آیا باید به بی تابی ترامپ برای مذاکره پاسخ مثبت بدهیم؟

    کد خبر :369092

ما نیاز به تغییر الگوواره ها و قواعد بازی خود در قبال کاخ سفید داریم. در این خصوص لازم است از برخی واژه های ساختگی و ایده آل گرایانه در نظام بین الملل فاصله بگیریم.
طی روزهای اخیر، مقامات آمریکایی مانور زیادی بر روی نشست فوق العاده شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص ایران داده اند. نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد و دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا هر دو سعی در هدایت یک “بازی از پیش تعیین شده” در این خصوص دارند. این در حالیست که موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت فعلی آمریکا کاملا مشخص است.

به گزارش نامه نیوز، در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آنها گذشت :

1- توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5، در همان دوران ریاست‌جمهوری «باراک اوباما» و حضور دموکرات‌ها در کاخ سفید آثار و فواید خود را از دست داد و به سندی بی‌ارزش تبدیل شد اما خروج رسمی «دونالد ترامپ» از برجام به مثابه «نقطه آشکارساز» پایان عملی توافق هسته‌ای محسوب می‌شود.بر همین اساس دیگر جایی( نقطه مشترکی) برای مذاکره میان ایران و ایالات متحده آمریکا بر سر برجام باقی نمانده است.

اخیرا نیز رهبر معظم انقلاب اسلام صراحتا تاکید فرمودند مذاکره با ایالات‌متحده ممنوع بوده و جمهوری اسلامی ایران، حداقل با دولت فعلی این کشور [دولت ترامپ] وارد مذاکره نخواهد شد. سخنان معظم‌له به مثابه «بازچینش قواعد بازی با آمریکا»ست، نه «احیای برجام از دست رفته». بنابراین، باید چنین حقیقتی را مدنظر قرار داد که “عدم مذاکره با دولت ترامپ” یک تاکیتک مقطعی در قبال این دولت نیست،بلکه نقشه راه دقیقی است که از سوی جمهوری اسلامی ایران و در قبال کاخ سفید ترسیم شده است.

2- آنچه مسلم است اینکه شکست آمریکا در انتخابات لبنان، عراق و پاکستان از یک سو و تاکید مقامات کشورمان مبنی بر پاسخدهی نسبت به سیاستهای تحریمی ایالات متحده ( از طریق تنگه هرمز یا دریای شرخ)، ضربه و شوک سختی را به مقامات آمریکایی وارد ساخته است. واقعیت امر این است که واشنگتن طی ماههای اخیر برخی برگ های برنده خود در قبال ایران را از دست داده است. تقاضای مذاکره بدون پیش شرط از سوی آمریکا نیز در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است.
بنابراین، هرگونه پاسخدهی به نیاز ایالات متحده آمریکا مبنی بر مذاکره با ایران ، به معنای بازی در زمین کاخ سفید محسوب می شود.

در این میان 2 نگاه کلان در کشورمان وجود دارد که اولی مبتنی بر «احیای شرایط از دست رفته» و دیگری متکی بر «چینش قواعد بازی جدید با آمریکا»ست. احیای شرایط از دست رفته معنایی جز «تکیه بر پیش‌فرض‌های ناصحیح» و «آزمون و خطای دوباره» ندارد. بنابراین، قواعد بازی با ایالات متحده آمریکا نسبت به سالهای قبل( خصوصا سال 1392 تا کنون) تغییر کرده است. این موضوعی است که دولتمردان ما باید نسبت به آگاه باشند.

3- آنچه مسلم است اینکه ما نیاز به تغییر الگوواره ها و قواعد بازی خود در قبال کاخ سفید داریم. در این خصوص لازم است از برخی واژه های ساختگی و ایده آل گرایانه در نظام بین الملل فاصله بگیریم. به عنوان مثال، سال 92 کلیدواژگانی مانند «بازی برد- برد» بر زبان دیپلمات‌ها و مسئولین اجرایی کشور ما جاری بود این در حالیست که چنین واژگانی از ابتدا اصالت و عینیت نداشتند. نوع رفتار ایالات متحده آمریکا ( چه دولت اوباما و چه دولت فعلی آمریکا) در قبال توافق هسته ای چنین حقیقتی را به اثبات رساند. یکی دیگر از خطاهای محاسباتی ما، تفکیک میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در معادلات سیاسی آمریکا بودو این خطا ممکن است در آینده نیز بار دیگر گریبانگیر دستگاه سیاست خارجی کشورمان شود.

منازعات داخلی در آمریکا به گونه ای است که این بار نادرست را بعضا در میبان مسئولین حوزه سیاست خارجی ما تشددی کرده است. بدیهی است که جلوی این روند باید گرفته شود. نباید فراموش کرد «تغییر زمین بازی» و «ترسیم قواعد بازی» با آمریکا نباید معطل محاسبات ما در این باره و موارد مشابه باقی بماند. به طور کلی هر عاملی که منجر به ایده‌آل‌گرایی کاذب و بازدارنده در برابر ایالات‌متحده شود، محکوم به شکست و صرف هزینه‌های هنگفت برای کشورمان خواهد بود.بدیهی است که رفتار ما در قبال آمریکا نباید متغیری وابسته به اخم و لبخند مستأجران کاخ سفید و حتی متحدان اروپایی آنها باشد.

4- یکی دیگر از اقداماتی که کاخ سفید قصد در انجام آن دارد، تنظیم رفتار ایران از طریق متحدان اروپایی واشنگتن می باشد. موضوعی که اروپا نیز نسبت به آن بی میل به نظ نم رسد! تروییکای اروپایی پس از خروج ترامپ از توافق هسته ای با ایران اعلام کردند که سریعا بر ارائه یک بسته پشنهادی به ایران ( در راستای حفظ توافق هسته ای ) با تهران وارد مذاکره خواهند شد. اما در عرض چند هفته، “مذاکره با تهران” از سوی اروپاییان تبدیل به “معامله با آمریکا” شد! مذاکراتی که از اردیبهشت ماه امسال تا کنون میان وزیر امور خارجه آمریکا و وزرای امور خارجه سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه ( و بیشتر در قالب مذاکرات پنهان و محرمانه) صورت گرفته است ، مولد رفتارهای دوگانه اروپاییان در قبال توافق هسته ای با ایران و نحوه حفظ این توافق بوده است.

به عبارت بهتر، اروپا نه تنها اقدامی عملی در راستای حفظ توافق هسته ای با ایران صورت نداده است، بلکه موجیات تضعیف این توافق را نیز فراهم ساخته است. وقت کشی هدفمند فرانسوی ها در مذاکرات هسته ای ( به همراه آلمانی ها و انگلیسی ها) در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است. نباید فراموش کرد که اروپا بازیگری غیر قابل اعتماد در این معادله محسوب می شود .

از این رو باید نقش واسطه گری اروپا در هر گونه معامله ای میان واشنگتن- تهران را نیز بی اثر کرد و ضمن اجتناب از پاسخدهی به تقاضای آمریکایی ها برای مذاکره ، مانع از تکمیل بازی اروپا در زمین دولت ترامپ شدآنچه مسلم است اینکه بازی دوگانه اروپا در قبال برجام، نه تنها جایی برای اعتماد به “برجام اروپایی” باقی نمی گذارد، بلکه ما را نسبت به “قطع امید کامل ” از اروپای واحد در این مسیر ملزم می سازد. فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران مبنی بر قطع امید از برجام اروپایی نیز در همین رااستا قابل تحلیل و ارزیابی است. موضعی که دستگاه دیپلماسی ما باید در عمل به آن پایند باشد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید