آشفتگی در اروپا

    کد خبر :442393

رویداد‌های اخیر اروپا به گونه‌ای رقم خورده است که برخی ناظران معتقدند دوران صلح، شکوفایی و دمکراسی در قاره سبز با آینده مبهمی روبرو شده است.

به گزارش فرارو، خروج تدریجی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، از سیاست، ناکامی طرح خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و اعتراضات خشمگین جنبش موسوم به «جلیقه‌زردها» در فرانسه از جمله وقایع مهم اروپا بود که صاحبنظران را به تامل درباره آینده این قاره واداشته است. از جمله این کارشناسان، ریچارد هاس، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی، است. هاس معتقد است که اروپا دچار آشفتگی شده و در حال ورود به مرحله تاریخی جدیدی است. او طی یادداشتی در وبگاه پراجکت سیندیکیت، نوشت: «در دوران نه چندان دور- همین چند سال پیش، به همان اندازه‌ای که باور کردن آن سخت است- اروپا به عنوان بخشی از جهان به نظر می‌رسید که بیشترین شباهت را به بهشت (نظریه) پایان تاریخ را داشت. بهشتی که در پایان جنگ سرد توسط فرانسیس فوکویاما ترسیم شد. به نظر می‌رسید که دمکراسی، شکوفایی و صلح همگی قویا تثبیت شده‌اند.»

هاس افزود: «اما دیگر اینگونه نیست. بخش‌هایی از پاریس، دقیقا در حال سوختن است. بریتانیا توسط برگزیت دچار خستگی و تفرقه شده است. رهبری ایتالیا به دست یک ائتلاف دست‌راستی دست‌وپاگیر افتاده که با قوانین بودجه‌ای اتحادیه اروپا مخالفت می‌کند. آلمان با یک بازتنظیم سیاسی دست‌وپنجه نرم می‌کند و در مراحل اولیه انتقال به رهبر جدیدی است. مجارستان و لهستان به سیاست‌های غیرلیبرالیستی روی آورده‌اند که در اغلب جهان دیده می‌شوند. اسپانیا با ملی‌گرایی کاتالونیایی مقابله می‌کند و روسیه هم اقدامات متجاوزانه جدیدی علیه اوکراین انجام می‌دهد.»

به نوشته هاس، در یک حالتی که بر اساس معیار‌های تاریخی، یک لحظه مهم را تشکیل می‌دهد، آینده دمکراسی، شکوفایی و صلح در اروپا مبهم شده است. بسیاری از چیز‌هایی که به طور گسترده تصور می‌شد اموری حل‌شده هستند، هنوز حل نشده‌اند. به نظر می‌رسد که مرخص کردن سریع نیرو‌ها توسط ناتو پس از جنگ سرد، زودهنگام و شتابزده است.

از دیدگاه رئیس شورای روابط خارجی، برای این تحولات اروپا توضیح واحدی وجود ندارد. آنچه در فرانسه اتفاق می‌افتد، پوپولیسم چپگرایانه و نتیجه مردمی است که در تامین نیاز‌های اولیه دچار مشکل هستند. آن‌ها مالیات جدید را با هر توجیهی رد می‌کنند. این با چیزی که صعود جریان راستگرایی در اروپا را رقم زد، متفاوت است. دفاع فرهنگی در میانه چالش‌های جهانی و محلی و بالاتر از همه مسئله مهاجرت باعث صعود راستگرایی شد.

هاس ادامه داد: «اتحادیه اروپا، هم به نوبه خود، به تدریج سیطره‌اش بر تصور عمومی را از دست داد. این اتحادیه برای مدت بسیار طولانی، بسیار دور، بسیار بوروکراتیک و بسیار نخبه‌محور بوده است.»

در این میان، اقدامات جدید روسیه ممکن است حاصل قضاوت ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه باشد مبنی بر اینکه او، که عواید سیاسی بزرگی از سرمایه‌گذاری‌های نظامی‌اش در اوکراین و سوریه بدست آورده است، نگرانی اندکی از اقدامات بیشتر دارد و چیز کمی هم برای از دست دادن دارد.

در ادامه یادداشت آمده: «طبقه سیاسی اروپا هم در آشفتگی فزاینده فعلی سهمی از مسئولیت دارد. اتحادیه اروپا، بدون داشتن یک اتحادیه بانکی یا مالی، یک پول مشترک معرفی کرد و تقریبا اجرای یک سیاست اقتصادی منسجم را غیرممکن کرد. تصمیم سپردن ادامه عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا به رأی‌گیری عمومی، و در عین حال دادن اختیار تصمیم‌گیری درباره این موضوع به اکثریت صرف و نیز ناکامی در توضیح شروط خروج (بریتانیا)، یک امر گمراه‌کننده بود.»

«به طرز مشابهی، باز کردن مرز‌های آلمان به روی سیل پناهجویان، هر چقدر هم که انگیزه‌های صداعظم آنگلا مرکل خالصانه باشد، مطمئنا موجب واکنش شدید می‌شد. اخیرا، ایمانوئل ماکرون، با تسلیم شدن در برابر معترضان “جلیقه‌زردها” هیچ لطفی به حق خودش انجام نداد. امتیازدهی، به احتمال زیاد، تظاهرات بیشتری را موجب شود و مخمصه بودجه کشور را بدتر کند. نباید فرض کنیم که اوضاع بهتر خواهد شد. بزودی مجمع ملی راستگرای فرانسه (جبهه ملی سابق) و احزاب سیاسی سراسر اروپا نحوه ترکیب پوپولیسم اقتصادی و فرهنگی را بررسی و نظم سیاسی پس از جنگ جهانی دوم را تهدید خواهند کرد. دولت پوپولیست ترکیبی ایتالیا دقیقا نسخه‌ای از آن نوع است.»

«مهم نیست نتیجه برگزیت چه باشد، بریتانیا به خاطر رابطه‌اش یا (فقدان رابطه‌اش) با اتحادیه اروپا پاره پاره خواهد ماند و با توجه به درخواست‌های جدید برای وحدت ایرلندی و استقلال اسکاتلند، کاملا محتمل است که خود بریتانیا بعد از برگزیت ممکن است تحت فشار جدی قرار بگیرد. هیچ فرمولی برای تقسیم قدرت بین بروکسل و پایتخت‌ها وجود ندارد که از دید دو طرف، یعنی اتحادیه اروپا و دولت‌های ملی، مقبول واقع شود.»

علاوه بر این، در جهانی که نابرابری فزاینده‌ای وجود دارد، خشونت درون و میان کشورها، تغییرات آب‌و‌هوایی و فشار‌های ناشی از مهاجرت، به جای اینکه کمتر شوند، بدتر خواهند شد. در جهان رقابت جهانی و فناوری‌های جدید که میلیون‌ها شغل موجود را حذف خواهند کرد، جابجاشدگی اقتصادی احتمالا تشدید خواهد شد.

هاس در ادامه هشدار داد: «چرا این موضوعات باید واضح باشد. اروپا هنوز یک چهارم اقتصاد جهانی را در بردارد. بزرگترین مجموعه کشور‌های دمکراتیک است. قرن پیشین بیش از یک بار هزینه فروپاشی نظم در این قاره را نشان داد. دریغا، دقیقا همانگونه که هیچ علت واحدی وجود ندارد که بتواند آشفتگی فزاینده اروپا را تبیین کند، هیچ راه حل واحدی هم وجود ندارد. دقیق‌تر بگویم، هیچ نوع راه حلی وجود ندارد. با این حال، مجموعه‌ای از سیاست‌ها وجود دارد که اگر به کار گرفته شود، به رهبران کمک خواهد کرد که چالش‌ها را مدیریت کنند. یک استراتژی جامع مهاجرتی، که میان امنیت، حقوق بشر و رقابت اقتصادی توازن برقرار کند، از جمله این سیاست‌هاست.»

هاس در ادامه پیشنهاد کرد یک سیاست دفاعی به کار گرفته شود که به جای مقدار هزینه بر نحوه هزینه کردن بودجه دفاعی تمرکز کند. تقویت ناتو بوسیله مسلح کردن اوکراین، قطع واردات گاز طبیعی اروپا از روسیه و آموزش مجدد کارگرانی که شغل‌شان را به دلیل جهانی‌شدن و اتوماتیک شدن صنعت از دست خواهد داد، از دیگر پیشنهادات هاس است.

به گفته هاس، بسیاری از این طرح‌ها می‌توانند از ورود و حمایت آمریکا بهره‌مند شوند. البته به شرطی که آمریکا اتحادیه اروپا را به عنوان دشمن و متحدان ناتو را به عنوان سواری‌بگیران نبیند. اروپا شامل کشور‌هایی می‌شود، که برای مقابله با روسیه، ادغام چین در تجارت جهانی بر اساس منافع غربی، تخفیف اثرات تغییرات آب‌وهوایی و تهیه قواعدی برای فضای سایبری، بالاترین آمادگی برای همکاری با آمریکا را دارند.

هاس در پایان نوشت: «اما افسوس که بعید است چنین رویکردی به این زودی‌ها توسط دونالد ترامپ اتخاذ شود. این امر برای اروپا هیچ گزینه‌ای، جز مقابله کردن با آشفتگی‌اش به تنهایی، باقی نمی‌گذارد.»

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید