فضای مجازی؛ «هارپ» یا «هارت»؟!

    کد خبر :189972

اين روزها در فضاي مجازي و شايد هم نيز فضاي واقعي، بحث درباره پروژه «هارپ» (HAARP يا همان پروژه‌اي كه ٢٥ سال پيش در آلاسكاي ايالات متحده آغاز به كار كرد)، و تاثير آن بر وقوع زلزله‌هاي و وضعيت آب و هوايي ايران زياد است.

البته كساني هستند كه اين موضوع را دستمايه قرار مي‌دهند تا هر مساله‌اي را به آن ربط دهند. ريشه خشكسالي در هارپ است، زلزله‌ها را هارپ ايجاد مي‌كند، سونامي ژاپن نيز از طريق هارپ انجام شد. خلاصه اتفاقي نيست كه از اين نوع رخ دهد و ردپاي هارپ در آن نباشد. چرا چنين شايعات بي‌اساسي شكل مي‌گيرد؟ در توضيح اين نكته مي‌توان به عوامل و علل گوناگون اشاره كرد ولي اجمالا چند علت زير را مي‌توان بيان كرد.

١- اولين عامل جهل است. انسان‌هاي اوليه نيز به علت جهل به امور، چنين تصوراتي داشتند و هنوز هم دارند. جهل از يك نظر ويژگي مهمي است براي بشر. حيوانات را نمي‌گوييم كه جهل دارند، زيرا حيوانات علم ندارند تا بتوانيم به آنها فقدان علم را كه جهل باشد انتساب دهيم. پس جهل به خودي خود بد نيست و بشر در هر مقطعي به تناسبي جاهل است، ولي براساس غريزه‌ در پي كسب علم است و اين همان نكته مثبت آن است. واكنش انسان در برابر جهل يكسان نيست. برخي‌ها اقرار به جهل مي‌كنند و درصدد رفع جهل و رسيدن به علم برمي‌آيند و خيلي راحت مي‌گويند نمي‌دانيم. جهل را مايه خجالت نمي‌دانند، بلكه پله‌اي براي رسيدن به علم مي‌دانند. در مقابل بخش ديگري اوهام و خيالات و چرت‌وپرت را جايگزين علم و پوشش جهل مي‌كنند، و صد البته كه منافع مادي هم در اين ميان هست. جادوگران و جن‌گيران در جوامع بدوي و عقب‌مانده چنين نقشي دارند كه با گرفتن پول سعي مي‌كنند جن را از بدن بيمار بيرون ببرند يا با جادو، گره ميان زن و مرد را باز يا آنان را صاحب فرزند كنند و الي آخر.

اقرار به جهل امر سنگيني است و مسووليت‌آور. ولي توسل به خرافات و چرت‌وپرت آرمش‌دهنده است. به همين دليل هم از گذشته‌هاي دور رويدادهايي مثل صاعقه، زلزله، سيل و خورشيدگرفتگي و امثال آن را به اموري غيرمربوط، ربط مي‌دادند و به مردم فاقد علم، ضد علم مي‌دادند تا آرامش پيدا كنند. اگرچه امروز نمي‌توان مساله را به امورات ماوراءالطبيعه ربط داد و اين ارتباط دادن‌ها خريداري ندارد، ولي شبه علم جايگزين ضد علم شده است. شبه علم كمابيش بدتر از ضد علم است. چون حرف مفت و چرت‌وپرت است. بعد هم كه از مدعي درخواست دليل مي‌شود، پاتك مي‌زند و دليل رد ادعاي خود را طلب مي‌كند.

٢- علت بعدي نظريه توطئه است. پيش از انقلاب هم كمابيش گفته مي‌شد كه هيچ گنجشكي از روي يك شاخه به شاخه ديگر نمي‌پرد مگر آنكه دولت فخيمه مطلع باشد يا اجازه دهد. در حقيقت قدرت‌هاي جهاني هم از اين ديدگاه بدشان نمي‌آمد كه هر رويدادي را به نحوي مرتبط كنند با وجود توطئه و دست‌هاي پنهان خودشان در پشت آن ماجرا. متاسفانه اين نگاه هم از طرف طرفداران قدرت‌هاي بزرگ ترويج مي‌شود و هم از سوي مخالفان ناآگاه آنان. مخالفان اين قدرت‌ها و به ويژه امريكا نيز هر اقدامي را كه عليه خودشان انجام مي‌شود به دست‌هاي پنهان قدرت‌هاي جهاني و امريكا ربط مي‌دهند و هيچگاه حاضر نيستند كه بپذيرند مساله ربطي به خارج ندارد. در قضيه هارپ هم هر دو گروه فعال هستند. برخي كه مي‌خواهند قدرت امريكا را به رخ بكشند و برخي ديگر كه درصددند خباثت و بدطينتي آنان را اثبات كنند. هر دو گروه در يك نقطه مشترك كه همان جهل باشد به يكديگر مي‌رسند.

٣- استيصال و درماندگي نيز مي‌تواند عامل ديگر شكل‌گيري اين نگرش جاهلانه باشد. اگر صفحات حوادث را خوانده باشيد، خواهيد ديد كه برخي افرادي كه در دام شيادان و كلاهبرداران مي‌افتند، حتي داراي سطوح تحصيلي پيشرفته و دانشگاهي هستند ولي هنگامي كه ماجراي آنان را مي‌خوانيم متوجه مي‌شويم كه استيصال و درماندگي موجب مي‌شود كه براي خروج از بن‌بست به شيوه‌هاي رمالي پناه ببرند. اين كار چيزي شبيه پناه بردن به موادمخدر است. اين نگرش‌هاي خيالي و غيرواقعي، مثل موادمخدر فرد را در نشئه ناشي از آگاهي كاذب فرو مي‌برد و نوعي آرامش و عدم احساس درد به او مي‌دهد. تحمل جهل كه فقط با علم واقعي قابل رفع شدن باشد، بسيار سنگين است، ولي آگاهي بدلي و كاذب نقش موادمخدر را در برابر تسكين درد فراهم مي‌كند. اعتياد به اين نوع آگاهي‌هاي دروغين منشأ بسياري از بيماري‌هاي رواني و اجتماعي است.

٤- جذابيت‌هاي خبري اين نوع تحليل‌ها را هم نبايد فراموش كرد. به ويژه با وجود فضاي مجازي كه منابع خبر كمابيش ناشناخته و جعلي مي‌مانند. كافي است يك نفر خود را به عنوان دكتر، استاد، مهندس يا غيره معرفي كند و اندكي اطلاعات درست و نادرست را مخلوط كند و به خورد جامعه دهد، معجوني كه آرام‌بخش است. بنابراين رسانه‌هاي مجازي و فضاي ناشناخته آن هم موجب ساده شدن ردوبدل كردن اين كالاي نشئه‌آور ميان مردم شده است. سخنان ابطال‌ناپذير به سادگي جذب ذهن‌هاي ساده و افراد مستاصل و كم‌دانش مي‌شود. اينجاست كه «پروژه هارپ» غربي‌ها در اينجا تبديل به مخدر «لقلقه هارت» مي‌شود.

منبع:روزنامه اعتماد

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید