امین تارخ: پا به سن که می‌گذاریم کنارمان می‌گذارند

    کد خبر :313649

امین تارخ از جمله این بازیگران است که کارنامه درخشانی در تلویزیون و سینما دارد. او در ماه رمضان امسال با سریال «رهایم نکن» ساخته محمد مهدی عسگرپور نزدیک به ۳۰ شب بعد از افطار میهمان خانه‌های مردم بود. اما چرا امین تارخ حضور در هیچ سریال ویژه ماه رمضان – مخصوصاً در یک دهه اخیر- را رد نمی‌کند؟ در گفت‌و‌گوی حاضر با بازیگر بوعلی سینا و شیخ حسن جوری رخ به رخ نشسته‌ایم تا پاسخ این پرسش‌ها را از زبان خود اوبشنویم.

با وجودی که بخش قابل توجهی از کارنامه هنری شما با تلویزیون پیوند یافته، چرا طی دهه اخیر بیشتر در سریال‌های مناسبتی ماه رمضان دیده می‌شوید؟ آیا این حضور پررنگ در سریال‌های مناسبتی ریشه در تفکر خاصی دارد؟

همه این‌ها واقعاً اتفاقی بوده؛ من کارم را با تلویزیون از دوران قبل از انقلاب، با سریال «شهر من شیراز» شروع کردم. درهمان سال‌های قبل از انقلاب، در۳تله تئاتر بازی کردم. بعد از انقلاب هم در سریال‌هایی بازی کردم که هنوز مردم با بیشتر آنها خاطره دارند؛ مثل سربداران، بوعلی سینا، محکمه عدالت، آپارتمان، معصومیت از دست رفته و چند سریال دیگر که الآن در خاطرم نیست؛ علاوه بر این‌ها، در۳۵فیلم سینمایی هم بازی کرده ام. خب همه این‌ها که ویژه ماه رمضان ساخته نشده بودند. من فقط در4سریال اغما، جراحت، گاهی به پشت سر نگاه کن و اخیراً رهایم نکن بازی کرده‌ام. چه خوب که این سریال‌ها در ماه رمضان پخش شده‌اند.

به این علت که اولاً تلویزیون در پخش سریال‌های موسوم به ماه رمضان برای نشان دادن مفاهیم پیچیده ریسک بیشتری می‌کند و حتی بعضاً خط قرمز‌هایی را رد می‌کند. ثانیاً بودجه بهتری به این سریال‌ها اختصاص می‌دهد. ثالثاً به نظر من فیلمنامه‌های خوبی هم به این منظور در تلویزیون اجازه ساخت می‌گیرند. بنا براین من که معیارم سه عنصر فیلمنامه، نقش و کارگردان است، به این نگاه نمی‌کنم سریالی که این عناصر را دارد و من بازی در آن را پذیرفته‌ام، در ماه رمضان پخش می‌شود یا ماه محرم یا هر مناسبت دیگر. ضمن اینکه در طول سال‌هایی که سریال‌های ویژه ماه رمضان پخش شده، چهار سریال که من بازی کرده‌ام در این ایام به روی آنتن رفته است.

فکر می‌کنید سریال‌هایی که شما بازی کردید و در ماه رمضان و ماه محرم پخش شده، تا چه اندازه در حافظه جمعی مردم باقی مانده است؛ همین سریال «رهایم نکن» تا چند ماه می‌تواند در خاطر مردم باقی بماند؟

الآن شاید 13-12 سال از پخش سفر سبز می‌گذرد. هنوز وقتی مردم مرا می‌بینند، از نقش‌هایی که بازی کرده‌ام می‌گویند؛ مثلاً اخیراً یکی از شهروندان مرا دید و کلی اظهار محبت کرد و گفت چقدر از شخصیت حاج رسول خوشش آمده یا چقدر در «جراحت» صحنه‌ای که تو سیلی خوردی و سیلی زدی لذتبخش بود! اما هنوز آن صحنه که حاج رضا در سفر سبز بالای پشت بام می‌رود و با خدا یقه‌گیری می‌کند، در یادشان مانده است. می‌توانم قسم بخورم که این جمله را صد‌ها بار از زبان مردم شنیده ام. این حکایت از خاطره‌‌سازی می‌کند. این را هم در نظر بگیرید در ماه رمضان سریال‌های تلویزیون مخاطب بیشتری دارند.

به نظر شما شخصیتی که من در «مادر» بازی کرده‌ام واقعاً با حاج رسول متفاوت نیست؟

چرا! اما صحبت من بیشتر مربوط به یک دهه اخیر است؛ حتی اگر حاج رضای سفر سبز را هم کنار بگذاریم باز هم می‌توان این سؤال را طرح کرد که چرا امین تارخ بر این یک دهه و موضوع مناسبتی بودن سریال‌ها اصرار می‌کند؟ مناسبتی بودن سریال‌ها آفت زا هستند. ما یک دهه است که آقای تارخ را در فضا‌های مشابه می‌بینیم؛ حال آنکه از امین تارخ شخصیت‌های محکم و تاریخی مثل بوعلی سینا یا شیخ حسن جوری را دیده‌ایم.

آقا فیلمنامه نیست. چه بکنیم؟ حتی کارگردان‌های بزرگ ما فیلمنامه‌هایی به من پیشنهاد کرده‌اند که از آن خوشم نیامده یا فیلمنامه سفارشی بوده و قبولش نکرده ام. درسینما تجاری‌سازی و سفارشی‌سازی نسبت به تلویزیون بیشتر جریان دارد. از آنجا که تلویزیون به‌دنبال جذب مخاطب بیشتری است، سوژه‌هایی را انتخاب می‌کند که مردم در پذیرش آن سوژه‌ها باهم وجه اشتراک دارند. اما وقتی به من یک فیلم کاملاً سیاسی یا کاملاً تجاری پیشنهاد می‌شود، واقعاً نمی‌توانم قبول کنم. ضمناً شما سن را هم در نظر بگیرید. به نظر می‌رسد سینمای امروز ما بیشتر متعلق به نسل جوان است. موضوعاتی مثل عشق و خیانت در میان جوانان رواج بیشتری دارد یا طنز پردازانی که امروز کار می‌کنند، مقبولیت بیشتری بین جوانان دارند که به نظر می‌رسد در هیچ کدام این قالب‌ها من جایی ندارم.

مثل این است که بازیگر مسنی نقش عاشق پیشه‌ای را ایفا کند؛ معلوم است که برای مخاطب جوان این نقش باورپذیر نیست؛ چون عاشق پیشگی معمولاً متعلق به نسل جوان است. خلاصه، فیلمنامه‌ای نیست که ارزش‌های لازم به لحاظ نقش، فیلمنامه و کارگردان داشته باشد، سفارشی و تجاری نباشد، سیاسی نباشد، طنز سبک نباشد و به من پیشنهاد شود. اگر چنین فیلمنامه‌ای باشد و به من پیشنهاد شود، معلوم است که استقبال می‌کنم. من قسم می‌خورم، به تمام مقدسات عالم قسم می‌خورم که در این 6-5 سال، حدود ۵۰ کار را رد کرده ام. وقتی یک بازیگر در طول ۵ سال ۵۰ کار را رد می‌کند، بالاخره مجبور می‌شود یکی را قبول کند چرا؟ اولاً بازیگری از یادش نرود. ثانیاً نمی‌شود منتظر معجزه ماند. من هر سه سال یک بار کار می‌کنم. صادقانه می‌گویم که حتی مردم گله می‌کنند.

خدا را شاهد می‌گیرم وقتی سوار تاکسی می‌شوم راننده می‌پرسد چرا دیگر بازی نمی‌کنی؟ رستوران می‌روم همین سؤال را می‌شنوم. بعضی هم کمی جسارت به خرج می‌دهند و می‌پرسند: آقا حذف تان کردند؟ آقا به شما نقش پیشنهاد نمی‌دهند؟ گاهی آدم به غیرتش برمی‌خورد. به همین علت وقتی می‌بینم فیلمنامه خوب است، نقش و کارگردان هم خوب است؛ اگر هم وجه تشابهی با نقش‌های گذشته دارد، نقش را می‌پذیرم و سعی می‌کنم آن را متفاوت ارائه دهم؛ پس کار را قبول می‌کنم.

حتی اگر سفارشی باشد؟

نه! مطلقاً من کار سفارشی قبول نکرده‌ام و نمی‌کنم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید