وقتی کرم از خود درخته!

    کد خبر :173800

وقتی از خشونت علیه زنان صحبت می‌کنیم، منظور خشونت‌هایی است که انسان علیه خود روا می‌دارد. جنس و جنسیت و طبقه و قومیت و زبان و سواد و ثروت عموما مؤلفه‌های تقسیم و تفکیک خود از دیگری و عناصری بالقوه تجزیه‌گرا هستند.

جنس و طبقه و قومیت و زبان و قدرت و ثروت و دانش عواملی هستند که برای انسان اسباب بزرگی و تفاخر را فراهم می‌کنند. این عناصر آشکارا بین «من» و «ما» و در ابعاد بزرگ‌تر بین «ما» و «آنها» مرزبندی و تفکیک ایجاد می‌کنند.

در اصل اساسی‌ترین عامل خشونت، تفکیک و تجزیه انسان‌ها از یکدیگر در قالب زن و مرد و غنی و فقیر و دانشمند و بی‌سواد و … است. در اینجا تفکیک موجب کرموشدن درخت انسانیت شده است. از درخت کرمو هرگز نمی‌توان انتظار میوه و ثمر بدون کرم و آفت داشت. جداسازی انسان‌ها از برابری ماهیتی انسان بما هو انسان به‌واسطه جنس و زبان و طبقه و دانش و ثروت و… نخستین و سخت‌ترین خشونتی است که انسان علیه خود مرتکب شده است. در چنین احوالی نمی‌توان خشونت علیه زنان را از خشونت فراگیری که در بطن و متن روابط انسانی و در فرهنگ و عرف و قانون و جنسیت و طبقه موج می‌زند و جریان دارد جدا کرد. منع خشونت علیه زنان بدون توجه به زیرساخت‌های برسازنده خشونت در تمامی ابعاد و زوایای زندگی انسانی؛ مانند توهم داشتن میو‌ه‌ای سالم از درختی تا بن ریشه کرمو است. با هرس‌کردن یک یا دوشاخه، آن درخت بیمار شفا نخواهد یافت.

در آن صورت تعجبی ندارد اگر می‌بینیم و می‌شنویم که زن جراح در محل کارش به دلیل تعهد به برابری انسان‌ها در امر مداوا و درمان مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرد و می‌گویند کرم از خود درخته؛ نمی‌دانست که نباید روی حرف «آنها» حرف بزند؟ یا دختر و زن جوانی که با عجله بسیار برای رسیدن به محل کار یا خانه و به علت ازدحام نفس‌گیر دو واگن منفک زنان سوار واگن مردان می‌شود، اگر به مردی که به هزار دلیل گفتنی و ناگفتنی خود را به او چسبانده اعتراض کند؛ آقا کمی آن‌طرف‌تر بنشین یا بایست، با این استدلال مواجهه خواهد شد تو حتما از «آنها»یی، اگر خودت کرم نداشتی چرا سوار واگن مردان شدی؟

و لابد دختر نوجوان گل‌فروش یا زن جوان دست‌فروش که در برابر آزار‌های جنسی و کلامی مردان بی‌پناه و یاور رها شده هم از «آنها» و کرم از خودش است می‌خواست فقیر و دست‌فروش نباشد. جوری می‌گویند کرم از خود درخته که انگار درخت در فضای امن و هوای پاک و پاکیزه رشد کرده و دلش خواسته و خوش داشته به‌جای گل و میوه کرم داشته باشد.

در چنین فضا و وضعیتی ادبیات و رویکرد زن و مرد نسبت به موقعیت فرق چندانی نمی‌کند. در تفکیک‌های جنسیتی قدرت اغواگری زنان تنها قدرت به رسمیت شناخته‌شده نزد مردان است و بسیاری از مردان خود را در برابر آن سخت ضعیف می‌پندارند. ازاین‌روست که با فرافکنی ضعف خود و با گفتن کرم از خود درخته، عدم برخورداری از قدرت کنترل و مدیریت عواطف خود را توجیه می‌کنند. زنان نیز در بسیاری از روابط خانوادگی یا اجتماعی و شغلی عینا همین عبارت را علیه مردان یا هم‌جنسانشان به کار می‌برند.

انسان‌ها بی‌توجه به علل و عوامل و ریشه‌های خشونت‌گری در ستمگری به یکدیگر بسیار پرشور و شتاب عمل می‌کنند.

تفکیک‌های جنسیتی و قومیتی و طبقاتی و … با شقه‌شقه‌کردن انسان‌ها و حبس هرکدام در وجه منفک خود روابط هستی‌مند انسان‌ها با یکدیگر را قطع می‌کنند. این قواعد خشونت را به هیئتی درمی‌آورند که انسان‌ها تبعیت از آن را جزء وظایف روزمره خود تلقی می‌کنند. آنگاه است که به قول اسپینوزا؛ «مردان و زنان چنان برای بردگی خود می‌جنگند که گویی برای رهایی خود می‌جنگند».

در جریان عمل به وجدان و اخلاقیاتی که بر اساس تفکیک و تبعیض‌های جنسیتی و طبقاتی و قومیتی شکل گرفته، انسان‌ها چاره‌ای جز انکار فاعلیت ماهیتا برابری‌خواه خود ندارند. بنابراین با وجدانی‌کردن قواعد بی‌اساس و پایه‌ای مانند «کرم از خود درخته»، به نبردی واژگونه علیه خود مشغول می‌شوند. به‌این‌ترتیب با اختصاص‌دادن روز و هفته و حتی سال برای منع خشونت علیه زنان، کاری می‌شود تا خوبی زنان و مردانی که نقششان را به‌عنوان شهروندان مطیع و خشونت‌گریز، بدون اشاره به ریشه‌ها، دنبال و پیگیری می‌کنند تضمین شود، زیرا این آدم‌های خوب وجدانا زندگی بد را خوب زندگی می‌کنند.

منبع: روزنامه شرق

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید