چرا مردم در چالش‌ها، دقیقاً خلاف پیش‌بینی‌ مسئولین عمل می‌کنند؟!

    کد خبر :209518

پس از آنکه با وجود اظهارات پیاپی رئیس کل بانک مرکزی، مبنی بر کاهش ارزش ارزهای خارجی در مقابل پول ملی، دلار و یورو همچنان افزایش قیمت داشت و در عین حال مردم نیز بی‌توجه به هشدارهای رئیس بانک مرکزی، برای خرید ارز مقابل صرافی‌ها صف کشیدند، این پرسش پیش آمد که آیا هزینه کردن اعتبار متولیان امر در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… برای مدیریت التهابات در حوزه مختلف، آسیب بزرگ‌تری را در پی ندارد و بی‌اعتمادی به قول مسئولین در بحران‌های واقعی به دنبال نخواهد داشت؟

به گزارش تابناک؛ در روزهای اوج گیری ارزش ارزهای خارجی در مقابل ریال ایران در دولت دهم، آنچه هنوز در یادها مانده و برخی مسئولین ارشد دولت یازدهم نیز به نشانه بی‌اعتمادی به قول مسئولان دولت پیشین‌شان یادآوری می‌کردند، افزایش قیمت ارز و واکنش معکوس مردم به قول‌های مسئولینِ وقت بانک مرکزی بود. رئیس کل وقت بانک مرکزی در اوج بحران ارزی تاکید می‌کرد که قیمت دلار به زودی کنترل می‌شد و کاهش خواهد یافت اما قیمت ارز در آن دوران که قرار بود کاهش یابد، جهشی کم‌سابقه در چهل سال اخیر داشت.

این جهش به واسطه آنکه به صورت مستمر رخ نداد و در یک دوره زمانی کوتاه مدت به وقوع پیوست، یک شوک شدید را به بازارهای سرمایه‌ای وارد کرد اما آنچه از این شوک شدیدتر بود، بی‌اعتبار شدنِ سخن مسئول اصلی پول در ایران است. رئیس وقت بانک مرکزی قطعاً از سر خیراندیشی و با هدف کاهش جو روانی که در افزایش قیمت ارز تأثیرگذار بود، آن موضع گیری‌ها را داشت اما در نهایت عامه مردم که شاهد اتفاقاتی دقیقاً عکس گفته‌های رئیس بانک مرکزی بودند، به بازار هجوم بردند و از اعتماد به این موضع گیرها روی برگرداندند.

اکنون که ارزش ارزهای خارجی نسبت به تومان افزایش داشته نیز شاهد تکرار همان تاکتیک برای مدیریت بازار هستیم و رئیس کل بانک مرکزی در هفته‌های اخیر بارها از کاهش قیمت دلار و سایر ارزها سخن به میان آورده و به مردم توصیه کرده در این بازار سرمایه گذاری نکنند؛ اما در نهایت پس از تلنگر روانی رئیس کل بانک مرکزی به بازار ارز و توقف موقت، دوباره سیر صعودی افزایش ارزش ارزهای خارجی از سر گرفته شده است. در عین حال در تمامی این مدت، صف‌های صبحگاهی برای خرید ارز در صرافی‌ها ادامه داشته و علی‌رغم آنکه مسئولان بانک مرکزی و مسئولان بالادستی آنها از وجود منابع کافی ارز خبر می‌دهند، در بسیاری از صرافی‌ها ارز عرضه نمی‌شود و صراف‌ها ادعا می‌کنند بانک مرکزی به آنها ارز کافی متناسب با حجم تقاضا را نمی‌دهد.

این یک نمونه از اتفاقی است که می‌توان در حوزه اطلاع رسانی مورد توجه قرار داد و به اطلاع رسانی درباره مسائل چون لغو کنسرت‌ها، امدادرسانی به زلزله زدگان، حضور بانوان در ورزشگاه‌ها و هرآنچه به عنوان چالش‌های مقطعی برای مسئولین قابل تصور است، تسری بخشید. واقعیت آن است که مسئولین امر تصور می‌کنند صرفاً با دعوت به آرامش و بیان اینکه «شهر در امن و امان است»، می‌توان همه چالش‌ها را مدیریت کرد اما در عمل از این برگ برنده نمی‌توان هر روز بهره برداری کرد.

در این شرایط اتفاق بدتر، کوشش مستمر در دولت‌های مختلف برای هم‌تراز کردن مواضع رسانه‌ها با مواضع مسئولین رسمی در زمان وقوع چالش‌ها و خرده‌بحران‌هاست. این رویکرد همواره وجود داشته و اگر تغییری در سیاست‌های کلان در حوزه اطلاع رسانی رقم نخورد و رویکرد کارگزاران کشور در آینده نیز چنین باشد که درباره حوزه ارز مورد اشاره قرار گرفت، اعتبار تیترهای روزنامه‌ها هم‌سطح اعتبار کلام رؤسای کل بانک مرکزی خواهد شد.

حتی اگر قیمت ارز در بازار آزاد توسط رسانه‌های رسمی منتشر نشود و قرار باشد، با تلفیق با صحبت‌های رئیس بانک مرکزی، از آرامش بازار سخن به میان بیاید، تنها رسانه رسمی مخاطبش را از دست خواهد داد، چرا که گردش سریع اطلاعات به ویژه در بستر فضای مجازی باعث می‌شود روزانه صدها نفر درباره قیمتی که ارز را خریده‌اند سخن بگویند و عده‌ای از وضعیت بازار در توییتر، تلگرام و اینستاگرام و سایر بسترهای بنویسند و آن منابع غیررسمی جای منابع خبری رسمی را بگیرند.

به تعبیر ساده‌تر، آنچه از هزینه نمودنِ اعتبارِ مرجعیتِ اطلاع رسانی مسئولین برای تمشیت روزمره چالش‌ها خطرناک‌تر است، از دست رفتن مرجعیتِ اطلاع رسانی رسانه‌هاست. اینکه برای هر رویداد نه چندان بزرگی وعده‌های بدون پشتوانه عملیاتی داد و به خیال خود، افکارعمومی را رام کرد، شاید برای شخصی که یک پست کلیدی را در اختیار دارد در کوتاه مدت ثبات آفرین باشد؛ اما در بلندمدت آن پست که شاید مسئول دیگری بر آن تکیه زده باشد، اعتبارش را از دست می‌دهد، کما اینکه اساساً برای عامه مردم مهم نیست رئیس بانک مرکزی چه عنوانی دارد، بلکه صاحب این پست را شخصی می‌بینند که در اغلب اوقات پیش بینی‌هایش به شکل معکوس تحقق می‌یابد و نگرانی‌اش از متضرر شدن مردم در بازار ارز را یک شوخی تلقی می‌کنند.

باید در نظر داشت، چالش‌هایی به مراتب بزرگ‌تر از آنچه امروز در بازار ارز شاهدش هستیم، بالقوه قابل وقوع است و چه بسا در سال‌ها یا دهه‌های آینده با ابرچالش‌ها یا بحران‌‌های بزرگی مواجه باشیم که در آن مقطع نیاز به اعتبار مسئولینِ دارای مرجعیت اطلاع رسانی باشیم. همچنین باید از چنین چالش‌ها برای افزایش قدرت مرجعیت رسانه‌ها رسمی بهره برداری کرد و به عموم مردم نشان داد، پاسخشان را درباره وضعیتِ به لحظه هر چالش و بحران نه در شبکه‌های اجتماعی، بلکه در رسانه رسمی می‌توانند بیابند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید