آینده پژوهی پیامدهای ناتوی عربی در محیط امنیتی ایران

    کد خبر :343874

ناتو عربی در قالب سناریوی بدبینانه قابل تصور است و در یک سناریوی محتمل، حتی در صورت تشکیل، نمی ­تواند به تغییر ساختاری در مجموعه امنیتی خاورمیانه بیانجامد.

سیاست آمریکا مبنی بر فشار علیه ایران علاوه بر فشارهای اقتصادی در حوزه سیاسی و منطقه ای نیز همچنان پیگیری می‌شود. انتشار خبر تلاش مقامات آمریکایی برای تشکیل ناتوی عربی یکی از تازه ترین خبرهای این حوزه است.

روز شنبه ۲۸ ژوئیه، مقاماتی از کشورهای عربی که نامشان فاش نشده به خبرگزاری ها خبر داده بودند که آمریکا با الگو گرفتن از ناتو، در پی تشکیل سازمانی به نام «ائتلاف استراتژیک برای خاورمیانه» است که هدف آن مبارزه با نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه است. این ائتلاف نظامی، امنیتی و سیاسی جدید شامل ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای مصر، اردن و آمریکا خواهد بود که به رایزنی های آمریکا پاسخ مثبت داده­ اند. ائتلافی که یادآور طرح قدیمی ناتوی عربی یا اسلامی است.

این اتحادیه در صورتی که بتواند به اهداف خود برسد ممکن است موازنه قدرت در منطقه را تحت تأثیر قرار دهد و زمینه را برای تغییر ساختار امنیتی منطقه فراهم کند. اما این رخداد در قالب سناریوی بدبینانه قابل تصور است و در یک سناریوی محتمل، ناتوی عربی حتی در صورت تشکیل، نمی ­تواند به تغییر ساختاری در مجموعه امنیتی خاورمیانه بیانجامد.

محیط امنیتی جمهوری اسلامی

مطابق نظریه مجموعه‌های امنیتی بوزان، معیار ارزیابی تغییرات اساسی در هر مجموعه امنیتی، ساختار گوهری آن است که از سه مؤلفه اصلی تشکیل می شود که عبارت‌اند از «آرایش واحدها و تفاوت آنها»، «الگوی دشمنی و دوستی»، و «توزیع قدرت میان واحدهای اصلی هر مجموعه». تغییر چشمگیر در هر یک از مؤلفه‌ها در حالت عادی باعث باز تعریف آن مجموعه خواهد شد.

در پاسخ به این پرسش که تغییر چه پیامدی برای مجموعه دارد، بوزان چهار گزینه ساختاری کلی را مطرح می‌کند: ۱. حفظ وضع موجود، ۲. استحاله درونی یک مجموعه ۳. استحاله بیرونی ۴. فروپوشانی. به باور بوزان غرب آسیا و شمال آفریقا در چارچوب مجموعه امنیتی خاورمیانه طبقه بندی می شوند که حول محور مسئله فلسطین شکل گرفته است.

ایران در حال حاضر در دو زیر مجموعه اصلی خاورمیانه، به طور موثری ایفای نقش می کند. زیر مجموعه خلیج فارس از دیرباز با نقش آفرینی ویژه ایران مواجه بوده است که بعد از خروج بریتانیا در ۱۹۷۱ میلادی و آغاز مناقشه جزایر سه گانه میان ایران و شیخ نشین های حاشیه جنوبی خلیج فارس شکل گرفته است.

این زیر مجموعه مقارن با طرح مسئله ناتوی عربی متأثر از جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران و احتمال ناامن شدن تنگه هرمز، قرار دارد. زیر مجموعه دیگری که به طور سنتی در خاورمیانه وجود دارد، منطقه شامات است، که شامل رژیم صهیونیستی، تشکیلات خودگردان فلسطین، سوریه، لبنان، مصر، اردن و گروه هایی همچون حماس و حزب الله لبنان است. در این منطقه وابستگی متقابل موجود میان اعضا، در راستای همکاری تعریف نمی شود.

علاوه بر ناتوانی دولت ها در ایجاد انسجام اجتماعی، وجود جریانات هویتی فراملی، مانند پان عربیسم، اسلام گرایی، ضد غربی، غرب گرا و… بر تمایز میان سطح ملی و سطح منطقه‌ای اثرگذار بوده و به نوبه خود روند دولت – ملت سازی را تخریب کرده است.

پس از خیزش‌های اخیر در جهان عرب و ظهور داعش در سوریه و عراق، و جنگ یمن پویش های امنیتی منطقه تغییر کرده است. به طوری که از دو محور متعارض در بحران‌های جاری منطقه می توان سخن گفت. از منظر محیط امنیتی ایران، محور متحدان تهران، عبارت‌اند از، حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن، سوریه، و عراق.

این محور به ویژه در مناقشات سوریه و عراق، در یک ائتلاف امنیتی با مسکو به سر می‌برد. محور مقابل که تلاش می کند تهران را بار دیگر در انزوا قرار دهد، با مرکزیت عربستان تعریف می‌شود. کشورهای حاشیه خلیج فارس و مصر متحدان عربستان به حساب می‌آیند. ترکیه با اینحال که دغدغه‌های مستقلی دارد، اما به محور سعودی – عربی نزدیک است. آمریکا و رژیم صهیونیستی از اردوگاه عربستان حمایت می کنند.

موضوعات اصلی جمهوری اسلامی

موضوعات امنیتی در محیط ایران مجموعه ای از دغدغه های به هم پیوسته است. موضوعاتی همچون مسئله آب، نرخ رشد جمعیت، اقلیت ها، امنیت انرژی، رکود اقتصادی، تروریسم، برجام و … به عنوان موضوعات امنیتی ایران در زمینه های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی قابل تحلیل اند. مهم ترین این موضوعات در چارچوب زمینه بحث عبارت اند از؛ نفوذ منطقه ای، رقابت تسلیحاتی، تروریسم، تهدید اسرائیل و مداخله‌گر آمریکا. مناقشات محوری در خاورمیانه که با قطب بندی ارائه شده هماهنگ است.

بحران سوریه: در بحران سوریه تلاش محور مقاومت به رهبری ایران، پیرامون حفظ دولت بشار اسد در قدرت و مقابله با نفوذ تروریسم و محور عربی-آمریکایی، تحلیل می‌شود.

بحران عراق: پاکسازی داعش و دیگر جریانات سلفی – تکفیری در عراق، حفظ یکپارچگی عراق و حفظ قدرت شیعیان در این کشور، برای ایران حیاتی تلقی می‌شود.

بحران یمن: ایران در یمن به دنبال تثبیت قدرت جریان انصارالله در یمن است. انصارالله به همراه ارتش یمن ۱۱ استان در غرب یمن را در اختیار دارند.

بحران نفت: روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و بازگشت تحریم های اقتصادی تهران، صدارات نفت ایران را با مانع مواجه کرده است. ایران تهدید کرده در صورت تداوم این روند، مسیر صادرات نفت از منطقه را مسدود خواهد کرد.

بحران فلسطین: محور مقاومت وظیفه اصلی و اولیه خود را مبارزه با رژیم اسرائیل می داند. ایران خواهان تداوم مقاومت فلسطین در برابر تجاوزات اسرائیل و کاهش امنیت این رژیم است.

ناتوی عربی

ایده تشکیل نیروی نظامی مشترک اسلامی به سال ۱۹۶۵ بر می‌گردد، زمانی که «ملک فیصل بن عبدالعزیز» پادشاه وقت عربستان سعودی کشورهای اسلامی را برای تشکیل نیروی دائمی، که بعدها «ناتوی اسلامی» نام گرفت دعوت کرد. هدف این نیرو مقابله با نفوذ مارکسیسم به جهان اسلام بود.

اگرچه شاه ایران و اردن با این ایده موافقت کردند، اما عملا روابط میان دولت های منطقه همواره پیچیده و پر تنش بوده، که نه تنها از نزدیکی بازیگران به یکدیگر جلوگیری کرده، بلکه مانع ورود قدرت های مداخله‌گر به اتحادهای چند جانبه نیز بوده است. از آن تاریخ به بعد مساله ایجاد نیروی نظامی اسلامی یا عربی همواره در حد یک ایده باقی ماند. ناتوی عربی همچنین پس از خیزش های مردمی در کشورهای عربی در ۲۰۱۱ میلادی باز هم مطرح شد.

اواخر بهمن ماه سال ۱۳۹۵ بود که روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» از طرح تشکیل ائتلافی آمریکایی – عربی شبیه ناتو برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه خبر داد. در نهایت دونالد ترامپ در اولین سفر رسمی خود به عنوان رئیس جمهور در اواخر اردیبهشت ۱۳۹۶ به عربستان سفر کرد و موافقت دولتهای اسلامی با تشکیل نیروی مشترک با همکاری آمریکا، به عنوان یکی از دستاورهای این سفر عنوان شد. اخباری که طی روز های گذشته در خصوص تشکیل ناتوی عربی منتشر شده، در ادامه این تلاش ها، قابل تحلیل است.

مولفه های دخیل در اثربخشی ناتوی عربی

شکل گیری نیروی مشترک عربی مفروض این پژوهش است. مجموعه ای از متغیر ها وجود دارند، که می‌توانند، پیامدهای این نیرو را تحت تأثیر قرار دهند. مهمترین این مولفه ها عبارت‌اند از؛ توان اجماع سازی عربستان در میان کشورهای عربی، میزان مشارکت ایالات متحده، تعارض منافع دولت های عرب، ایران هراسی (امنیتی شدن ایران).

تلاش های ریاض تاکنون، برای ایجاد چنین اجماعی فراتر از ابعاد سیاسی، بر علیه ایران، موفق ارزیابی نمی شود. این موضوع در تلاش های این کشور برای ایجاد ائتلاف علیه یمن و قطر قابل مشاهده است. نگرانی دیگر دولت های منطقه از قدرت گیری عربستان یک عامل مهم در کاهش توان اجماع سازی این کشور است.

حمایت تسلیحاتی آمریکا و تعهداتی که این کشور در قبال ناتوی عربی می پذیرد، در رویکرد کشورهای عربی بسیار موثر است. تعارض منافع از اختلافات مرزی تا سیاست­ های منطقه ای را شامل می‌شود. تنش در روابط عربستان و قطر و اختلافات مرزی کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس از جمله این موارد تعارض است. نگرانی از افزایش قدرت ایران میان کشور های منطقه، در آینده ناتوی عربی یک متغیر مهم تلقی می‌شود.

سناریوهای قابل تصور

در سناریو نویسی مبتنی به موضوع پژوهش و احتمالات منطقی قابل طرح، سناریو های مختلفی قابل تدوین است. متناسب با داده های موجود، در ادامه، سه نوع سناریو بدون شگفتی، بدبینانه و خوشبینانه، در خصوص پیامدهای تشکیل ناتوی عربی در محیط امنیتی ایران مورد بررسی قرار می گیرد.

به بیان دیگر تشکیل چنین نیرویی مفروض پژوهش است. متغیر وابسته در این پژوهش، محیط امنیتی ایران با موضوعات و بحران‌هایی است که در بالا مورد بحث قرار گرفته اند. متغیر مستقل، میزان اثربخشی ناتوی عربی معطوف به هدف محوری تشکیل آن، یعنی تضعیف ایران است. این اثر بخشی در چارچوب گزینه های ساختاری مجموعه امنیتی در نظریه بوزان و ویور، به ساختار اصلی سناریوها، شکل می‌دهد.

سناریوی اول (بدون شگفتی) : ناتوی عربی منجر به تغییر اساسی در هیچ یک از مولفه های گوهری محیط امنیتی ایران نمی‌شود. در چنین شرایطی میزان اثر بخشی این نیرو بر معادلات منطقه به گونه ای است که جمهوری اسلامی ایران فرصت موازنه سازی در بحران های جاری در منطقه را داراست.

قدرتی که تشکیل ناتوی عربی برای محور سعودی – عربی به ارمغان می‌آورد، از سوی محور مقاومت موازنه سازی می شود. پیامد ناتوی عربی برای مجموعه امنیتی خاورمیانه و به تبع آن محیط امنیتی ایران حفظ وضع موجود خواهد بود. روند ها در این سناریو به گونه ای است که توان اجماع سازی عربستان بر ضد ایران، از تجربه های پیشین این کشور، در مناقشات یمن و قطر، فراتر نمی‌رود. اما با این حال این دولت موفق می‌شود، برخی کشورهای وابسته به خود را در چارچوب ناتوی عربی، علیه ایران همراه سازد.

پس از عربستان، مصر و امارات متحده، مهم ترین بازیگرانی هستند که به این اتحاد منطقه ای می پیوندند. اما میزان مشارکت شان محدود خواهد بود. برخی بازیگران موثر مانند قطر وارد این پیمان نمی‌شود. مشارکت آمریکا نیز در چنین شرایطی از حمایت‌های تسلیحاتی و سیاسی، فراتر نخواهد رفت.

سناریوی دوم (بدبینانه) : ورود نیروی استراتژیک عربی – اسلامی به معادلات منطقه، به تغییر در مولفه های گوهری مجموعه امنیتی خاورمیانه و به تبع آن محیط امنیتی ایران می شود. این تغییر به نفع محور سعودی – عربی خواهد بود و جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند در برابر این قدرت‌گیری به موازنه سازی بپردازد. محور مقاومت با توجه به تنگناهای استراتژیک در محیط میدانی بحران های جاری منطقه، ناگزیر به عقب‌نشینی می‌شود.

در این سناریو تشکیل ناتوی عربی به «استحاله درونی» مجموعه امنیتی خاورمیانه و به تبع آن تحول در محیط امنیتی ایران، می‌انجامد. به طوری که نفوذ منطقه ای تهران تضعیف می شود. مطابق روندهای قابل پیش بینی در این سناریو مشارکت ایالات متحده در این اتحاد استراتژیک در ابعاد گسترده ای صورت می‌گیرد و نیروهای آمریکایی برای آموزش و پشتیبانی عملیاتی به ناتوی عربی آرایش منطقه ای خود را تغییر می‌دهند و در عین حال کشورهای شرکت کننده در این اتحاد، می توانند بر روی حمایت واشنگتن در موضوعات امنیتی خود، حساب کنند. نزدیکی واشنگتن به ریاض و روند ایران‌هراسی به گونه ای پیش می‌رود که توان اجماع سازی عربستان در میان کشورهای اسلامی به طور موثری افزایش می‌یابد.

سناریوی سوم (خوشبینانه) : در این سناریو تلاش‌های سلطه طلبانه عربستان در جریان تشکیل ناتوی عربی یا پس از تشکیل آن – مانند آنچه در قبال قطر صورت گرفته است – به گونه‌ای خواهد بود، که نگرانی از قدرت‌گیری این کشور را افزایش می‌دهد و موارد اختلاف‌زا میان کشورهای عربی و ترکیه، توسعه می یابند.

اثرگذاری ناتوی عربی در چنین شرایطی در مسیر معکوس پیش خواهد رفت و به تضعیف محور عربی-آمریکایی و به تبع آن تقویت محور مقاومت در منطقه می‌انجامد. نیروی استراتژیک عربی در این سناریو نیز به «استحاله درونی» مجموعه خاورمیانه می‌انجامد، اما «آرایش واحدها و تفاوت آنها»، «الگوی دشمنی و دوستی»، و «توزیع قدرت» به سود محور مقاومت تغییر می کنند.

در چارچوب این سناریو نفوذ منطقه ای ایران نه تنها حفظ می‌شود بلکه گسترش می‌یابد. در این سناریو عربستان نه تنها نمی‌تواند اجماع موثری علیه ایران در میان کشورهای اسلامی ایجاد کند، بلکه تلاش هایش برای ایجاد چنین اجماعی، نگرانی‌ها نسبت به هژمونی گرایی این کشور را افزایش می‌دهد.

این نگرانی توان حداقلی اجماع سازی عریستان را در چارچوب نیروی مشترک عربی – اسلامی نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. با توجه به کاهش اثرگذاری سعودی در میان اعراب، آمریکا معطوف به تهدید تروریسم، به سمت تغییر سیاست های خود در منطقه، به ویژه در تخاصم با ایران حرکت خواهد کرد.

همچنین هراس از هژمونی‌گرایی عربستان و همچنین ناتوانی محور سعودی – عربی در مهار تروریسم، روند ایران‌هراسی را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این حال تحول بحران های جاری منطقه به سمت تثبیت موقعیت منطقه ای ایران و محور مقاومت حرکت خواهد کرد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید