تبلور دوباره بحران امنیت در اروپا

    کد خبر :457747

سیاستهای امنیتی مشترک در اروپا نه تنها منجر به بهبود اوضاع امنیتی در مرزهای شنگن و دیگر مرزهای اروپایی نشده، بلکه به نقطه آسیب اطلاعاتی و امنیتی در این مجموعه تبدیل شده است.

به گزارش مهر، انتشار اخبار مربوط به خنثی سازی یک حمله تروریستی در سوئد، شوک امنیتی سختی را به اتحادیه اروپا وارد ساخته است. این موضوع، به خودی خود نشان می دهد که حتی کشورهای دارای ساختار دولت رفاه و امن ترین کشورهای اروپا نیز از بحرانهای امنیتی در قاره سبز مصون نیستند.

دادستان کل سوئد اعلام کرد، نیروهای امنیتی یک عملیات تروریستی را خنثی کرده‌ و اعضای آن را بازداشت کرده‌اند که با خود مقادیری مواد شیمیایی به همراه داشتند. چنانچه دادستانی استکهلم عنوان کرده است، سه تن از مظنونان مقادیری مواد شیمیایی و تجهیزات دیگر با خود داشتند و با هدف کشتار یا آسیب رساندن به اشخاص این مواد را انبار کرده‌اند.

به راستی چه اتفاقاتی در اروپا در حال رخ دادن است؟ آیا وقوع بحران های امنیتی در کشورهای مختلف اروپایی مصدر و ریشه ای درونی دارد یا بیرونی؟ به عبارت بهتر، سیاستها و رفتارهای مقامات اروپایی به چه میزان در تبلور بحران امنیت در قاره سبز موثر بوده است؟

در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آنها گذشت:

نخست اینکه؛ تحریکات صورت گرفته از سوی کاخ سفید جهت وقوع بحرانهای امنیتی مزمن در اروپا و به خصوص جوامع چند فرهنگی مانند سوئد غیر قابل انکار است.

سوئد یکی از اصلی ترین مصادیق جوامع چند فرهنگی در اروپا محسوب می شود. در جریان وقوع بحران مهاجرت که از سال ۲۰۱۵ میلادی تشدید شد، سوئد نقش آفرینی پررنگی در پذیرش مهاجرین داشت. این مسئله برای ترامپ که اساسا خواستار افزایش قدرت مانور گروه های ضد مهاجرت و ملی گرا در اروپاست، بسیار گران تمام شده است.

در این میان، ترامپ و همراهانش به این نتیجه رسیده اند که اصلی ترین راه برای مقابله با این روند، حمایت غیر مستقیم از وقوع بحران های امنیتی در سوئد است، زیرا وقوع بحران های امنیتی در سوئد منجر به تقویت جریان راست افراطی و حزب دموکراتیک سوئد به رهبری «جیمی آکسون» و همراهانش خواهد شد.

نباید فراموش کرد که حزب دموکراتیک سوئد، هم اکنون سومین حزب قدرتمند در پارلمان این کشور است. این در حالی است که در دهه گذشته، اساسا نشانی از این حزب در پارلمان سوئد (RIKSDAG) وجود نداشت.

نکته دوم اینکه؛ وقوع بحرانهای امنیتی در اروپا را باید در پیوستگی با سایر بحرانهای موجود در این مجموعه تعریف کرد. به طور کلی طی سالهای اخیر، اتحادیه اروپا به کلکسیون و مجموعه ای از بحرانهای مزمن امنیتی، سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است.

وقوع بحرانهای دامنه دار و گسترده در قاره سبز منجر به ایجاد وضعیتی نابسامان در این منطقه شده و به نظر می رسد تز «همگرایی برای پیشرفت» جای خود را به آنتی تز «همگرایی در مسیر پسرفت» داده است! در چنین شرایطی «بحران امنیت» به عنوان بحرانی مزمن، دامنه دار و خطرناک حیات و موجودیت اروپای واحد را تهدید می کند.

امنیت هم اکنون حکم یک حلقه مفقوده در اتحادیه اروپا را دارد و بحران امنیت موضوعی است که امروز اروپای واحد آن را به شدت لمس می کند. سیاستهای امنیتی مشترک در اروپا نه تنها منجر به بهبود اوضاع امنیتی در مرزهای شنگن و دیگر مرزهای اروپایی نشده، بلکه به نقطه آسیب اطلاعاتی و امنیتی در این مجموعه تبدیل شده است.

از سویی؛ سیاستهای امنیتی مداخله جویانه تروییکای اروپایی (آلمان، انگلیس و فرانسه) در دیگر نقط جهان، به این روند دامن زده است. تبعیت این کشورها از سیاستهای امنیتی آمریکا (که اتفاقا خواسته دولت فعلی آن نابودی امنیتی اروپای واحد است) در شکل گیری این روند موثر بوده است.

در نهایت اینکه «امنیت» به عنوان حداقلی ترین نیازی که شهروندان اروپایی آن را در زندگی روزمره فردی و اجتماعی خود باید حس کنند، این روزها به حلقه مفقوده و معمایی تبدیل شده است که کمتر کسی قدرت تجزیه و تحلیل آن را دارد.

در این میان سیاستهای امنیتی جاری و گذشته در اروپای واحد در شکل گیری بحران امنیت در این مجموعه دخیل بوده است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید