سرنوشت سوئیفت اروپایی ؛ چتر نجات اروپایی ها برای ایران باز می شود؟

    کد خبر :395729

حدود 4 ماه قبل شاهد قرائت بیانیه از سوی مقامات اروپایی در خصوص برجام و حفظ توافق هسته ای با ایران بودیم. قرائت بیانیه موسوم به “بیانیه بروکسل” از سوی فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، با استقبال بسیاری از رسانه های غربی مواجه شد.

منازعه بر سر ” فرجام توافق هسته ای ” همچنان ادامه داد. صورتبندی این منازعه، با توجه به آنچه در مناسبات “واشنگتن –اروپا” می گذرد، چندان آسان نیست! به عبارت بهتر، مقامات غربی توافق هسته ای با ایران را نه به عنوان یک “متغیر حقوقی مستقل” بلکه به عنوان یک ” متغیر سیاسی وابسته” مورد فحص و بررسی قرار می دهند. از سوی دیگر، همزمان با مذاکرات ایران و 5 کشور روسیه، چین، آلمان، انگلیس و فرانسه، شاهد شکل گیری مذاکراتی موازی میان سران کاخ سفید و تروییکای اروپایی هستیم.

به گزارش نامه نیوز، کلیت شکل گیری این مذاکرات موازی، نشان دهنده تمایل ذاتی اروپا مبنی بر ادامه همکاری بین المللی با ایالات متحده آمریکا ( مخصوصا در قبال برجام ) می باشد. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است نسبت به آنها توجه داشته باشیم :

الف) کاهش قدرت ریسک پذیری شرکتهای اروپایی از سوی آمریکا
یکی از راهکارهای وزارت خزانه داری آمریکا جهت تاثیر گذاری مستقیم و سلبی بر تجارت شرکتهای بین المللی با ایران، افزایش هزینه های ریسک ناشی از هرگونه مراوده تجای با ایران است. مقامات اروپایی طی روزهای اخیر بارها از “تعهد جمعی” خود برای حفظ توافق هسته ای با ایران خبر داده اند.

با این حال مقامات ارشد اروپایی اذعان نموده اند که حفظ برجام بدون ایالات متحده آمریکا و با وجود وضع دوباره تحریمهای ثانویه وزارت خزانه داری این کشور علیه ایران، وجود نخواهد داشت. حتی برخی سیاستمداران اروپایی که دید خوشبینانه تری در این خصوص دارند، معتقدند که اعطای “تضمینهای قطعی” به شرکتهای اروپایی جهت ادامه فعالیت در ایران یا تعریف فعالیتهای اقتصادی جدید در این کشور به آسانی امکانپذیر نیست.

دلیل این مسئله کاملا مشخص است! با توجه به حجیم و سنگین تر بودن وزن “بخش خصوصی” در کشورهای غربی ( نسبت به بخش عمومی و اقتصاد دولتی)، بسیاری از شرکتهای اروپایی ترجیح می دهند فعالیتهای اقتصادی خود در کشورهای دیگر( مانند ایران) را با کمترین ریسک و خطر اقتصادی ممکن صورت دهند. وزارت خزانه داری آمریکا با وضع دوباره تحریمهای ثانویه علیه ایران، سعی کرده است هزینه این ریسک اقتصادی را در میان شرکتهای اروپایی افزایش دهد. موضوعی که به صورت خودکار منجر به تمایل کمتر این شرکتها برای سرمایه گذاری درایران خواهد شد.
ایالات متحده آمریکا قدرت و ضریب ریسک پذیری شرکتهای اروپایی را به شدت کاهش داده است تا مانع از انجام هر گونه مراوده تجاری میان آنها و ایران شود. خروج شرکتهایی مانند توتال از ایران، نشان دهنده بی اثر بودن تضمینهای بعدی و آتی اتحادیه اروپا در مواجهه با چنین وضعیتی است. از سوی دیگر، آنگلا مرکل، صدر راعظم المان صراحتا اعلام کرده است که طرح های اتحادیه اروپا برای حمایت از مراودات تجاری با ایران، بیشتر مشمول شرکتهای کوچک و متوسط می شود. موضوعی که نباید در محاسبات دستگاه سیاست خارجی ما نادیده انگاشته شود!

“تعهد” به جای “تضمین “

 

حدود 4 ماه قبل شاهد قرائت بیانیه از سوی مقامات اروپایی در خصوص برجام و حفظ توافق هسته ای با ایران بودیم. قرائت بیانیه موسوم به “بیانیه بروکسل” از سوی فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، با استقبال بسیاری از رسانه های غربی مواجه شد.

رسانه های غربی در صدد بودند از این بیانیه به مثابه تضمین اتحادیه اروپا جهت اجرایی شدن توافق هسته ای و تحقق “برجام بدون آمریکا”یاد کنند. در قسمتی از این بیناینه آمده است که کشورهای اروپایی به طور ویژه متعهد شدند که مباحث کارشناسی فشرده ای را با ایران در خصوص مسائل زیر، با هدف رسیدن به راه حل های عملی آغاز نمایند:
حفظ و تعمیق روابط اقتصادی با ایران،تداوم فروش نفت، گاز، میعانات گازی و فرآورده های نفتی و پتروشیمی ایران و تعاملات مالی مربوطه،تعاملات موثر بانکی با ایران،ادامه روابط حمل و نقل موثر دریایی، زمینی و هوایی و خط آهن با ایران،تامین بیشتر اعتبارات صادراتی اتحادیه اروپا و ایجاد مسیرهای ویژه در حوزه های مالی، بانکی، بیمه ای و تجاری با هدف تسهیل همکاری های اقتصادی و مالی شامل ارائه حمایت های عملی از تجارت و سرمایه گذاری،تکمیل و اجرای بیشتر یادداشت تفاهم و قراردادهای منعقده بین شرکت های اروپایی و طرف های ایرانی،سرمایه گذاری بیشتر در ایران،حمایت از فعالان اقتصادی اتحادیه اروپا و تامین فضای اطمینان بخش حقوقی،ایجاد هر چه بیشتر فضای شفاف و قانونمند اقتصادی.

شاید در نگاه اول، “بیانیه بروکسل” به مثابه یک بیانیه “امید بخش ” مورد ارزیابی افکار عمومی قرار گیرد اما نباید فراموش کرد که آنچه در بیانیه مذکور بیان شده است، تکرار همان تعهدات اروپا در برجام است. به عبارت بهتر، بیانیه بروکسل نوعی بازخوانی تعهدات تروییکای اروپایی و دیگراعضای اتحادیه اروپا در قبال توافق هسته ای با ایران محسوب می شود. بنابراین و بر اساس نوعی نگاه ماهوی و حقوقی،بیانیه بروکسل اساسا با هدف تضمین منافع ایران صادر نشده و صرفا در آن شاهد تجمیع بخشی از تعهدات طرف مقابل ( وفق برجام ) هستیم. نکته اصلی اینجاست که در بیانیه بروکسل، اساسا انگاره و مولفه ای وجود ندارد که با استناد به ان بتوان “تضمینهای اقتصادی اروپا” برای ادامه حیات توافق هسته ای را توجیه کرد.

در اینجا نکته دیگری نیز وجود دارد که باید نسبت به آن توجه داشته باشیم. آنچه دراین میان اصالت و موضوعیت دارد، نحوه ارائه “تضمین های اقتصادی ” از سوی طرفهای اروپایی می باشد اما تاکنون تضمینی عینی و عملی از سوی اعضای اروپا و حتی تروییکای اروپایی در این خصوص صورت نگرفت.سران اروپایی معتقدند که آنها صرفا می توانند در این معادله نقش “طرف متعهد” را بازی کنند ، به این معنا که ضمانتهای حقوقی لازم را برای شرکتهای اروپایی جهت مراوده اقتصادی با ایران فراهم آورند. فارغ از اینکه کشورهای اروپایی در رسیدن به این هدف نیز تا چه اندازه موفق خواهند بود،باید این قاعده مهم را مدنظر قرار داد که اتحادیه اروپا یک “کارگزار اقتصادی” محسوب نمی شود و صرفا مجموعه ای سیاسی و دولتی به شمار می آید.بنابراین، در محاسبه وزن اتحادیه اروپا و خصوصا سه کشو ر آلمان، انگلیس و فرانسه نباید اغراق کرد.

مهم تر اینکه هر سه سیاستمدار ارشد اروپایی یعنی امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و ترزا می نخست وزیر انگلیس از زمان حضور ترامپ در کاخ سفید ، با رئیس جمهور آمریکا بر سر”تغییر برجام” وارد معامله شدند. از این رو تروییکای اروپایی که امروز به اشتباه از آنها به عنوان “ناجیان برجام ” نام برده می شود، متهمین نقض توافق هسته ای از طریق تقویت توهمات رئیس جمهور آمریکا محسوب می شوند. بدیهی است که در چنین شرایطی اتحادیه اروپا نه تنها قادر به نجات برجام نخواهد بود، بلکه باید بابت بازی مستقیم خود در زمین کاخ سفید ، به افکار عمومی کشورمان پاسخگو باشد.

مذاکرات موازی میان آمریکا و تروییکای اروپایی

مذاکرات موازی میان ایالات متحده آمریکا و تروییکای اروپایی ،موضوع دیگری است که در برهه زمانی فعلی نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.

وزارت خارجه آمریکا پس از خروج ترامپ از برجام در بیانیه ای رسمی اعلام کرد که مایک پمپئو وزیر امور خارجه این کشور در روزهای اخیر( روزهای قبل و بعد از خروج ترامپ از برجام ) در مورد ایران با همتایان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی خود صحبت کرده است.در قسمتی از این بیانیه آمده است :

“آمریکا و متحدان اروپاییش در جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای و مقابله با فعالیت های بی ثبات کننده ایران در منطقه منافع مشترک قوی دارند. وزیرامور خارجه بر کارهای خوبی که طی ماه های گذشته برای مقابله با تهدیدهای مشترک داشته ایم، تاکید کرد و گفت که او امیدوار است همکاری های مستحکم خود ادامه داده و به جلو حرکت کنیم!”

در همان اواسط اردیبهشت ماه امسال و حدود 48 ساعت پس از اعلام رسمی خروج ایالات متحده آمریکا از توافق هسته ای، مذاکرات پشت پرده ای میان سران کاخ سفید و مقامات اروپایی( خصوصا سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه) آغاز شد. “مایک پمپئو” وزیر امور خارجه آمریکا در این خصوص اعلام کرد که کاخ سفید مشغول رایزنی با سران کشورهای اروپایی بر سر سرنوشت نهایی برجام ( پس از خروج آمریکا) است. دیگر منابع خبری و رسانه ای در آمریکا نیز اعلام کرده اند که مذاکرات مقامات آمریکایی و اروپایی طی روزهای اخیر بر سر برجام همچنان ادامه داشته است. شاید به نظر برسد که اصلی ترین دغدغه اروپاییان در این مذاکرات،متقاعد ساختن ایالات متحده آمریکا برای اعمال معافیتهای تحریمی در خصوص شرکتهای اروپایی می باشد اما این تصور اشتباه است!

حداقلی ترین موضوعاتی که آمریکا و تروییکای اروپایی قصد تحمیل آن به ایران را دارند، عبارت از تحدید توان موشکی ایران و دائمی کردن محدودیتهای هسته ای کشورمان است. بنابراین، اغراق در محاسبه واقعیات موجود و القای جدایی اروپا از آمریکا ( پس از خروج ترامپ از برجام )، مواردی هستند که به تلقی واقع بینانه ما نسبت به آنچه در فضای سیاست خارجی کشورمان می گذرد آسیب می زند.

. هر چند این واقعیات تلخ است، اما شرکتهای اروپایی “محاط” در اقتصاد آمریکا هستند. به عبارت بهتر، وضع تحریم و جریمه وزارت خزانه داری آمریکا علیه شرکتهای اروپایی، خط قرمزی پررنگی است که بسیاری از آنها را نسبت به خروج از هر گونه رابطه اقتصادی و تجاری با ایران مجاب می سازد. از سوی دیگر، با توجه به جایگاه پررنگی که “بخش خصوصی” در اقتصاد اروپا دارد، نمی توان بر روی بازی دولتها در وادارسازی و حتی اقناع شرکتهای خصوصی در عرصه تجارت بین الملل( در قبال ایران ) حساب ویژه ای باز کرد. امروز زمزمه هایی از سوی رسانه ها و تحلیلگران اروپایی مبنی بر لزوم تفکیک بازی اقتصادی اروپا از آمریکا و حرکت به سوی استقلال تجاری و تلاش برای مهار آمریکا به گوش می رسد. به عبارت بهتر، اروپا “نیاز به تغییر” را حس کرده است اما این موضوع پروسه ای طولانی مدت و زمانبر بوده که با مقاومتهایی در غرب مواجه خواهد شد. از این رو “احساس نیاز اروپا نسبت به گذار از آمریکا” را نمی توان به مثابه فاکتور و مولفه ای دانست که می تواند در “زمان حال” برجام را حفظ کند.
واقعیت امر این است که اروپا هنوز برای اجرای برجام تضمین نداده و حتی برخی مقامات اروپایی تاکید کرده اند که نمی توانند اقدامی در این خصوص صورت دهند. آنها معتقدند که قدرت مانور دولتهای اروپایی برای تغییر رفتار شرکتهای خصوصی محدود است. اما بازی اروپا با توجه به تلاش دوباره آنها برای “تغییر برجام” به نقطه اوج خود رسیده است. به عبارت بهتر، اتحادیه اروپا از یک سو تاکید دارد که ارائه تضمینهای لازم برای استمرار روابط تجاری شرکتهای اروپایی با ایران امکانپذیر نیست و از سوی دیگر، همچنان موضوع “تغییر توافق هسته ای ” و ” انعقاد توافق ثانویه ” ای که بتواند دغدغه های موشکی و منطقه ای آنها را نیز در بر گیرد پیگیری می کنند! در چنین شرایطی ، حتی ذره ای امید داشتن به اروپا برای “حفظ برجام”، خطایی مهم و راهبردی محسوب می شود.نکته ای که مقام معظم رهبری نیز نسبت به آن تاکید فرموده اند.معظم له چندی پیش صراحتا اشاره کردند که نسبت به برجام اروپایی ( دل بستن به اروپا در برجام) امیدی وجود ندارد.

در نهایت اینکه مروری بر کارنامه غیر قابل دفاع تروییکای اروپایی در دوران پسا برجام، به خوبی نشان می دهد که چرا نباید فریب بازی تروییکای اروپایی را در برهه حساس فعلی خورد . مقامات اروپایی در دوران اجرایی شدن برجام نیز بسیاری از تعهدات خود را زیر پا گذاشتند. نباید فراموش کرد که تا چند ساعت قبل از اعلام خروج رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از برجام، مقامات اروپایی همچنان در صدد تغییر توافق هسته ای و گنجاندن شروط 4 گانه غیر قانونی ترامپ در آن بودند! همچنین دولتهای اروپایی از سال 2015 تا کنون، اقدامی عملی در راستای وادار سازی شرکتهای خود به فعالیت اقتصادی در ایران صورت ندادند. حتی در حوزه عادی سازی روابط بانکی نیز کشورهای مختلف اروپایی به تبعیت از وزارت خزانه داری آمریکا، همکاری های خود با ایران را از سر نگفتند. حال در شرایط فعلی تکلیف دولتها و شرکتهای اروپایی کاملا مشخص است.

نکته دیگر اینکه طی سه سال اخیر و خصوصا از زمان اجرایی شدن برجام، بارها تروییکای اروپایی در حمایت از ایالات متحده آمریکا در کمیته مشترک برجام مواضع تندی را علیه کشورمان اتخاذ کردند. آنها در زمان تمدید قانون آیسا و تصویب قانون کاتسا، از کنار نقض عینی برجام توسط ایالات متحده به سادگی گذشتند. حتی همگان به یاد دارند که حدود یکسال قبل، وزارت امور خارجه انگلیس در بیانیه ای غیر قانونی ( مغایر با تعهدات انگلیس در برجام )، اعلام کردند که ایران مکانی چالش برانگیز برای سرمایه گذاری شرکتهای انگلیسی محسوب می شود. بدیهی است که در چنین شرایطی جایی برای اعتماد به طرف اروپایی باقی نمی ماند، خصوصا اینکه تروییکای اروپایی کارگردانی این مسئله را بر عهده دارند!

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید