تریتا پارسی در «میدل ایست آی» نوشت:

اگر رد پایی از عربستان و امارات متحده عربی در حمله اهواز پیدا شود!

    کد خبر :375110

ایران مجدداً از سوی یک گروه تروریستی دیگر موردحمله قرار گرفت. دست‌کم 29 نفر در شهر اهواز در جنوب غربی ایران در پی گشودن آتش به روی افرادی که در حال تماشای رژه نظامی در سال روزی مهم برای ایران بودند، کشته شدند. اما برخلاف حملات تروریستی قبلی، این حمله می‌تواند منجر به آتش‌افروزی بزرگی در منطقه شود که نه‌تنها پای رقیبان منطقه‌ای یعنی ایران رو عربستان را به میان بکشد بلکه ایالات‌متحده آمریکا را نیز شامل شود. درواقع شاید این حمله تروریستی از اساس برای همین منظور طراحی‌شده بود.

این حمله تروریستی که اول از سوی یک گروه عرب جدایی‌طلب موسوم به مقاومت ملت اهواز که ارتباطاتی با عربستان سعودی دارد مسئولیت آن بر عهده گرفته شد، در خلأ رخ نداده است. رقیبان منطقه‌ای ایران به‌ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی تلاش‌های پشت‌صحنه چندین دهه‌ای خود برای فشار بر آمریکا در راستای بمباران کردن ایران را عملاً به روی صحنه آشکار آورده‌اند.

آنچه قبلاً در خفا گفته می‌شد اکنون عملاً آشکارا و عمومی بیان می‌شود. به‌علاوه این پادشاهی‌ها دیگر خود را به فشار بر آمریکا برای حمله نظامی به ایران محدود نمی‌کنند بلکه آمادگی خود را برای حمله به ایران رسماً اعلام می‌دارند.

تهدیدات عربستان سعودی و امارات علیه ایران

تنها کمتر از یک سال قبل ولیعهد عربستان سعودی محمد بن سلمان در یک مصاحبه بیان کرد که عربستان جنگ با ایران را به داخل مرزهای ایران می‌کشاند. وی گفت: ما منتظر نمی‌مانیم که جنگ در عربستان آغاز شود. بلکه کاری می‌کنیم که جنگ برای آن‌ها و در داخل ایران باشد. صحبت‌های او این‌گونه تفسیر شد که عربستان سعودی رسماً و به‌شدت تنش‌ها با ایران را افزایش خواهد داد و حمایت خود از گروه‌های متنوع معارض حکومت در ایران را افزایش می‌دهد.

عبدالخالق عبدالله یکی از مشاوران حکومت ابوظبی در توییتر حملات اهواز را توجیه کرده است و بیان کرده که این حمله یک حمله تروریستی نبوده و کشاندن جنگ به داخل خاک ایران یکی از گزینه‌ها است. وی هشدار داده است که حملات شبیه به این در آینده افزایش خواهند یافت.

اگر حمله تروریستی اهواز بخشی از نقشه افزایش تنش‌های عربستان و امارات با ایران باشد، هدف اصلی آن‌ها این است که ایران را برای یک تلافی‌جویی تحریک کنند و سپس از فرصت واکنش ایران برای ایجاد یک جنگ بزرگ‌تر استفاده کرده و ایالات‌متحده را وادار به ورود به آن کنند، چون خود این دو کشور به‌تنهایی از پس توانایی نظامی ایران بر نخواهند آمد (درواقع بعد از صرف حدود 6 میلیارد دلار در ماه، همچنان از شکست حوثی‌ها در یمن عاجز هستند).

اگر این‌گونه باشد، درنتیجه حمله اهواز همان‌قدر برای انداختن ایران به تله طراحی‌شده که برای انداختن آمریکا در یک تله یک جنگ انتخابی رقم خورده است. همان‌طور که «باب گیتس» وزیر دفاع سابق در سال 2010 بیان کرده، عربستان سعودی می‌خواهد «تا آخرین سرباز آمریکایی با ایران مبارزه کند».

تندروهای ضد ایران در دولت ترامپ

اما دولت ترامپ و افراد آن‌هم تنها تماشاگران بی‌گناه این طرح و نقشه نیستند. اقدامات شخص ترامپ و هماهنگی و ارتباط نزدیک بین دولت او با عربستان، امارات و اسرائیل در مورد ایران طرح یک موضوع و توضیح متفاوت را به‌پیش می‌کشد: طرحی که بر اساس آن آمریکا به شکلی فعال متحدان خود را به جنگ با ایران می‌کشاند و از سوی متحدان خود به‌سوی جنگ با ایران کشاند می‌شود.

حمله اهواز تنها یک روز بعدازآن رخ داد که وزیر امور خارجه آمریکا پامپئو تهدیدی سخت را متوجه ایران کرد و بیان کرد که اگر ایران حمله را متوجه نیروهای آمریکایی در عراق کند، پاسخگو خواهد بود.

طی هفته قبل کنسولگری آمریکا در بصره عراق ظاهراً از سوی نیروهای شبه‌نظامی شیعه نزدیک به ایران موردحمله قرار گرفت. دولت ترامپ هیچ سندی مبنی بر دخالت ایران در این حمله ارائه نکرد ولی تهدید کرد که اگر دوباره یک چنین حملاتی رخ دهد به ایران حمله خواهد کرد.

کنسولگری ایران در بصره هم در طی همین مدت چندین بار موردحمله قرار گرفت که ایران ‌هم آن را به گردن ایالات‌متحده انداخت (بازهم بدون ارائه سند و مدرک).

تفاوت در این است که ایالات‌متحده آمریکا برای رویدادهایی که نه ایران و نه آمریکا نمی‌توانند سندی برای آن جور کنند، ایران را با تهدیدی آشکار روبرو کرد. این الگو از بیانیه‌ها و اقدامات جنگ‌طلبانه دقیقاً مطابق با دستور کار جان بولتون مشاور امنیت ملی – که دستی توانا در دست‌کاری اطلاعات برای کشانیدن آمریکا به جنگ دارد – است که در سال 2017 و قبل از ورودش به تیم ترامپ طراحی کرده است.

این دستور کار با جزئیات بیان کرده است که آمریکا چطور باید با اسرائیل و عربستان سعودی همکاری کند تا حمایتی – داخلی و بین‌المللی – برای خروج از توافق هسته‌ای ایران و اتخاذ یک سیاست تهاجمی در برابر این کشور دست‌وپا کند.

این دستور کار به‌ویژه از «کمک‌رسانی» به اعراب خوزستان سخن می‌گوید – گروه اقلیت در ایران که مرتکبین حمله اهواز مدعی نمایندگی آن‌ها هستند. بولتون همچنین یادآور شده است که دولت ترامپ باید به خاطر نقش نداشته ایران در حملات 11 سپتامبر از این کشور تقاضای غرامت کند و هم‌زمان به شکل ریاکارانه‌ای به ایران پیشنهاد مذاکره در حین سیاست تقابلی را بدهد.

سیاست دولت ترامپ در قبال ایران خط به خط در حال پیروی از دستور کار بولتون است. موضوع ادعایی حمایت از جدایی‌طلبان خوزستان در این میان به شکلی ویژه قابل‌توجه است. این امر شک موجهی به وجود می‌آورد که اگر رد پای عربستان و امارات در این حمله تروریستی پیدا شود، به نظر تلاشی از سوی آن‌ها است تا ایالات‌متحده را درحالی‌که ترامپ پشت فرمان نشسته است، به جنگ بکشانند.

برای عربستان سعودی و امارات این امر از منطقی استراتژیک برخوردار است. توانایی آن‌ها برای رقابت با حکومتی به‌مراتب بزرگ‌تر و منسجم‌تر یعنی ایران در بلندمدت مورد سؤال است. اگر آن‌ها بتوانند آمریکا را به تله دو برابر کردن نیروهای نظامی‌اش در منطقه بیندازند می‌توانند از نیروی نظامی آمریکا برای توازن قوا با ایران استفاده کنند.

برای آمریکا که هم‌اکنون نیز به قیمت منافع استراتژیک خود در آسیا و در خانه اقدام به گسترش بیش‌ازحد نظامی در خاورمیانه کرده است، این امر اما از هیچ منطق استراتژیکی برخوردار نیست.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید