آیا باید منتظر آغاز جنگ با ایران باشیم؟/ قیصری: ترکیه آرزوهای ایالات متحده را بر باد داد

    کد خبر :181194

محمد قیصری، کارشناس مسائل خاورمیانه به بررسی تحولات اخیر خاورمیانه و بر هم خوردن موازنه قوا در این منطقه پرداخته است.
تحولات اخیر منطقه نشان می دهد که خاورمیانه جدیدی در حال شکل گیری است. پس از پایان داعش، تحولات لبنان و استعفای حریری و همچنین تحولات یمن افت و خیز دوباره ای به خود می بیند و در این میان درگیری انصارالله و نیروهای منسوب به عبدالله صالح باعث کشته شدن او شد. موضوعی که می تواند باعث تغییراتی در موازنه قوای در منطقه شود . موازنه قوا در خاورمیانه به چه صورتی تعریف می شود؟ آیا قدرتهای منطقه ای خاورمیانه دارای قدرت ذاتی برای بروز و ظهور در این زمینه هستند و می توان امیدوار بود در این منطقه توازن نسبی برای ایجاد صلح دائمی شکل گیرد. دوران پساداعش در خاورمیانه دوران پیچیده ای به نظر می رسد. دورانی که پس از فروکش کردن بحران گروههای وارداتی تکفیری، فضای ملتهبی را از طریق ورود بی حد و حصر تسلیحات به کشورهای عربی خلیج فارس شاهد هستیم و شاهد بهم خوردن توازن منطقه از سوی قدرتهای بین المللی هستیم.

نامه نیوز در این باره با محمد قیصری، کارشناس مسائل خاورمیانه گفت و گویی داشته است که قسمت دوم آنرا از نظر می گذرانید.

گفته می شود هر وقت موازنه ای در یک منطقه به هم می خورد، ممکن است موازنه قدرت از نوع جنگ آنجا رخ دهد، به نظر شماا در این مورد چیست و آیا ما باید انتظار تنش ها و برخوردهای نظامی را داشته باشیم؟

من امیدوارم که این طور نشود. ببینید! ما در منطقه خاورمیانه به معنی تئوریک روابط بین المللی،توسط قوای منطقه ای هیچ وقت موازنه قدرت نداشتیم، آنچه در منطقه خاورمیانه اتفاق افتاده به لحاظ امنیت ژئواستراتژیک ، ژئوپلتیک و ژئو اکونومیکی خاورمیانه، عموماً اگر بخواهیم موازنه قوایی را برای اینجا در نظر بگیریم، موازنه تاریخ خاورمیانه در این چند دهه اخیر، نشان داده موازنه قوا توسط قدرت های فرامنطقه ای یا به تعبیری در زمان جنگ سرد توسط دو تا بلوک شکل گرفته بود، بعدش هم توسط قدرت های بزرگ و قبلش هم همین طور دست کم از زمانی که ما چیزی به نام نظام بین الملل داریم یعنی سیصد، چهارصد سال پیش، موازنه قدرت عموماً توسط قدرت های بزرگ در خاورمیانه برقرار شده است. اما این صحبت شما به به نظر من از این جهت می تواند معرف وضعیت موجود باشد، ببینید از حدود چند سال پیش و با توجه به آن تغییر استراتژی دفاعی ایالات متحده امریکا که آقای اوباما از 2015 هم رسماً اعلام کرد امریکا باید سیاست مهار چین و چرخش به شرق را داشته باشد. بنابراین، من فکر می کنم قدری از این مسائل به نوعی تمرکز امریکا از خاورمیانه به سمت شرق و آسیای شرقی برای کنترل چین و مسائل مرتبط با آسیای شرقی است. به نظر می رسد تمرکز امریکا از خاورمیانه کمتر شده و همین عدم تمرکز باعث شده که قدرت های منطقه ای و قدرت های فرامنطقه ای در صدد بربیایند که جای پای ایالات متحده را در منطقه پر کنند.

این سناریو و این ذهنیت امریکا را بیشتر توضیح دهید.

سناریویی امریکایی ها داشتند که بعد از خودشان کسی بتواند منطقه را پر کند، یک توازن قوایی از قدرت های همسو با خودشان بود. در ترکیه، حتی مدل اسلام گرایی ترکی دنبال می شد و دولت ترکیه یک مدل مطلوب برای امریکا بود. در سمت دیگر سعودی ها بودند که متحد دیگر امریکایی ها هستند. قطب سوم مصر است و نهایتاً تا اندازه ای اسرائیل. منتها اسرائیل از جهتی که یک نوع ساخته مصنوعی در منطقه خاورمیانه است، خیلی با مناسبات خاورمیانه نمی توان اسرائیل را تحلیل کرد. به نظر من بین سه بازیگر، امریکایی ها با حمایت خودشان در صدد موازنه یک قدرت بودند و خودشان هم می خواستند این موازنه قدرت را کامل کنند. منتها مقداری تمرکز از خاورمیانه کمتر شد، آن چیزی که خواسته آمریکایی ها و غرب بود تحقق پیدا نکرد. ترک ها مسیر دیگری را آغاز کردند که نهایتاً وارد فضای چالشی با اروپا شدند. بحث جنگ در سوریه، تروریستها در سوریه و در عراق و در کل خاورمیانه و شمال افریقا متوجه اروپایی ها هم شد. برای امریکا شاید این مسئله در درجه دوم یا سوم قرار بگیرد، ولی برای اروپایی ها این مسئله مستقیماً سرزمین آنها را هدف می گیرد. یکی هم این است که غربی ها برآوردشان از توان ایران، برآورد اشتباهی بود، ما ظرفیت فرهنگی در منطقه داریم، ظرفیت سیاسی بزرگی در منطقه داریم، ظرفیت رهبری داریم، ظرفیت تاریخی داریم که این را غربی ها نخواستند ببینند و یا نخواستند که در نظر بگیرند. به نظر من این باعث شد که دوباره امریکایی ها در دوره ترامپ توجه شان را به منطقه جلب بکنند. علیرغم همه شعارهایی که آقای ترامپ داد که ما به منطقه خاورمیانه می رویم و همان صحبت هایی که همیشه در دوران انتخابات می کرد، روی هم رفته بازگشت جدی به خاورمیانه داشت، گر چه این بازگشت به معنی موفقیتش در خاورمیانه نبود. من فکر می کنم درک آمریکایی ها از خاورمیانه و درک غربی ها از خاورمیانه خیلی درک مبتنی بر واقعیات نیست. اگر چه درک اروپایی ها به لحاظ سنت تاریخی و طولانی مداخلاتی که در مسائل منطقه ای داشتند و دوم اینکه بالاخره خاورمیانه منطقه ی پیرامون اروپا حساب می شود درک نزدیک به واقع تری است تا درک امریکایی ها که معمولاً درک ایدئولوژیک، دستوری و از بالا به پایین است. بنابراین، این موازنه قدرت که این دفعه از دل خود منطقه شکل می گیرد، اگر مؤلفه قدرت های خارجی را بیرون می بردیم ممکن بود موجبات درگیری را فراهم بکند ولی من فکر می کنم منجر به درگیری مستقیم نظامی نخواهد شد.

سیاست ایران و سیاست خارجی آن چه خطی را دنبال می کند؟

ایران اصرار مضاعفی دارد که از هرگونه درگیری مستقیم اجتناب داشته باشد، به جهت این که راهبرد ما در منطقه راهبرد موفقی بوده است، درگیری مستقیم نظامی می تواند برای ما در منطقه ایجاد بحران کند، به اضافه اینکه نهایتاً من فکر می کنم حامیان طرف های مقابل ما هم فعلاً همه حاضر به جنگ مستقیم نیستند، حالا ممکن است امریکا چراغ سبز و مداخلاتی در این جهت داشته باشد اما اروپایی هایی به لحاظ تبعات بحران های جنگ که به صورت مستقیم متوجه آنها می شود، حاضر نیستند چنین خطری کنند. تحرک دیپلماتیک فرانسه در این ماجرا، قدری در همین چارچوب هست. هر چند باید منتظر بود تا ببینم چه آورده هایی دارد، چه خواست هایی دارد و به چه صورت عمل می کند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید