم به‌دنبال منشأ قدرت دیگری غیر از بانک‌های مرکزی‌‌شان باشند».

به گزارش بازتاب شرق نوشت: این گزاره را حسین ایرانمنش، معاون پژوهش مؤسسه پژوهش در مدیریت و برنامه‌ریزی انرژی دانشگاه تهران مطرح می‌کند. او می‌گوید: «سیستم‌های بانکداری فعلی به لحاظ امکان کدگشایی توسط این تکنولوژی تهدید خواهند شد…». فارغ از این موضوع، ارزهای دیجیتال قابلیت‌های دیگری دارند که می‌توان از آن در دورزدن سیستم‌های مالی کنونی در سطح جهان در شرایط تحریم بهره‌ برد. یکی از راهکارهایی که این کارشناس به آن اشاره می‌کند، نقل‌وانتقال پول و جذب منابع مالی مسدود‌شده به شکل دلارهای کاغذی در خانه‌هاست. ایرانمنش معتقد است: «این راهکار، یکی از مسیرهایی است تا بتوانیم منابعی را که فعلا در جامعه بلوکه‌شده آزاد کرده و در اختیار چرخه اقتصادی کشور قرار دهیم. می‌توانیم با یک مکانیسم جایگزین، دلارهای خانگی را به اقتصاد شیفت دهیم و سکه انرژی یا گازی را به‌عنوان پشتوانه‌ برای آن تعریف ‌کنیم». به‌این‌ترتیب حتی می‌توان به فکر صادرات غیرمستقیم برق از طریق فارم‌ها (مزرعه استخراج) بود. سازوکار این رخداد را او در این گفت‌وگو تشریح می‌کند.

‌ چند سالی می‌شود که بحث درباره به‌سر‌آمدن عمر پول کاغذی است. این را از پراهمیت‌شدن ارز دیجیتال می‌توان تاحدودی متوجه شد. به نظر شما تا چه اندازه می‌توان این تحلیل را پذیرفت؟

همین‌طور است. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که آینده پول کاغذی رو به اتمام است و با تکنولوژی‌ بلاک‌چین جایگزین خواهد شد؛ البته تکنولوژی بلاک‌چین، تکنولوژی بسیار نویی است. ساختار بلاک‌چین (زنجیره گروهی) به این صورت است که اطلاعات به‌صورت غیرمتمرکز در اختیار همه قرار می‌گیرد و افراد در شبکه به آن اعتباربخشی می‌کنند. این تکنولوژی عمدتا فعلا در قالب ارزهای دیجیتال خود را نشان داده است.

یعنی می‌تواند گسترده‌تر از ارزهای دیجیتال شناخته‌شده باشد؟

بله، برای نمونه یکی از کاربردهای آن در قراردادهای هوشمند است. در انعقاد قراردادها، «ادعا» بسیار اهمیت دارد، بنابراین در یک قرارداد هوشمند یک عده می‌توانند آن را اعتبارسنجی کنند. در شبکه‌های بلاک‌چین، وقتی اطلاعات یک کالا توسط استخراج‌کننده (miner) منتقل می‌شود، با اعتبارسنجی در قالب رأی‌گیری اعضا، می‌تواند از کلاهبرداری جلوگیری کند.

‌ یعنی شناسایی کنند؟

تقریبا. در حقیقت شما مکانیسم‌هایی را دارید که در همان شبکه بیت‌کوین یا اتریوم و…، استخراج‌کنندگانی هستند که آنها را معتبر می‌کنند. اطلاعات می‌تواند به‌صورت زنجیره، تبدیل به کد شود و در اختیار آنها قرار بگیرد تا بتوانند آن اطلاعات را اعتبارسنجی کنند. تحلیل می‌شود که تکنولوژی بلاک‌چین، تحولی اساسی را در فضای مجازی در بر خواهد داشت. مثلا رأی‌دادن، یکی از مواردی است که اکنون هم به‌نوعی در شبکه اجتماعی از آن استفاده می‌شود. مثلا گفته می‌شود این سایت، کلاهبردار است. اگر عده زیادی از کاربران در یک رأی‌دهی عمومی این گفته را تأیید کنند، معلوم می‌شود درست است. در مورد اخبار هم، با رأی‌دادن مشخص می‌شود که یک خبر جعلی است یا خیر. هرچه قدرت آن شبکه که این اطلاعات را اعتبارسنجی می‌کند، از طریق تعداد بالای اعضا بیشتر باشد، طبیعتا صحه‌گذاری روی آن راحت‌تر است.

اینکه کسی که اعتبار می‌دهد، چه کسی با چه وجهه‌ای باشد، اهمیت ندارد؟

خیر، چون تعداد کثیری اگر باشند، تقریبا آن اتفاق حاصل می‌شود.

‌ می‌شود با هماهنگی این اتفاق بیفتد.

این مکانیسم در ارزهای دیجیتال با تکنولوژی فعلی جعل امکان‌پذیر نیست، چون برای جعل ارزی مانند بیت‌کوین توان استخراجی بیش از 20هزار پتا هش در ثانیه PH/s (توان پردازش سخت‌افزارها «هش» است) که اجرای آن حجم عظیم منابع سخت‎افزاری و حداقل 43 گیگاوات برق (نصف برق تولیدی کشوری مانند ایران) به شکل متمرکز نیاز دارد که عملا چنین توانی برای در هم شکستن شبکه بیت‌کوین اقتصادی نیست. حالا کسی که می‌خواهد کلاهبرداری فیک انجام دهد، باید چنین توان عظیمی را پیکربندی کند تا بیش از 50 درصد توان موجود را داشته باشد که سرمایه‌گذاری زیادی را می‌طلبد که عملا این اتفاق نمی‌تواند در شبکه به وجود بیاید و درحال‌حاضر جعل به شکل واقع‌بینانه و اقتصادی امکان‌پذیر نیست. البته چنانچه تکنولوژی رایانه‌های کوانتومی به نتیجه برسد، این موضوع امکان‌پذیر است ولی قبل از آن، سیستم‌های بانکداری فعلی به لحاظ امکان کدگشایی توسط این تکنولوژی تهدید خواهند شد و سپس ارزهای دیجیتال که قدرت ارتقای الگوریتم‌ها را دارند!

‌ یک دولت می‌تواند پشت این قضیه باشد. وقتی دولت باشد می‌تواند سرمایه را هم تأمین کند. این‌طور نیست؟

بله؛ در تئوری هر کسی اعم از دولت یا اشخاص چنان‌چه چنین توانی را بتوانند فراهم کنند امکان‌پذیر است، اما با توجه به تحلیل هزینه- فایده به نوعی کسی که چنین توانی را فراهم کند حجم سرمایه به نسبت آنچه به دست می‌آورد توجیه‌پذیر نیست، اما دولت‌ها رویکردهای متفاوتی نسبت به ارزهای دیجیتال دارند. بعضی‌ها پذیرفته‌اند، بعضی مخالفت صددرصدی دارند، بعضی‌ها بینابین حرکت می‌کنند، بعضی‌ها موضوع را تحمل می‌کنند. بعضی‌ها هم سیاست‌هایشان را به‌تدریج اعلام می‌کنند. در بخش‌نامه‎ای که به‌تازگی بانک مرکزی ابلاغ کرده، تقریبا چارچوب‌های کلانی را برای این موضوع مشخص کرده است. بحثی که وجود دارد این است که مبتنی بر این فناوری، بالاخره برخی آمارهای رسمی و غیررسمی می‌گویند دلارهای خانگی در ایران تا 20میلیارد دلار هم می‌رسد. این حجم از دلار خانگی اگر وارد چرخه اقتصادی کشور شود طبیعتا می‌تواند آثار مثبت زیادی داشته باشد. می‌شود به این موضوع فکر کرد آیا می‌توانیم با ارائه ارزهای دیجیتال، این منابع را به این ارزها تبدیل کرده و در اختیار اقتصاد کشور قرار دهیم؟ این موضوع قابل بحث و تأمل است. از نظر ما در این حوزه باید تأمل بیشتری کرد و از ظرفیتی که در اختیار است، استفاده کرد. به‌ویژه در شرایط فعلی که کشور در شرایط خاص تحریم قرار دارد و سیستم‌های بانکی دچار مشکل هستند، این مکانیسم‌ها می‌تواند بعضا کمک کند.

مثلا چطور؟

در کشورمان درحال‌حاضر، ظرفیت انرژی فسیلی و گازی خوبی داریم؛ برای مثال بخشی از منابع گاز را در پتروشیمی استفاده می‌کنیم، بخشی را در مصارف خانگی. ارزهای دیجیتال، صنعتی به نام صنعت استخراج (mining) دارند که در حقیقت برق را در انتقال مالی استفاده می‌کند و آنها را اعتباربخشی می‌کند. به‌تازگی بانک مرکزی اعلام کرده استخراج، به‌عنوان حرفه و فعالیت اقتصادی، به‌عنوان صنعت شناخته می‌شود. اگر فضای کشور در صادرات انرژی و محصولات مسدود است، چه اشکالی دارد اجازه دهیم گاز را تبدیل به برق کنیم و در فناوری‌های استخراج استفاده کنیم؟ این اقدام، یک نوع صادرات غیرمستقیم انرژی است که می‌تواند ارز دیجیتال در اختیار ما قرار دهد. به‌علاوه اختلاف بین برق پایه و پیک، در ایران زیاد است. اگر این برق را بتوانید استفاده و صادر کنید، بسیار سودده است. به این ترتیب اجازه می‌دهیم استخراج‌کنندگان (miners) در ایران فعالیت کنند، زیرا اکنون در بسیاری از کشورها از جمله چین، صنعت استخراج، اقتصادی نیست و بسیاری از استخراج‌‌ها را تعطیل کرده‌اند. در واقع اگر استخراج‌کنندگان، تجهیزات خود را در ایران مستقر کنند و فاصله برق پیک تا برق پایه را به انتقال‌ ارزهای دیجیتال اختصاص دهند و دستمزدش را به‌صورت ارز دیجیتال دریافت کنند، این ارز دیجیتال قابل استفاده است و می‌توان با آن کالا خرید. می‌توانید کالا بخرید یا در صرافی‌هایی در جهان به ارز کاغذی تبدیل کنید. حتی از این جلوتر، استحضار دارید که الان دو حامل انرژی را درِ منازل داریم. خیلی از مجتمع‌های تجاری ما برق و گاز دارند. برقی که تولید می‌کنیم در نیروگاه‌های بزرگ، راندمان پایینی دارد. تکنولوژی‌های تولید هم‌زمان برق، حرارت و برودت به‌عنوان CCHP شناخته می‌شود که راندمان خیلی بالایی دارد. وقتی حامل گاز را داریم و الان هم پول نداریم نیروگاه و پلنت‌های بزرگ نیروگاهی بسازیم، چه اشکالی دارد اجازه دهیم CCHPها نصب شود و این بخش برق را استفاده کند؟ در حقیقت تولید هم‌زمان برق، حرارت و برودت از این طریق امکان‌پذیر است. می‌توانیم در ساختمان‌های تجاری این اجازه را بدهیم، چون منبع گاز را در اختیار داریم. CCHP در جاهایی امکان‌پذیر است که برودت و حرارت را استفاده کنید که وقتی نصب شود، می‌توانیم مثلا بخشی از برق را هم برای صنعت استخراج استفاده کنیم. خیلی منطق درستی دارد و یک نوع صادرات غیرمستقیم انرژی است که می‌توان آن را بررسی کرد و ارز دیجیتال به دست آورد. شاید این ارزها برای کارهای کلان، فعلا مکانیسم‌ها جواب ندهد، ولی برای خریدهای خرد امکان‌پذیر است؛ کمااینکه انجام می‌شود. در ایران حدود 700 مگاوات برق را اکنون فارم‌ها (مرزعه استخراج) استفاده می‌کنند که این عدد دائم رو به رشد است. من فرقی بین تحویل گاز به پتروشیمی‌ها و تحویل گاز به فارمرها با نرخ کمی بیشتر نمی‌بینم. هر دو اینها یک مقصد دارند. هر دو با مقصد صادراتی هستند که درمورد پتروشیمی‌ها به‌واسطه تحریم‌ها، مسیر سخت‌تر است و برای فارمرها ساده‌تر. اولی صادرات مستقیم است و دومی صادرات غیرمستقیم. به‌علاوه اجرای پلنت‎های پتروشیمی زمان و سرمایه زیادی لازم دارد. خلاصه اینکه استفاده از مزیت انرژی ایران در این حوزه می‎تواند کمک‎کننده باشد و بخشی از نیاز ارزی کشور را تأمین کرده و به‌علاوه می‎تواند برای اشتغال در نقاط دورافتاده کمک کند. اینها مسیرهایی است که می‌توان درموردشان فکر و سرمایه‌گذاری کرد و در شرایط فعلی می‌تواند کمک‌کننده باشد. در نقل‌وانتقال پول هم این مکانیسم‌ها می‌تواند تا حدودی کارساز باشد. به‌صورت قطعی نمی‌گویم، اما درحال‌حاضر در کشور ما تقاضای ارز‌های دیجیتال، قیمتش گاهی اندکی بیشتر از بازار جهانی است.

چرا؟

یک‎ عده فرزندانشان خارج از کشور هستند، یک عده نقل‎وانتقال مالی دارند و می‌خواهند پول انتقال بدهند که با مکانیسم ارز دیجیتال راحت‌تر می‌توانند این کار را انجام دهند. درهرحال، ما تولید خوبی در ارزهای دیجیتال داریم. فارم‌هایی که توسعه پیدا کرده و رو به توسعه است. پس هم عرضه و هم تقاضا و درمجموع بازار رو به رشد خوبی در ایران در این زمینه وجود دارد. به‎‌علاوه صنایع و خدمات جانبی موضوع نیز رو به گسترش است. این ارز در صرافی خارج از کشور مبادله می‌شود و می‌تواند داخل کشور در اختیار ما قرار بگیرد. منتها فرمول‌ها برای این موضوع، هنوز با رگولاتوری‌ها و مقررات تطبیق پیدا نکرده‌اند.

‌ یعنی بسترهایش در ایران فراهم نیست و در سطح جهانی این معاملات انجام می‌شود؟

هنوز بسترها فراهم نیستند، اما مسئله این است که ارز دیجیتال می‌تواند ظرفیت‌هایی را در اختیار کشور ما قرار دهد. باید به‌جای نگاه منفی نسبت به این موضوع، به جنبه‌های مثبتش فکر کنیم. اینکه چه کاربردهایی می‌تواند داشته باشد. از نظر من، ارزهای دیجیتال چند کاربرد جدی می‌توانند داشته باشند. در کاربرد اول، می‌توان از فاصله برق پایه و پیک استفاده مفید و مؤثر کرد. منابع گاز را در اختیار داریم، از نظر تولید برق می‌توانیم به مکانیسم‌های CHP اجازه دهیم که کار کنند. در ارتباط با نقل‌وانتقالات پول هم می‌توانیم تسهیلات مختصری داشته باشیم، گرچه باید بیشتر فکر کرد که چطور می‌توان از این مکانیسم در تجارت استفاده کرد. مقوله فناوری‌های مالی، مقوله‌ای نو است و باید مطالعات و توجه بیشتری در این زمینه انجام شود.

نمی‌توان نادیده گرفت که برق یک صنعت استراتژیک برای کشورهاست و هیچ ‌کشوری واردات برق خود را منوط به یک کشور مشخص نمی‌کند که اگر به اختلافی برخورد، کل سیستم کشور به‌یک‌باره فروبپاشد. بنابراین در این نکته مطروحه از جانب شما، این نقیصه وجود دارد. فکری برای آن دارید؟

اصلا نگاه ما این نیست که برق از شبکه بگیریم، بلکه به این موضوع به‌عنوان روشی برای صادرات گاز کشور و نیز تحقق ظرفیت انرژی‌های تجدیدپذیر می‌توانیم نگاه کنیم. در حقیقت فارم‌ها برق اصلی مورد نیاز را از طریق گاز با راندمان بالا از طریق نیروگاه‌های CCHP تأمین می‌کنند و می‌شود خواست بخشی از برق تولیدی را هم به شبکه بدهند! مثلا می‌توان رگولاتوری را طوری تعریف کرد که الزام کرد بخشی از برق را به شبکه به قیمت مناسب بدهند؛ مثلا در ساعات پیک. به اعتقاد بنده باید از این فرصت تکنولوژی برای صادرات انرژی و نیز تأمین برق مورد نیاز کشور استفاده کرد. خوبی این روش سرعت در اجرا، بازدهی مناسب و تمایل سرمایه‌گذاران خارجی برای تأمین تجهیزات است. به نظر بنده نباید از کنار این موضوع و ظرفیت‌های آن ساده گذشت.

گفتید می‌توانیم در شرایط کنونی برای مبادلات از آن استفاده کنیم. منظورتان این است که می‌توانیم با پس‌زدن دلار و نگاهی به ارزهای دیجیتال، مبادلات مالی‌مان را انجام دهیم؟

سخت است این اظهارنظر را داشته باشیم. کسانی‌ که در صنعت استخراج حضور دارند، قبول می‌کنند و به شما کالا می‌دهند و کاری هم ندارند بانکی برای انتقال ارز وجود ندارد. مبادلات ریز هم، شدنی است. افراد و اشخاص بعضا بیت‌کوین را به فرزندانشان انتقال می‌دهند که می‌توانند از طریق صرافی‌ها به ارز کاغذی تبدیل کنند یا خرید انجام دهند؛ مثلا در خبرها خواندیم که در فرودگاه آمستردام از طریق ATM‌ به شما پول می‌دهد، اما در حجم کم یا در فروشگاه‌هایی به‌عنوان ابزار مالی می‌پذیرند، اما در خریدهای کلان هنوز چنین قابلیتی وجود ندارد، اما مسیری است که می‌توان در موردش کار کرد که آیا می‌توانیم مکانیسم‌هایی را داشته باشیم که مبتنی‌بر ارز دیجیتال باشند و برای خریدها به ما کمک کنند؟ فعلا برخی از مردم، برای انتقال پول، به‌نحوی از این مکانیسم سود می‌برند، خصوصا در شرایط چند ماه قبل که دسترسی به دلار در کشورمان سخت بود و محدودیت‌های زیادی وجودی داشت؛ آنها بیت‌کوین یا ارزهای دیگر را خریده و به بستگانشان در خارج از کشور منتقل می‌کردند. در ایران میزان بیت‌کوین تولیدی با توجه به توسعه فارم‌ها به میزان خوبی در بازار عرضه می‌شود.

‌ مشخص است چه میزان است؟

آمار دقیقی وجود ندارد، چون اصولا رگولاتوری خاصی وجود ندارد. گفته می‌شود حدود 800 مگاوات برق فعلا در این صنعت مصرف می‌شود. تقریبا معادل یک میلیون دلار روزانه تولید ارز دیجیتال داریم و با توجه به آمار سایت لوکال بیت‌کوین، ایرانی‌ها حدود 16 میلیون دلار روزانه مبادله می‌کنند؛ بازار قابل توجه و رو به رشد بزرگی می‌تواند باشد.

‌ یعنی معتقدید می‌توان با ارزهای دیجیتال، دلارهای خانگی را به بخش تولید کشاند؟

همین‌طور است. می‌توانیم با یک مکانیسم جایگزین، دلارهای خانگی را به اقتصاد شیفت دهیم و سکه انرژی یا گازی را به‌عنوان پشتوانه‌ برای آن تعریف ‌کنیم. انرژی با واحد BTU یا گاز بر اساس مترمکعب را می‌توانیم به‌صورت سکه‌های انرژی به بازار عرضه ‌کنیم. سکه‌هایی که به این صورت به بازار عرضه می‌شوند نسبت به دلار خانگی این مزیت را دارند که ارزش این کالا در بازار جهانی افزایش پیدا می‌کند و ارزش آن حفظ می‌شود و وابسته به ریال نیست. درحال‌حاضر، افراد برای حفظ سرمایه‌شان پول را به دلار تبدیل می‌کنند. حتی می‌شود مکانیسم پشتوانه‌ای برابری با تتر ایجاد کرد: (یک دلار – یک تتر).

بعد در مکانیسمی آن را مبادله‌پذیر و قابل استفاده کرد تا افراد حس کنند هر زمان بخواهند می‌توانند آن را به ریال تبدیل یا در برخی فروشگاه‌های مجازی برای سفرها و اسنپ از آن استفاده کنند که طبیعتا مزیتی در مقایسه با دلار کاغذی خواهد بود؛ چون دلار کاغذی باید به ریال تبدیل شود؛ اما ارز دیجیتال، به سهولت و همیشه قابل مبادله است. با این مکانیسم می‌توان دلارهای خانگی را به سمت اقتصاد شیفت داد و منطقا (روی کاغذ) باید جواب بدهد. این راهکار، یکی از مسیرهایی است تا بتوانیم منابعی را که فعلا در جامعه بلوکه شده، آزاد کرده و در اختیار چرخه اقتصادی کشور قرار دهیم. به نظر می‌آید شدنی است و باید در این زمینه توجه و دقت بیشتری داشته باشیم. حتی می‌توان از ارزهای دیجیتال در تأمین مالی پروژه‌ها استفاده کرد.

‌ اشاره کردید که یکی از نکاتی که می‌توان از ارزهای دیجیتال در آن استفاده کرد، تأمین مالی پروژه‌هاست. این اتفاق چگونه می‌تواند صورت گیرد؟

در تأمین مالی پروژه‌ها روش انتشار عمومی معروف به IPO سال‌ها وجود داشته است که به شکل سنتی تأمین سرمایه صورت می‌گرفته است. به‌تازگی روش مبتنی بر ارزهای دیجیتال (Coin) به نام ICO تعریف و در بازار جهانی در حال قانونمندشدن است. می‌توان این روش را نیز در کشور قاعده‌مند کرد و در تأمین مالی پروژه‌ها به‌ویژه پروژه‌های حوزه انرژی مانند نیروگاه‌های خورشیدی استفاده کرد. مزیت این روش سهولت اعتماد بیشتر و مبادله‌پذیری راحت‌تر ارزهای دیجیتال است. کلا گزینه مناسبی در مقایسه با گزینه‌های مبتنی بر اوراق بهادار سنتی است.

‌ به‌هر‌حال ابزاری که ایجاد شده، قدرت دلار را به چالش می‌کشد. آیا مخالفتی در سطح جهانی با ارزهای دیجیتال صورت گرفته است؟

بله، زیاد. از طرف چین و آمریکا. یکی از مخالفت‌های جدی فعلا دلار است؛ اما خزانه‌داری آمریکا حرفش این است که هنوز مقیاس آن‌قدر بزرگ نیست و ما فقط مانیتور می‌کنیم. حرفشان این است که ما علاقه‌ای به این مکانیسم نداریم؛ اما جا افتاده و در حال حرکت است؛ اما آن‌قدر بزرگ نیست که ما درباره آن حساس باشیم. عده‌ای هم نظرشان این است که بالاخره زمانی عمر دلار هم به پایان می‌رسد و شاید این مکانیسم‌ بتواند جایگزین باشد. فعلا دیدگاه‌ها متفاوت است. آنچه در رسانه‌ها گفته شده، این است که ظرفیت بازار و حجم بازار ارز دیجیتال آن‌قدر بزرگ نیست که تهدیدی به حساب بیاید و بیشتر بازار را مانیتور می‌کنند تا اینکه بخواهند برای مقابله با آن، ورود کنند. به‌هر‌حال ابزاری است که گفته می‌شود با حذف بانک‌های مرکزی و ساختار موجود، عملا جهان مالی دیگری را شکل خواهد داد. یعنی فرم دیگری از مبادلات مالی می‌تواند شکل بگیرد که کاملا غیرمتمرکز و مبتنی بر تکنولوژی است.

اتفاقی هم که به‌تازگی در اروپا برای ویزا افتاد و اختلافی که در سامانه متمرکز ویزا (Visa Card) به وجود آمد، عده‌ای به فکر فرو رفتند که شاید ارز دیجیتال به دلیل اداره غیرمتمرکزش که اصولا سرور متمرکزی ندارد و به ‌صورت نقطه به نقطه اداره می‌شود، خیلی قابل اطمینان است و می‌تواند به‌عنوان یک گزینه، بیشتر درباره‌اش فکر کرد. فعلا ارزهای دیجیتال به‌ صورت سرکش، حرکت خودشان را ادامه می‌دهند و مخالفت و موافقت دولت‌ها تأثیری جدی را در این فضا نداشته و بازار در حال پیدا‌کردن خودش است و حرکت می‌کند.

یکی از مهم‌ترین پشتوانه‌های دولت‌ها پول است. وقتی این پشتوانه از آنها گرفته می‌شود و دیگر تحت نظارت‌شان نیست، قدرت دولت‌ها را می‌شکند و منطقا باید مقابل این مکانیسم باشند. آیا شاهد این اتفاق هستید؟

خیلی از دولت‌ها مخالفت کرده و می‌کنند؛ اما باید این روند را پذیرفت که قدرت در حال انتقال از دولت‌ها به جامعه و سازمان‌های مردم‌نهاد است. به‌هر‌حال تکنولوژی راه خود را پیدا می‌کند. پدیده‌های نوظهور همین‌طور هستند که به آهستگی راه خود را می‌یابند. پول کاغذی و مبانی بانکی هم به نظر می‌رسد سرنوشتش در حال تغییر است. به بیان دیگر دولت‌ها باید کم‌کم به دنبال منشأ قدرت دیگری غیر از بانک‌های مرکزی‌‌شان باشند. به‌هر‌حال دولت‌ها همیشه دست‌شان در جیب بانک مرکزی بوده و روش دیگری ظاهرا بلد نیستند. اگر افراد با هم مبادله کنند، اصولا بانکی وجود ندارد.

‌ اما آنها چندان مورد پذیرش قدرت‌ها نیستند… .

قطعا نیستند؛ اما این، روند جهانی است؛ روندی است که به‌سرعت طی می‌شود. الان تلگرام فیلتر شد، اتفاقی افتاد؟ نشنیدیم کاربران تلگرام خیلی کم شوند.

‌ به‌هر‌حال مانع‌تراشی می‌کنند… .

به نظر نمی‌آید مانع‌تراشی‌ها اثربخش باشد. روندی است که خیلی از کسی دستور نمی‌گیرد. بیشتر مبتنی بر اعتماد آدم‌هایی است که با هم مبادله می‌کنند. ساختاری در حال شکل‌گیری است که بالاخره راه خودش را پیدا کرده و در حال بزرگ و بزرگ‌تر‌شدن است. به نظر می‌رسد دولت‌هایی که عاقل بودند؛ مثل ژاپن سریع آن را قبول کردند. در کشور ما نگاه خیلی متفاوت بوده،‌ از ممنوعیت صددرصد صنعت استخراج و ارز دیجیتال شروع شده؛ تا بخش‌نامه اخیر بانک مرکزی که خیلی فضاها را باز کرده و اجازه داده و درباره موضوع مترقیانه نگاه کرده که این روند، روند خوبی است و تحول شگرفی بوده است. این امر نشان می‌دهد دولت‌ها مجبور هستند بعضی موارد را بپذیرند و خودشان را با شرایط تطبیق دهند. حتی دولت‌هایی که رانتیر و نفتی هستند، هم درست است که دست‌شان در جیب شرکت‌ها، مالیات و… است؛ اما بالاخره مجبور هستند شرایط را بپذیرند. هر تکنولوژی نقاط قوت و ضعفی دارد. باید سیستم‌ها طوری طراحی شوند که از نقاط قوت، حداکثر بهره‌برداری را داشته باشیم و ضعف‌ها را به حداقل برسانیم. یکی از فناوری‌هایی که در آینده نزدیک گفته می‌شود قدرت‌های متمرکز را کم می‌کند، فناوری زنجیره بلوکی است که فعلا نمودش در ارز دیجیتال است که به جنگ بانک‌های مرکزی رفته است. اینکه در حوزه‌های دیگر چطور خودش را نشان دهد، باید منتظر آینده باشیم که چطور خودش را تطبیق خواهد داد. به عقیده من، باید حتما فناوری‌های روز را به‌خوبی بشناسیم و از ظرفیت‌هایش استفاده کنیم. فناوری‌های ارزهای دیجیتال در بخش‌های مختلف نظیر نقل‌وانتقال پول و جذب منابع مالی مسدود‌شده و به شکل دلارهای کاغذی در خانه‌ها می‌تواند مفید باشد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید