دلایل احداث پایگاه دائم نظامی انگلیس در عمان

    کد خبر :427324

«هرالد تریبون امریکا» در تحلیلی به بررسی چرایی بازگشت گسترده مجدد انگلیس به خلیج فارس و احداث پایگاههای دائم نظامی در کشورهایی چون عمان و … پرداخته است.

به گزارش مهر- سایت هرالد تریبون امریکا در تحلیلی با عنوان «پایگاه نظامی دائم انگلیس در عمان؛ بازگشت بریتانیا به خلیج فارس» به قلم «جواد حیران نیا» به بررسی دلایل ایجاد پایگاه نظامی دائم از سوی انگلیس در عمان پرداخته است که ترجمه آنن در ادامه آمده است.

افزایش چشمگیر تحرکات اخیر کشور انگلیس برای تقویت حضور نظامی خود در منطقه خلیج فارس و محکم کردن پیوندهای نظامی با اعراب به ویژه کویت، عمان و بحرین بیانگر اهداف دولت این کشور برای به دست آوردن منافع داخلی و خارجی خود از پسِ پررنگ کردن حضور نظامی در خلیج فارس است.

مقامات لندن سپتامبر سال 2014 از تصمیم خود برای ایجاد سه پایگاه نظامی جدید در منطقه به اسم مبارزه با داعش خبر دادند. افزون بر اینها دولت انگلیس در صدد است تا دامنه حضور نظامی خود را در بندر دقم Duqm عمان افزایش دهد و حضور نظامی در بحرین را بیشتر کند.

«گاوین ویلیامسون» وزیر دفاع انگلیس که اخیرا برای بازدید از بزرگترین رزمایش نظامی این کشور در ۲ دهه اخیر به عمان رفته بود در جمع بیش از ۵ هزار و پانصد نیروی نظامی این کشور از افتتاح پایگاه دائمی انگلیس در عمان طی ماه مارس 2019 میلادی خبر داد. در حالی که خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نیز در مارس ۲۰۱۹ تحقق می‌یابد؛ این تاریخ گویای تلاش لندن برای توسعه نفوذ خود در دوره پسابرگزیت است.

انتظار می‌رود صدها نظامی انگلیسی در ماه مارس، به پایگاه دائمی عمان منتقل شوند. وزیر دفاع انگلیس هم چنین اعلام کرد که به دلیل فعالیت «کشورهای متخاصم و سازمان‌های افراطی اهمیت تاسیس این پایگاه نظامی در عمان وجود دارد». پادشاهی عمان و انگلیس در راستای همکاری های نظامی خود یک معاهده دفاع مشترک را در جریان مذاکراتی در مسقط میان وزرای دفاع دو کشور به امضا رساندند.

این در حالیست که سال جاری میلادی، انگلیس یک پایگاه نظامی دیگر در منطقه و در کشور بحرین تاسیس کرد. لندن و منامه در سال ۲۰۱۴ برای توسعه و تقویت حضور دریایی انگلیس در این کشور حاشیه خلیج فارس توافقی امضا کرده بودند. در سال ۲۰۱۷ با سفر «ترزا می» نخست وزیر انگلیس به بحرین پایگاه نظامی دریایی انگلیس در بحرین افتتاح شد.

بررسی اقدامات چند ماه اخیر دولت انگلیس در قبال کشورهای حوزه خلیج فارس و تلاش لندن برای تقویت حضور نظامی خود در این کشورها نشان می دهد که انگلیس با قدرت در حال بازگشت به جایگاه سابق خود در منطقه خلیج فارس است. انگلیس در حال خارج شدن از اتحادیه اروپا و به دنبال بازار و متحدان اقتصادی جدید است. ثروتمندترین کشورها در شورای همکاری خلیج فارس نیز مقصد خوبی برای فروش سلاح های جنگی انگلیس محسوب می شوند.

باید توجه داشت که طی چند دهه گذشته و همزمان با تلاشهای اتحادیه اروپا برای یافتن راه حلهایی جهت ایجاد راههای اقتصادی و مالی جدید،‌ انگلیس موفق شد بیش از هر کشور دیگر عضو این اتحادیه ارتباطات تجاری، اقتصادی و نظامی خود را با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس گسترش دهد. به ویژه پس از به قدرت رسیدن «دیوید کامرون» در سال ۲۰۱۰ تمرکز بر این کشورها افزایش یافت.

نگاهی به نرخ رشد مبادلات تجاری میان بریتانیا و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نشان می دهد که حجم مبادلات روندی رو به رشد دارد. مثلاً در سال ۲۰۰۹ حجم صادرات و واردات بریتانیا و امارت متحده عربی حدود ۹ میلیارد دلار و در سال ۲۰۱۳ حدود ۱۳ میلیارد دلار بود و پیش بینی می شود که تا سال ۲۰۲۰ به ۲۵ میلیارد دلار برسد که این امر نشان می دهد جنس و نوع ارتباطات بریتانیا با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در حال گسترش است.

در طی سالهای اخیر صادرات بریتانیا به شش کشور شورای همکاری خلیج (عربستان، امارات، قطر، بحرین، عمان و کویت)، حدود 18% رشد داشته و این روند رشد صادرات برای سال­های آینده نیز پیش بینی شده است. انگلیس برنامه خاصی را برای تقویت و آینده زیرساختها در نظر دارد که شامل زیرساختهای هوشمند و پایدار است و نیازمند 250 میلیارد پوند سرمایه گذاری است.

بر اساس هدفگذاری انگلیس برای دهه آینده (2020 تا 2030م) این کشور به دنبال تجارت و سرمایه گذاری به میزان 2 تریلیون دلار در این منطقه است.

در واقع از رهگذر برگزیت و نبودن محدودیتهای حقوق بشری از سوی اتحادیه اروپا این نوع مناسبات و ارتباطات به ویژه در حوزه تجاری، نظامی و اقتصادی میان بریتانیا و کشورهای حوزه خلیج فارس افزایش خواهد یافت. همچنین این کشور در تلاش است بر اساس مجوز (Open Individual Export licences) به کشورهای حاشیه خلیج فارس تسلیحات بیشتر به صورت محرمانه و نامحدود بفروشد. در واقع این لیسانس و مجوز، غیر از قراردادهای آشکاری است که بریتانیا با این کشورها در خصوص صدور سلاح دارد.

در یک نگاه تاریخی، انگلستان در سال ۱۹۷۱ در حالی منطقه خلیج فارس را ترک کرد که پیش از آن نظم امنیتی این منطقه تماماً به حساب آن نوشته می شد. حضور بریتانیا در منطقه خلیج فارس باعث شده بود تا نظم امنیتی این منطقه روند طبیعی خود را طی ننماید و آشفتگی های کنونی را نمی توان بی ارتباط به آن حضور دانست؛ چرا که در صورت نبود یک عامل خارجی نظمی درونزاد(نظم با حضور کشورهای خود منطقه) میان خود کشورهای حاشیه خایج فارس ممکن بود شکل بگیرد.

انگلیس طی سالهای اخیر اقدامات زیادی را برای تقویت حضور نظامی اش در منطقه خلیج فارس از جمله برگزاری مانورهای نظامی مشترک با کشورهای عربی و ایجاد پایگاه های نظامی در این کشورها به ویژه کویت، بحرین و عمان و اعزام نظامیان انگلیسی به این کشورها انجام داده است.

از جمله اهداف انگلیس برای تقویت حضور نظامی منطقه ای می توان به فروش سلاح های انگلیسی بیشتر به اعراب بدون در نظر گرفتن مبانی حقوق بشری، تأمین منافع اقتصادی در سایه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و تلاش برای ایجاد نظم نوین منطقه ای که با مداخله بیگانگان هرگز محقق نمیشود اشاره کرد.

در حال حاضر الگوی امنیتی منطقه خلیج فارس به سبب حضور قدرت های خارجی و حضور قوی آنها با چنین وضعیتی مواجه شده، الگوی امنیت منطقه ای متاثر از الگوی امنیتی قدرت هاست و لذا پویشهای امنیتی منطقه روال عادی خود را طی نمی کند. رقابت بین قدرت های بزرگ خود به خود باعث تقویت رقابت های منطقه ای موجود محلی در الگوی امنیتی خلیج فارس شده است که به سختی می توان این الگو را تغییر داد.

نتیجه گیری

کشورهای عربی حوزه خلیج فارس همواره برای رویارویی با دشمنان احتمالی خود در سایه وجود اختلافات عمیق میان این کشورها و تلاش هر کدام از آنها برای برتری سیاسی و نظامی بر یکدیگر، خود را نیازمند حضور نظامی کشورهای غربی به همراه پایگاه های دائمی آنها می بینند؛ از این رو برای بستن قراردادهای تسلیحاتی و ایجاد پایگاه های نظامی غربی در خاک خود با یکدیگر رقابت می کنند.

منطقه خلیج فارس نیازمند معماری نظمی فراگیر و جامع است که در بلندمدت نیروهای فرامنطقه ای در آن حضور نداشته باشند و ساختار امنیتی فراگیر مبتنی بر همکاری کشورهای عضو منطقه باشد.

نظم کنونی منطقه خلیج فارس مبتنی بر توازن قوا است که تاریخ نشان داده این نظم کارآمدی لازم برای حفظ امنیت و ثبات در منطقه را ندارد. این نظم مبتنی بر منطق بازی با حاصل جمع جبری صفر(بازی برد- باخت) است و بر افزایش قدرت نسبی تأکید دارد و بازیگران بر اساس وجود ذهنیت منفی نسبت به یکدیگر خواستار تقویت خود و تضعیف قدرت رقیب هستند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید