آنچه در پس خیمه شب بازی های رجوی و دار و دسته اش می‌گذرد

    کد خبر :46978

شب گذشته، در حالی نشست سالیانه گروهک منافقین به سرپرستی مریم رجوی در پاریس برگزار شد که حضور مقامات و چهره هایی از کشورهای عربی و آمریکا در این نشست، ماهیت واقعی آن را بیش از گذشته مشخص می سازد. شب گذشته بار دیگر، دار و دسته مریم رجوی که هر ساله این خیمه شب بازی را فرصتی برای تلاش های مذبوحانه خود در راستای تخریب چهره ایران می بینند، نمایش خود را اجرا کردند تا دوباره آنچه در پس همه اینها می گذرد، به عیان اظهار کنند.

شاید سخن گفتن از این نشست و سخنانی که در آن بیان می شود، بزرگ کردن و اهمیت دادن به یک موضوع بی اهمیت و بی ارزش باشد که اکنون برای چند سالی است تکرار می شود؛ اما آنچه باعث می شود در این باب سخن گفته شود، همه آن چیزی است که در پشت پرده داستان در جریان است و بیان آن خالی از لطف نیست.

البته حضور اشخاصی مانند جان بولتون، رودی جولیانی، ترکی فیصل و دیگر چهره های تندروی سیاست در فضای بین الملل ـ که برای اغلب آشنایان به این حوزه، شناخته هستند ـ و سخنرانی های آن ها علیه ایران، چیز تازه ای نیست. دار و دسته مریم رجوی که برای چندین سال در دوره باراک اوباما به شدت از سوی نهادهای اجرایی و سیاستگذاری در آمریکا ترد شده بودند، اکنون با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و تند شدن سیاست های عربستان در قبال ایران، مهره هایی خوب برای صحنه آرایی خیمه شب بازی خود دست و پا کرده اند.

چندی پیش، آسوشیتدپرس از واقعیت حضور این چهره ها در مراسم این گروهک پرده کنار زد. جان گامبرل، خبرنگار و گزارشگر آسوشیتدپرس در گزارشی مفصل، افشا کرد که چگونه مقامات دولت ترامپ از گروهک منافقین برای حضور در این نشست ها باج می گیرند.

بنا بر این گزارش، شخصیت هایی مانند الین چائو، رودی جولیانی، میچ مک کانل، جان بولتون و نیوت گینگریچ، همگی مبالغی هنگفت برای شرکت در این مراسم و سخنرانی علیه ایران از رجوی و دار و دسته اش باج می گیرند.

گامبرل بیان کرده که کمترین مبالغ پرداختی به این افراد برابر با 50 هزار دلار برای یک سخنرانی بوده که بدون شک می توان با یک حساب سر انگشتی به دست آورد که برای اشخاصی مانند جولیانی و بولتون چندان هم بی ضرر نیست که همه آنچه هر روزه علیه ایران به رایگان بیان می کنند را این بار با 50 هزار دلار وجه نقد، تکرار کنند!

اما این تنها بخشی از ماجراهای پشت پرده نشست منافقین است. این گروه تحرکات خود را بعد از حضور ترامپ در کاخ سفید و سر کار آمدن و مطرح شدن مجدد چهره های تندرو در سیاست آمریکا افزایش داده است و اکنون بازوی رسانه ای خود در ایالات متحده را در قالب فاکس نیوز و بریت بارت در اختیار دارد؛ گروهی که تا همین چندی قبل در لیست سیاه تروریستی آمریکا قرار گرفته بود، یکباره فضا را مساعد دید تا بار دیگر تلاش های ناکام خود برای تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران را صورت بندی کند.

آنچه اما بیش از هر چیز منجر به آن می شود که تلاش های امسال این گروهک بیش از سالیان گذشته باشد، از یک بعد داخلی در ایران نیز متأثر است. در حالی که انتخابات اخیر در ایران رکوردهای دموکراسی در خاورمیانه را جا به جا کرده است، همراهان تندروی این گروهک در آمریکا و در کاخ سفید بر اساس و بر مبنای زد و بندهای اقتصادی خود با سران کشورهای حاشیه خلیج فارس و در رأس آنها عربستان سعودی، ایران را کشوری حامی تروریسم معرفی می کنند و سخن از تغییر رژیم در ایران می گویند؛ این همان محور نخستی است که در شب گذشته در مراسم گروهک منافقین پیرامون آن سخنرانی شد.

حضور مایکل دی آندرا به نام «شوالیه سیاه» در سی آی ای و سپردن پرونده ایران به وی، یکی از نشانه های بارز اتفاقاتی است که آمریکای ترامپ به دنبال رقم زدن آن است و دار و دسته مریم رجوی نیز از آن استقبال زیادی دارند. دی آندرا بیش از هر چیز در سی آی ای به خاطر تحرکات زیر پوستی و ایجاد اختلالات داخلی در کشورهای مورد مأموریت خود شناخته می شود و از همین روی به وی لقب شاهزاده سیاه را داده اند.

این تحرکات نشان از آن دارد که سیاستمداران تندروی ایالات متحده در رویارویی با واقعیت هایی که امروز در دل جامعه ایرانی می گذرد و با توجه به گستردگی مشارکت مردمی در ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، تنها راه ممکن برای رسیدن به نیات خود در راستای تبدیل کردن ایران به آنچه خود می خواهند، مجبور به تغییر رویکرد و روی آوردن به تحرکات زیر پوستی برای خرابکاری و احتمالا اقدامات تروریستی در ایران شده اند.

در این میان، چه گروهی بهتر از دار و دسته مریم رجوی که سابقه طولانی در ترور، خشونت، کشتار و خرابکاری در ایران را دارند. در نتیجه می توان به خوبی پیوند ارگانیک میان این گروهک و سیاستمداران تندروی آمریکایی را درک و پس زمینه های نشست سالیانه منافقین را به این ترتیب تفکیک کرد.

اما از همه چیز مهمتر در این میان، آن است که در میان همه مرزبندی هایی که فعلا در صحنه سیاست بین الملل شاهد آن هستیم، به تدریج یک نوع خاصی از مرز بندی جدید، بعد از حضور ترامپ در صحنه سیاست و رشد مجدد تندروی در آمریکا در حال رخ نمودن است. مرزبندی که دقیقا محور و رکن اصلی آن را همین تندروی، عدم عقلانیت و حساب گری سیاسی، عدم اعتنا و اعتماد به دیپلماسی و تعامل، خشونت و جنگ طلبی و «توجیه ابزار با هدف» تشکیل می دهد.

خوب که نگاه می کنیم، متوجه می شویم که آرام آرام صف بندی ها در دو سوی این مرز مشخص می شود؛ مرزی که قطعا در یک سوی آن باید آمریکای ترامپ، انگلستان ترزا می، عربستان ملک سلمان و کشورهای دنباله روی این کشور در خاورمیانه و اسرائیل را قرار دارد.

صحبت از نشست سران منافقین و همراهان آن، اهمیت دادن به یک مسأله تکراری و کاملا فاقد ارزش است؛ اما همین مسأله به خوبی نشان می دهد که این مرزبندی و صف آرایی به چه ترتیبی در حال شکل گیری است و چه چیز در آینده سیاست بین الملل با حضور تندروهایی که اکنون بر سر کار هستند در انتظار.

منبع:تابناک

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید