داستان تخت‌گاز رفتن خلاف جهت در خیابان یک طرفه

داستان بلند «این خیابان سرعت گیر ندارد» نوشته مریم جهانی را باید روایتی جسورانه از تلاش یک زن برای کسب و خلق هویتی تازه برای خود دانست که با تلاش ستودنی نویسنده برای ترسیم آن، خلق شده است.

 علی‌الله سلیمی‌نویسنده و روزنامه‌نگار و منتقد ادبی در یادداشتی به بهانه دومین چاپ از کتاب «این خیابان سرعت‌گیر ندارد» به این اثر نگاهی داشته است. در ادامه یادداشت این نویسنده درباره این رمان را که اختیار قرار داده است می‌خوانیم:

گرایش به برخی رفتارهای جنس مخالف شاید برای بعضی‌ها در وهله اول جذاب باشد و نوعی کشش درونی در خود احساس کنند، اما به محض ورود به این جهان نسبتا دوگانه، وقایع پیش‌بینی نشده‌ای هم یکی پس از دیگری شروع می‌شود که همین مسئله دستمایه رمان «این خیابان سرعت گیر ندارد» نوشته مریم جهانی شده است.

شهره، قهرمان داستان، زن جوانی است که میل درونی مهار نشدنی به یکی از مشاغل اغلب رایج در میان مردها در جامعه ایران؛ رانندگی تاکسی دارد و در راه رسیدن به این هدف، برخی از موقعیت‌های زندگی اش را از دست می‌دهد، اما شاد و سرخوش است که به میل درونی و هدف خود رسیده است.

اولین پیامد دستیابی او به شغل مورد علاقه‌اش، نگاه تقابلی اطرافیان و به ویژه اعضای خانواده‌اش به رفتارهای تازه او به عنوان راننده تاکسی است که با فروپاشی زندگی مشترک او ادامه می‌یابد. مادر راوی به شدت جبهه می‌گیرد و با اکراه رفتارهای دخترش را نظاره می‌کند و این از چشم دختر دور نیست: «به خیالش من مرده‌ام و چهار سال است که دزدکی عزرائیل نفس می‌کشم. مادر می‌گوید که من بعد از طلاق به فنا رفتهام و می‌خواهد که خجالت بکشم به خاطر سبک سری‌هایم که شایسته زن بی صاحب سی ساله نیست. من خجالت نمی‌کشم. به جاش هر وقت می‌روم در خانه اش یک بوق ممتد حواله اعصاب ضعیف  دو همسایه‌اش می‌کنم تا مادر سر و پا پتی بیاید دم در و چنگی نمادین به صورت بکشد که یعنی «خدا ورت داره بی آبرو. صبر کن آمدم.»

با این حال، زن جوان مانند کسی که بعد از سال‌ها به آرزوی دیرینه خود رسیده باشد، از موقعیت جدید زندگی خود احساس رضایت می‌کند و این را می‌توان به خلاء‌های موجود در زندگی زنان در جامعه امروز ایران نسبت داد که همواره زنان  در پی حفظ نفوذ تاریخی نگاه مردانه به دنیای زنان بوده است. برای قهرمان داستان «این خیابان سرعت گیر ندارد»، از دست دادن زندگی مشترک در مقابل به دست آوردن استقلال مالی و هویت جدید ارزش دارد و او از این مسئله گله و شکایتی ندارد: «روزی که بعد از سال‌ها وقفه، بالاخره راننده تاکسی شدم، شوهر داشتم و کمی‌خجالت زده بودم. یک سال بعد از هیچ کدام نه در من نه در شناسنامه ام اثری نماند.»

دستیابی به هویت جدید برای زن جوان داستان مرحله به مرحله اتفاق می‌افتد. او برای ساختن دنیای جدید، دنیای قبلی خود را مرحله به مرحله خراب می‌کند و در این راه به رویاهای خود ایمان دارد و احساس می‌کند رسیدن به موقعیت جدیدی که سال‌ها به آن فکر کرده، هزینه‌هایی هم دارد که باید پرداخت کند. شیرینی دنیای جدید، یادآوری تحقق رویاهای پیشین است که برای زن جوان حکم گنج ارزشمندی را دارد: «علاقه روز افزون من به شغلم از وقتی معنای فلسفی به خودش گرفت که کشف کردم من حاکم بلامنازع این اتاقک همیشه لرزانم که هر کاریش بکنی تقه‌های ریز و درشتش می‌رود رو مخ. کشف کردم کردم الیزابت یا همان تاکسی زرد من، یک کیفوری مخصوص و آنی به زن‌ها می‌دهد.»

محیط جغرافیایی داستان، شهر کرمانشاه است و نگاه‌های شهروندان این خطه به رفتارهای نسبتا متناقض یک زن جوان که به نوعی پا در کفش مردان شهر گذاشته باعث کنش‌های داستانی شده است. آدم‌های زیادی در پیرامون شهره زندگی می‌کنند که هر کدام از آنها هم قصه‌های جداگانه و خاص خود را دارند و در این میان، محوریت ماجراها با سرگذشت زن‌ها است که اغلب ناخوشایند است و در مواردی دردناک. سرگذشت شخصیت محبوبه دخترخاله راوی که در بسیاری از فصل‌های رمان به صورت موازی با وقایع اصلی رمان روایت می‌شود، بسی دردناک است.

همچنین ماجراهای زندگی خانم ریحانی، پیرزن تنهای همسایه که نماد زن‌های پا به سن گذاشته و درد کشیده جامعه مردسالار است. اغلب شخصیت‌های زن در این داستان دل خوشی از وقایع پیرامون خود ندارد، اما معمولا منفعل هستند و رفتار خاصی از خود نشان نمی‌دهند. در این میان، فقط شخصیت شهره است که علیه عرف حاکم بر جامعه مردسالار اقدام عملی می‌کند و  بدعت‌هایی را در شهر پایه گذاری می‌کند که در ادامه با ورود زن دیگری به این راه، شغل رانندگی تاکسی، مسیری که شهره پایه گذاری کرده به نوعی تداوم می‌یابد. داستان لحن به شدت مستحکم و مردانهای دارد که با فضای ذهنی راوی همخوانی لازم را دارد. از رفتارهای اغلب احساسی زنانه در لحن شهره چندان خبری نیست.

در مقابل، رفتاری شخصیت محبوبه به شدت احساسی است و شاید همین مسئله باعث شکستن تاروپود زندگی اش در مقابل مشکلات جامعه مردسالار می‌شود و آن که در این شرایط دشوار دوام می‌آورد، شهره است که در وجود او هم به مرور خصلت‌های زنانه از بین رفته و او حالا شخصیت دوگانه ای دارد که به رغم زن بودن، رفتارهای به شدت مردانه ای از خود بروز می‌دهد و این همان تناقض مستتر در طول رمان است که شرایط جامعه به این زن تحمیل کرده است.

چاپ‌های اول و دوم (۱۳۹۵) کتاب «این خیابان سرعت گیر ندارد» نوشته مریم جهانی در ۱۵۲ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با قیمت ۱۲۵۰۰ تومان از سوی نشر مرکز در تهران چاپ و منتشر شده است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید