سیروس مقدم به دنبال ساخت سریال «پایی که جا ماند»

    کد خبر :381172

سیروس مقدم کارگردان سریال «پایتخت» از رایزنی هایی بانویسنده کتاب پیرامون ساخت سریال «پایی که جا ماند» خبر داد.

در خصوص احتمال ساخت سریال کتاب «پایی که جا ماند» گفت: صحبت‌‌های آقای سید ناصر حسینی پور را پیرامون ابراز علاقه‌اش برای ساخت این سریال خوانده‌ام، اما حدود هشت سال پیش کتاب «پایی که جا ماند» مرا جذب کرد چراکه با خاطرات متفاوتی روبرو شدم.

وی افزود: با وجود اینکه نویسنده جوان این کتاب اسارت و شکنجه‌های بسیاری را در زندان دیده بود اما کتاب را به گروهبان عراقی تقدیم می‌کند. با خواندن مقدمه جذب شدم و تا پایان کتاب «پایی که جا ماند» را خواندم.

کارگردان سریال «پایتخت» تصریح کرد: در همان ایام که کتاب را خوانده بودم خبرنگاری از من سوال کرد که شما همه ژانر‌ها را تجربه کرده‌اید چرا در حوزه دفاع مقدس و جنگ سریال یا فیلمی نمی‌سازید؟ گفتم دلم می‌خواهد از زاویه دیگری به این موضوع بپردازم چراکه به تازگی کتاب «پایی که جا ماند» را خواندم و مرا جذب کرده است. مشتاقم اگر شرایط فراهم شود در این باره سریال یا فیلمی بسازم.

وی بیان کرد: بعد از مصاحبه من، چند نفر از همکاران تماس گرفتند که ما درباره این کتاب فکر کرده‌ایم و می‌خواهیم درباره ایشان فیلم بسازیم، اما گفتم من در آن مصاحبه بیشتر علاقه قلبی خود را بیان کردم که به تازگی سید ناصر حسینی پور در مصاحبه جدید خود ابراز تمایل کرده اند که این کار را ما بسازیم و من هم اعلام آمادگی می‌کنم تا خاطرات این کتاب و شخصیت‌هایی را که بی طرفانه درباره آن نوشته شده است، در حوزه دفاع مقدس تولید کنم.

مقدم درباره دیدار با سید ناصر حسینی پور بیان کرد: ما تاکنون با هم دیداری نداشتیم اما علاقمندم درباره اجرای کار با هم ملاقات و صحبت کنیم چرا که حدود ۸ سال از چاپ این کتاب می‌گذرد و باید زودتر این کار را بسازیم.

گفتنی است؛ سید ناصر حسینی پور نویسنده کتاب «پایی که جا ماند» در گفتگویی اعلام کرد که علاقه دارد سریال «پایی که جا ماند» را سیروس مقدم بسازد و پیش از این نیز، محمدمهدی عسگرپور برای ساخت آن اعلام آمادگی کرده بود.

سید ناصر حسینی‌پور چهارده سالگی به جبهه می‌رود و شانزده سالگی در آخرین روز‌های جنگ، در حالی که دیده‌بان بود و در واحد اطلاعات فعالیت می‌کرد، در جزیره مجنون به اسارت عراقی‌ها درآمد؛ وقتی اسیر شد یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده‌ است.

حسینی در زمان اسارت با زحمت و بطور پنهانی خاطراتش را نوشته و در عصایش نگهداری می‌کرد که پس از اسارتش موفق شد این خاطرات را با خود به ایران بیاورد.

او به روایت اتفاقاتی که در جبهه و دوره اسارت گذرانده، پرداخته و نوشته‌ بودکه زمان اسارت پایش عفونت کرده و نهایتاً عراقی‌ها پایش را قطع می‌کنند.

سید ناصر جزء بیست هزار اسیر ایرانی در تکریت بود که مفقودالاثر و از حقوق اسیر جنگی هم بی‌بهره‌ بود. شهریور ۱۳۶۹، سید ناصر و اسرای دیگر با هواپیما عازم ایران می‌شوند.

رهبر معظم انقلاب در تقریظ این کتاب نوشت:

«تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن چنان‌که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می‌گذارد و او را مبهوت می‌کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر: غم و خشم و نفرت»

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید