بعید است دموکرات‌ها به ایران بپردازند

    کد خبر :413341

انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا سرانجام برگزار شد. نتایج انتخابات هم مطابق انتظارها بود؛ جمهوری‌خواهان اکثریت مجلس سنا را حفظ کردند و دموکرات‌ها اکثریت آرای مجلس نمایندگان را به خود اختصاص دادند.
آنچه افکار عمومی در ایران را درگیر کرده بود، ارتباط به‌اکثریت‌رسیدن دموکرات‌‌ها در دو مجلس سنا و نمایندگان بود. چون در دولت قبلی آمریکا که قدرت در اختیار دموکرات‌ها بود، مذاکرات هسته‌ای و برجام شکل گرفته بود. بعد از این مذاکرات نیر تحریم‌های هسته‌ای ایران همگی برداشته شده بودند. اما با روی‌کارآمدن دونالد ترامپ از حزب جمهوری‌خواه و چرخش قدرت در آمریکا همه‌چیز تغییر کرد.

به گزارش بازتاب به نقل از شرق، او از آغاز ساز مخالفت با برجام را کوک کرده بود و در نهایت نیز در اردیبهشت سال جاری از توافق هسته‌ای خارج شد. ترامپ درعین‌حال تحریم‌هایی را علیه ایران اعمال کرده که کمتر از یک‌ هفته از دور دوم آنها می‌گذرد. در این بین موضوع دیگری که انتخابات آمریکا را با ایران پیوند داد پیروزی چهار زن ایرانی‌تبار در انتخابات میان‌دوره‌ای بود؛ آنا اسکیمانی، آنا کپلن و زهرا کرینشک سه ایرانی‌تبار از حزب دموکرات وارد مجلس نمایندگان و سنا شدند و خانم سم همدانی نیز توانست در ایالت کارولینای ‌شمالی کرسی قضاوت خود را در بخش ویک‌کانتی تمدید کند. بنابراین برخی دراین‌باره که این نمایندگان ایرانی‌تبار در تصمیمات و موضوعات مربوط به ایران در آمریکا اثرگذار باشند نیز گمانه‌زنی کرده‌اند. اینکه شرایط جدید که در مجلس نمایندگان آمریکا پیش آمده، روی موضوعات پیش‌روی ایران و آمریکا تأثیر خواهد گذاشت و جایگاه نمایندگان ایرانی‌تبار در دو مجلس چیست، سؤالی بود که با کوروش احمدی، کارشناس روابط بین‌الملل که روی آمریکا متمرکز است، در میان گذاشتیم.

انتخابات کنگره آمریکا برگزار شد. سؤال اولم این است که با توجه به آنچه در رابطه ایران و آمریکا می‌گذرد، دو مجلس نمایندگان و سنا، چه موضوعات مرتبطی با ایران را در دستور کار خواهند داشت؟
دو مجلس نمایندگان و سنا به‌طور معمول موضوع خاصی را در ارتباط با ایران یا هیچ کشور دیگری در دستور کار ندارند؛ چراکه مطابق قانون اساسی آمریکا، سیاست خارجی در کنترل قوه مجریه است و رئیس‌جمهور در ارتباط با وضع و اجرای آن تصمیم می‌گیرد. البته کنگره می‌تواند در مقاطعی و بیشتر به ‌صورت سلبی، تصمیماتی را بگیرد و به ‌صورت قوانین مستقل یا به صورت الحاقیه به دیگر قوانین، به‌ویژه به‌طور معمول به قانون مربوط به بودجه دفاعی یا NDAA از تصویب بگذراند (مانند تحریم نفتی و تحریم بانک مرکزی که به صورت الحاقیه‌ای به قانون بودجه دفاعی سال 2012 اضافه شد). در کل، این دو مجلس می‌توانند تصمیماتی علیه کشورهای خارجی بگیرند و اگر این تصمیمات غیرقابل ‌وتو باشند (به علت حمایت بیش از دو‌سوم)، رئیس‌جمهور را ملزم به اجرای آنها می‌کنند؛ مانند قوانینی که برای تحریم لیبی، ایران، روسیه، کوبا و… از سوی کنگره گرفته شده و با طیب خاطر یا با اکراه، رؤسای ‌جمهور مختلف آنها را اجرا کرده‌اند. این احتمال نیز وجود دارد که در دوره جدید کنگره، برخی از اعضای عمدتا دموکرات سعی در اتخاذ تدابیری علیه عربستان، به‌ویژه در ارتباط با جنگ بی‌معنی و بسیار خسارت‌بار و غیرانسانی علیه مردم یمن داشته باشند؛ مثلا در ارتباط با فروش سلاح به عربستان و برخی انواع دیگر کمک‌های آمریکا به آن کشور. مجلس نمایندگان می‌تواند چنین اقدامی را چه به صورت مستقل و چه به‌ صورت افزودن الحاقیه به قانون NDAA انجام دهد. جوّی که علیه عربستان در دوره بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر در آمریکا وجود داشته و به‌تازگی نیز در پی جنایت آشکار سعودی‌ها در قضیه قتل خاشقجی بسیار تشدید شده است، می‌تواند مبنایی برای طرح این موضوع در کنگره باشد. موارد و احتمالات دیگری را نیز می‌توان مدنظر داشت که به‌تدریج حدود و ثغور آنها روشن خواهد شد. البته باید دید سنا و در نهایت رئیس‌جمهور چگونه با چنین اقداماتی از سوی مجلس نمایندگان برخورد خواهند کرد و لابی عربستان و امارات و تا حدودی لابی اسرائیل چه موضعی درباره این قبیل امور خواهند گرفت. در مورد خاص ایران، اطلاع دارید که قوانینی علیه ایران و با هدف تحریم در سال‌های گذشته از تصویب این دو مجلس گذشته که مبنای اصلی تحریم‌های کنونی است. با توجه به اختیار رؤسای جمهور در حوزه سیاست خارجی، کنگره معمولا اختیاری به آنها برای به حال تعلیق درآوردن این قوانین می‌دهد. بر همین مبنا، اوباما بعد از توافق درباره برجام، اقدام به تعلیق قوانین تحریمی کرد و ترامپ مجدد این قوانین را نافذ کرد. با توجه به این توضیح، باید اضافه کنم درحال‌حاضر بحث جدیدی درباره ایران در دستور کار کنگره قرار ندارد و تنها در شرایط متفاوتی در آینده، ممکن است کنگره دوباره در مورد ایران فعال شود. البته در تئوری، اگر کنگره بخواهد، می‌تواند برخلاف نظر رئیس‌جمهور قوانین تحریمی علیه ایران را لغو کند؛ اما بسیار بعید است که حتی دموکرات‌های طرفدار حفظ برجام نیز در جو سیاسی خاص در آمریکا و با توجه به انتقاداتی که بر سیاست‌های منطقه ایران در آن کشور وجود دارد، بخواهند گامی در این جهت بردارند.
مجلس نمایندگان را دموکرات‌ها و سنا را جمهوری‌خواهان به دست آوردند، این ترکیب چقدر می‌تواند بر احیای برجام یا لغو تحریم‌ها و… تأثیرگذار باشد؟ اساسا چنین دغدغه‌ای در این دو مجلس مطرح است؟
بالطبع احیای برجام یا لغو تحریم‌ها امری است سیاسی و بدوا مستلزم وجود اراده سیاسی. در‌حال‌حاضر نشانه‌ای از وجود چنین اراده‌ای در کنگره دیده نمی‌شود. مجلس سنا و دستور کار آن نیز همچنان در کنترل جمهوری‌خواهان خواهد بود که اکثریت بزرگ اعضای آن، درباه ایران همسو با ترامپ فکر می‌کنند. درخصوص مجلس نمایندگان نیز اگرچه دموکرات‌ها اکثریت را به دست آورده‌اند، ولی اقدامی مانند لغو تحریم‌های ایران، در ابتدا مستلزم وجود اکثریت است. در‌این‌باره اگرچه اغلب دموکرات‌ها مایل‌اند برجام که دستاورد دولت دموکرات پیشین بود، معتبر باقی بماند و با خروج آمریکا از آن موافق نبودند؛ اما در عمل و در یک رأی‌گیری فرضی و با توجه به نقش لابی‌ها و برخی دولت‌های معاند منطقه‌ای، معلوم نیست همه آنها به سود برجام رأی دهند. حتی اگر روزی چنین مصوبه‌ای به سود ابقای برجام از مجلس نمایندگان بگذرد، تصویب آن در مجلس سنای کنونی و با فرض ثابت‌بودن داده‌های موجود، امر ممکنی نخواهد بود. در نهایت هم هر مصوبه کنگره در صورتی نافذ می‌شود که به امضای رئیس‌جمهور برسد. البته رئیس‌جمهور همیشه می‌تواند مصوبات کنگره را وتو کند و رد وتوی رئیس‌جمهور از سوی کنگره، تنها در صورت تصویب مجدد مصوبه با دو‌سوم آرا ممکن خواهد بود. روشن است که دوسوم رأی به سود ایران وجود نخواهد داشت. بنابراین متصور نیست که در شرایط کنونی و با داده‌های موجود، کنگره بتواند یا بخواهد اقدامی به سود لغو یا تعلیق تحریم‌ها علیه ایران انجام دهد.
برخی تحلیل‌ها این انتخابات را بر انتخاب ریاست‌جمهوری که موعدش دو سال دیگر است، تأثیرگذار می‌دانند. چه اتفاقی ممکن است در پیش‌رو باشد؟
انتخابات میان‌دوره‌ای که به‌طور معمول دو سال بعد از شروع به کار رئیس‌جمهور (در دور اول و دوم) انجام می‌شود، معمولا در حکم درجه‌ای است که با آن تب بیمار را اندازه می‌گیرند. این انتخابات می‌تواند تا حدی جو جامعه و گرایش‌های موجود را مشخص کند و به سیاست‌مداران امکان دهد که خط مشی خود را برای مواجهه با انتخابات ریاست‌جمهوری دو سال بعد مشخص کنند. انتخابات میان‌دوره‌ای در مواردی که تب جامعه بالاست و سیاست‌های رئیس‌جمهور جامعه را دوقطبی کرده، می‌تواند در حکم یک رفراندوم درباره عملکرد و شخصیت رئیس‌جمهور باشد و موقعیت هر یک از جریان‌ها و احزاب سیاسی را به‌طور مشخص معلوم کند. بر اساس چنین مبنایی و صرف‌نظر از پیروزی و شکست این یا آن حزب در کسب کرسی‌های کنگره و فرمانداری و… می‌توان گفت که انتخابات اخیر ازاین‌جهت که آرای عمومی در کشور را به نفع کاندیداهای این یا آن حزب نشان داد، مهم بود. به یاد داریم در انتخابات 2016 که ترامپ با استفاده از آرای الکتورال در آن پیروز شد، آرای عمومی هیلاری کلینتون حدود دو درصد (یا حدود سه میلیون) از آرای عمومی ترامپ بیشتر بود. در این انتخابات اعلام شده که آرای عمومی نامزدهای دموکرات در انتخابات مجلس نمایندگان بیش از هفت درصد از آرای عمومی نامزدهای جمهوری‌خواه در انتخابات همان مجلس و بیش از 12 درصد از آرای عمومی نامزدهای جمهوری‌خواه در انتخابات مجلس سنا بیشتر بوده است. همچنین برآورد‌ها حاکی از آن است که بخش قابل‌توجهی از راست‌های میانه که در انتخابات 2016 و با هدف جلوگیری از پیروزی کلینتون به ترامپ رأی داده بودند، این‌بار از ترامپ روی برتافته و به نامزدهای دموکرات رأی داده‌اند. چنانچه این ارزیابی‌ها درست باشد، می‌توان گفت که ترامپ بخشی از موقعیت پیشین خود را از دست داده و به این نسبت از بخت او در انتخابات 2020 کاسته شده است. البته این بررسی‌ها از دقت بالایی برخوردار نیستند و قطع نظر از تحولات و فرازونشیب‌ها در دو سال آینده مدنظر قرار می‌گیرند. بنابراین به‌هیچ‌رو مشخص نیست که در دو سال پیش‌رو چه تحولاتی روی خواهد داد و در انتخابات ریـاست جمهـوری بعـدی چه خواهد شد و نباید هیچ‌گونه خوش‌خیالی در‌این‌باره داشت.
چهار ایرانی‌الاصل هم در این انتخابات پیروز شدند. آنها ممکن است در راستای منافع ایران تأثیرگذار باشند یا باید فقط اعضایی مثل دیگران قلمدادشان کرد؟
سه زن ایرانی برای مجالس ایالتی نیویورک، فلوریدا و جورجیا و یک زن ایران برای ریاست دادگاه وی‌کانتی در کارولینای شمالی انتخاب شده‌اند. با توجه به اینکه سه نفر از آنان برای مجالس ایالتی انتخاب شده‌‌اند و یکی از آنها قاضی است، قاعدتا نباید ورود چندانی به مسائل فدرال و به طریق اولی سیاست خارجی داشته باشند. به‌طور‌کلی، هرچه ایرانیان مقیم آمریکا یا هر کشور دیگر بتوانند در سیاست داخلی آن کشور فعال و اثرگذار باشند، در تحلیل نهایی به سود جامعه ایرانی در آن کشور و نیز حداقل به‌طور غیرمستقیم به سود ایران خواهد بود.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید