۷۵ درصد ايرانيان نااميد از آينده

    کد خبر :202107

اینجا میدان انقلاب تهران است؛ میدانی که قبل از انقلاب با نام میدان مجسمه آن را می شناختند و بعد از انقلاب 57، «میدان انقلاب» شد. حالا اگر اجزای باقی مانده‌اش از قدیم لب به سخن باز کنند، چه حرف‌ها برای گفتن دارند. تمام عابران پیاده‌ای که هرروز در رفت‌و آمدهای روزمره‌شان از خیابان انقلاب می‌گذرند، حجم ناامیدی را در میان مردم می‌بینند.

اما این تنها مختص به میدان انقلاب تهران نیست که در جای جای کشور جریان دارد. این روزها مردم، مسئولان و خبرگان، امید کمتری به بهبود آینده ایران ‌دارند. مرکز تحقیقات استراتژیک ‌ریاست‌جمهوری، فایلی پی دی اف را در سایت این مرکز به نام« آینده پژوهی ایران 1396» منتشر کرده است. در این مجموعه تحقیقاتی 220‌صفحه‌ای گزارش‌هایی با هدف شناسایی مشکلات ایران آینده و به دنبال آن سناریوهای آینده ایران در مرکز تحقيقات استراتژیک ریاست‌جمهوری بررسی شده است.

این نخستین باری است که تجربیات کشور در زمینه انتشار سناریوهای آینده توسط یک اندیشگاه دولتی منتشر می‌شود. تجربه ای که می‌تواند واکنش‌های متفاوتی را به دنبال داشته باشد. در این پژوهش به مباحثی مانند ضرورت اصلاحات ساختاری اقتصادی، بحران تامین آب، بیکاری، فساد سیستمی، ناامیدی درباره آینده، سرمایه اجتماعی و بحران ریزگردها پرداخته شده است. صفحه 75 این پژوهش درباره ناامیدی مردم ایران ‌به آینده است: «ناامیدی نسبت به آینده، یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد فشار روانی بر توده مردم است. بر اساس یافته های سنجش ملی سرمایه‌های اجتماعی در سال 94 تنها حدود 24درصد از مردم کشور، آینده را بهتر ارزیابی می‌کنند و حدود 75 درصد از مردم معتقدند که آینده بدتر می‌شود یا فرقی نمی‌کند».

نکته دیگر اینکه در این پژوهش درباره نتایج مشارکت خبرگان نیز آمده‌است:« تنها حدود هشت درصد از خبرگان، وضعیت سال آینده را بهتر ارزیابی کرده اند. این آمار برای شهروندان تنها حدود 9درصد است. در سطح کلان و عینی مهم ترین عوامل تاثيرگذار بر ناامیدی نسبت به آینده در بین جوانان، اشتغال و مساله ازدواج است».

همچنین در این پژوهش درباره سطوح سیاسی ناامیدی میان مردم نیز آمده‌است:« در سطح سیاسی نيز نابسامانی های جهانی، منطقه ای و داخلی کشور مهم ترین عامل تاثیرگذار بر ناامیدی است. خبرگان به ناامیدی درباره حل بعضی مسائل سه حوزه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با ادبیات مختلف اشاره کرده‌اند. رتبه اول تا سوم ناامیدی نسبت به آینده در یافته های طرح ملی سرمایه اجتماعی مربوط به سه استان مرکزی، خراسان رضوی و اردبیل است ؛در حالی که تهران رتبه نهم را به خود اختصاص داده است. ارزیابی منفی نسبت به آینده می تواند بر میزان رضایت از زندگی، قضاوت افکار عمومی بر عملکرد حاکمیت و مسائل دیگر تاثیرگذار باشد».

تبعیض ها جان‌مان را گرفته است

حال با اینکه نزدیک به يك هفته از نا آرامی‌ها می‌گذرد، هنوز عده ای از مردم در زندان به سر می‌برند اما عده ای نیز در روزهای گذشته با قرار وثیقه و کفالت آزاد شده‌اند.

جوانان بیکار و بی‌حقوق نیز بخش دیگری از بدنه اعتراضات بودند. در کنار آن‌ها حرف مشترکی که همه‌شان به آن اعتراض داشتند، نابرابری‌های اجتماعی و تبعیض حاکم بر جامعه بود. محمد، یکی از دانشجویانی است که سال چهارم رشته حقوق درس می‌خواند و به «قانون» می گوید:« من وقتی می بینم نمی‌توانم با مدرکی که دارم در جامعه کاری پیدا کنم، دچار سرخوردگی می شوم. در کنار آن آقازاده هایی را می بینم که به‌دليل روابطی که دارند، رانت‌های بزرگ می‌گیرند و دست من از همه آن‌ها کوتاه است».

حسام، کارگر مغازه میوه فروشی میدان انقلاب در روزهای اعتراضات شاهد حضور مردم در خیابان‌ها بود. او می‌گوید:« من مدرک دیپلم دارم و خیلی دلم می‌خواست به دانشگاه بروم اما دوستانم را می دیدم که درس می خواندند وتازه می‌خواستند با هزار بدبختی وارد بازار کار شوند. ترجیح دادم در همین مغازه پدرم بمانم و کار کنم. وقتي می‌بینم سرمایه‌هایی که باید برای اشتغال ما صرف شود، سر از جیب اختلاسگران درمی‌آورد از همه دنیا ناامید می‌شوم. ای کاش کسی باشد که به ما جواب این‌ها را بدهد. ما هم می خواهیم کشورمان سربلند شود اما باید مسئولان نيز به حرف‌های ما گوش کنند و صدای‌مان را بشنوند».

هنوز هیچ منبع رسمی اعلام نکرده چند درصد از تجمع کنندگان را در اعتراضات کشور، جوانان تشکیل داده‌اند اما به طور غیر مستقیم اعلام شده بيشتر افراد شرکت‌کننده در تجمعات از گروه جوانان کشورند؛ جوانانی که پیش از این فرصتی برای شنیده‌شدن حرف‌های‌شان نداشته‌اند.

بيكاري و كاهش اميد جوانان

نیره توکلی، جامعه‌شناس است و نقش ناامیدی مردم را در بروز این اعتراضات بررسی می‌کند. او به «قانون» می‌گوید:« آنچه به طور واضح مشخص است، ناامیدی میان جوانان و به‌خصوص دانشجوها زیاد شده و همین علت فریاد اعتراض‌های‌شان بود».

او با اشاره به اینکه نباید با این اعتراض‌ها به صورت کلیشه ای برخورد کرد و با توسل به مفاهیم کلیشه‌ای آن را آسیب شناسی کرد، ادامه داد:«بعد از این ماجرای اعتراض‌ها، مفاهیم کلیشه‌ای بسياري برای علت‌یابی آن مطرح شد که به تنهایی مفهومی ندارد.

اما از سوی دیگر، این موضوع مطرح می‌شود که چرا ما باید زیرساخت‌های اقتصای‌مان را به همین شکل نگه داریم و تنها منبع درآمدمان نفت باشد؟ این یعنی هیچ تعبیری بعد از سال‌ها در سیستم اقتصادی کشور به ‌وجود نیامده و دلیلی بر ناامیدی است. از طرف دیگر چرا دولت باید به تنهایی در جامعه موظف به اشتغال‌زایی باشد؟ چرا باید جوان‌ها امن‌ترین محل درآمد را در تشکیلات دولتی محدود جست‌وجو کنند و به کار آزاد و مشاغل آن بی‌اعتماد باشند؟».

این جامعه‌شناس با بیان اینکه به هر حال همه جوانان نمی‌توانند در دستگاه‌های دولتی مشغول به کار شوند، افزود:« به هر حال استخدام عده‌ای دردستگاه‌های دولتی، فرصت برابری را برای جوانان به وجود نمی‌آورد. فسادی را که سال‌هاست گريبانگير اجتماع ایران است، نمی‌توان کتمان کرد و هر کسی هر کاری می‌کند، درست نمی‌شود».

او مسکن مهر را نمونه‌ای برای فروریزی اعتماد اجتماعی و اقتصادی میان مردم مثال می‌زند و می‌گوید:«فروریختن این خانه‌ها در زلزله،در زمانی كه تمام امید جوانان ‌به خانه‌دار شدن بود، پایه‌های یاس را میان آن‌ها پی‌ریزی کرد. آن‌ها روزی به امید خانه‌دار شدن در مسکن مهر، ثبت نام کردند و حالا از امنیت خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، مطمئن نیستند».

از طرف دیگر او به متهمان اختلاس‌ها و پولشویی‌هایی که در کشور اتفاق افتاده، اشاره می‌کند و می‌گوید:« اینکه تا به حال هیچ محاکمه جدی برای متهمانی که پول و ثروت کشور را برده‌اند انجام نشده است، از مطالبات دانشجویانی ‌محسوب‌مي‌شود که در شور به دنبال برابری و عدالت اجتماعی هستند. یک دانشجو حتی نمی‌تواند با مدرکی که از یک دانشگاه معتبر گرفته، برای خودش اشتغال‌زایی کند. شما مقابل دانشگاه تهران را ببینید، مدرک‌فروشی‌ها بیداد می‌کند. فقط کافی است لحظه‌ای تردید کنید تا 10 نفر بریزند روی سرتان و بخواهند پایان‌نامه با قیمت بسیار پایین به‌شما بفروشند».

توکلی به ترک اجبا‌ری تدریس عده‌ای از استادان دانشگاه ها نیز اشاره می‌کند و می‌گوید:« وقتی استادانی که وارد دانشگاه می‌شوند، شایستگی مقام استادی را ندارندو به تدریس در دانشگاه می‌پردازند و استادهای نمونه مجبور به ترک تدریس و فضای دانشگاه می‌شوند، این می‌تواند دانشجویان را معترض کند. دانشگاه باید پاکیزه‌ترین نهاد باشد آن‌وقت ما از دانشجوهایی که برای‌شان سوال پیش می‌آید انتظار داریم که ساکت بمانند، این تقاضای به‌حقی نیست». این جامعه‌شناس با تاکید بر اینکه گفته می‌شود اعتراضات جوانان «به‌حق» بوده است، افزود:« حتی با این کلمه «به‌حق» نيز نمی‌شود کلیشه ای برخورد کرد.

باید آن را کالبدشکافی کنیم. نباید نگاه تقلیلگرایانه و ساده اندیشانه به ناآرامی‌های اخیر وجود داشته باشد و سطح آن به نزاع‌ها و تسویه‌حساب‌های سیاسی، موج سواری احزاب و اشخاص تقلیل یابد. همچنین نمی‌توان واکنش‌های سیاسی را بر مبنای تحلیل‌های ذهنی افرادی دانست که هیچ شناخت دقیقی از چرایی و چگونگی بروز ناآرامی‌های اخیر ندارند».

تبعيض مردم را مي‌آزارد

اما شاید بخش زیادی از اعتراضات جوانان مربوط به تبعیض و شکاف طبقاتی ای باشد که در جامعه فراگیر شده است. این موضوعی است که امان ا…قرایی مقدم، جامعه شناس به آن اشاره می کند و در گفت‌وگو با «قانون» می‌گوید:« سوال من این است که اگر مردم کشورهای دیگر را تشویق به اعتراض کنیم، آن‌ها اغتشاش می‌کنند؟ اگر زمینه فراهم نباشد که مردم به خیابان‌ها نمی‌آیند. باید ضمن سواکردن حساب قانون شکنان تندرو ، مشکل این مردم را پیدا و به آن رسیدگی کنیم. قرایی مقدم علت افزایش خودکشی در جامعه را سرخوردگی و رواج بی‌اعتمادی در جامعه می‌داند».

روزنامه قانون:قرایی مقدم ازعملكرد نامناسب بعضی مسئولان در ساختارهای دولتی و حاکمیتی انتقاد می‌کند و ادامه می دهد: «زمانی که مردم شاهد تبعیض در جامعه هستند و با مشکل معیشتی دست و پنجه نرم می‌کنند، زمینه اعتراض در جامعه فراهم است. وقتی یک جوان بیکار می بیند که نمی‌تواند تا سال‌های دیگر نيز ازدواج کند و در همین حال شاهد برخی فسادهاست، به هر حال معترض می شود. شکاف طبقاتی در جامعه زیاد است و جوانان آن را می بینند و خواهان تعدیل این وضعیت هستند».

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید