مگر رئیس‌جمهور نگفت به هر خانه‌ای یک چادر بدهید

    کد خبر :149420

مردم زلزله‌زده روستاهای اسلام‌آباد غرب پس از گذشت چند روز از زلزله ۷.۳ریشتری در بی‌توجهی مسئوان هنوز شب‌ها را بدون چادر و پتو در سرما سپری می‌کنند.

به گزارش بازتاب از اسلام غرب، پس از گذشت چندین روز از زلزله مهیب کرمانشاه برخی از مردم روستاهای زلزله‌زده اطراف این منطقه همچنان شب را با سرما به صبح می‌رسانند. آری اینجا فقط زمین نیست که همچنان لرزان است، تن آوارگان نیز هنوز از نبود حداقل‌ترین کمک‌های امدادی می‌لرزد و فریادهای سرد آن‌ها در این دشت ویران به گوش کسی نمی‌رسد.

به‌رغم خبرهایی که از امدادرسانی به تمامی نقاط آسیب‌دیده کرمانشاه به گوش می‌رسد، اما هنوز مردم برای گرفتن یک چادر و پتو در انتظارند، انتظاری که چندین روز پشت درب جمعیت هلال‌احمر اسلام‌آباد غرب به‌طول انجامیده است.

بیست و چهارم آبان ماه است و ساعت 9 شب، خود را به درب ورودی هلال‌احمر شهرستان اسلام‌آباد غرب می‌رسانیم جایی که زن و مرد پیر و جوان چند روز است که برای گرفتن کمک‌های اولیه‌ای همچون چادر، پتو و وسایل گرمایشی به‌انتظار نشسته‌اند اما دریغ از دری که به‌روی آن‌ها گشوده شود.

به میان این جمعیت کثیر می‌رویم تا از خواسته‌ها و نیازهایشان برایمان بگویند که یکی از شهروندان اسلام‌آباد غرب در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم می‌گوید: چهار شب و روز است که مردم در این سرما برای گرفتن چادر و پتو مقابل هلال‌احمر این شهرستان جمع می‌شوند اما هنوز خبری از چادر و پتو نیست، به داد مردم برسید در کوچه و خیابان شب را تا صبح از سرما می‌لرزند.

وی صدای کمک‌خواهی‌اش را بلندتر می‌کند و می‌افزاید: “وضعیت زن و بچه ما را ببینید تو را به خدا به داد مردم برسید” و سپس فریاد می‌کشد “بنی‌آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند” و این‌گونه بیت را به پایان می‌برد “تو که از محنت دیگران بی‌غمی با یک چادر و وسیله گرمایی به دادمان برسید که زن و بچه مردم در این سرما دارند تلف می‌شوند.

مرد نابینایی از میان جمع به‌زحمت جلو می‌آید تا از دردهایش بگوید، او نیز با اندوه تمام می‌گوید “کسی جوابگوی مردم نیست، مرد باشید بیایید مردم مظلوم اسلام‌آباد را بنگرید” سپس ادامه می‌دهد: تکلیف من نابینا و امسال من که زن و بچه‌ام نمی‌توانند در آشپزخانه آشپزی کند چه می‌شود؟! به چه‌کسی داد بزنیم؟! امیدواریم یک گوش شنوا برای حرف‌های ما باشد.

پس از گفت‌وگوی خبرنگار تسنیم با این مرد نابینا، مرد جوانی فریاد می‌کشد انگار مسئولان اسلام‌آباد غرب خود را پنهان کرده‌اند چراکه کسی نیست از این مردم بپرسد “چه مشکلی دارید، چه درد و گرفتاری دارید؟”، سپس دستش رو به‌سوی پیرمردی که روی زمین نشسته است دراز می‌کند و می‌گوید این پیرمرد چهار روز است برای یک چادر جلوی هلال‌احمر نشسته است چه‌کسی باید به این مردم جوابگو باشد.

یکی دیگر از شهروندان اسلام‌آباد غرب که خواسته او نیز چیزی جز یک چادر نیست در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم بیان می‌کند: ما اکنون چهار شب است که برای یک چادر اینجا هستیم اما به ما نمی‌دهند، مردم از سرما مردند، دولت فکری به حال ما نمی‌کند، زن و بچه ما همه گرسنه‌اند، خانه ما ترک برداشته و ما نمی‌توانیم داخل خانه برویم.

وی به ترس مردم از زلزله اشاره می‌کند و می‌افزاید: بچه کوچک ما در خانه نمی‌خوابد، به‌خاطر ترس مردم داخل خانه نمی‌روند و اکنون سرما کاری کرده که مردم از زلزله بیشتر به سرشان آمده است.

جوان دیگر که خود را از روستا به هلال‌احمر شهرستان اسلام‌آباد غرب رسانده است در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم عنوان می‌کند: من از کرند غرب به اینجا آمده‌ام، چند روز است که برای گرفتن یک‌تخته چادر برای زن و بچه‌ام درب فرمانداری و هلال‌احمر می‌آیم اما هنوز یک چادر به من روستانشین نداده‌اند.

وی سپس بیان می‌کند: هیچ‌یک از این مردم چادر را برای خریدوفروش نمی‌خواهند بلکه به‌خاطر نیاز زن و بچه‌شان است پس از مسئولان بالادست خواهش می‌کنم به‌خاطر خدا به داد این مردم برسند اگر هم مسئولان خدا را نمی‌بینند که دیگر هیچ حرفی نداریم.

در سرما و تاریکی هوا دختر نوجوانی نیز جلو می‌آید تا او نیز از شب‌هایی بگوید که سرما و آوارگی آرامش او را برهم زده است، از فریاد این دخترک پیداست که داشتن یک مکان گرم برایش آرزو شده است تا آنجا که می‌گوید: اگر زلزله ما را نکشد سرما ما را می‌کشد.

دخترک عاجزانه صحبتش را این‌گونه ادامه می‌دهد: حداقل اگر یک چادر بدهید 20 تا 30 نفر در آن می‌خوابیم. این سه روز چیزی جز آب نخورده‌ایم فقط آب خوراکمان شده است.

با حضور ما مقابل درب بسته هلال‌احمر شهرستان اسلام‌آباد غرب، مردم منتظر فرصت را مغتنم شمرده تا از معطلی‌های چندروزه‌شان برایمان بگویند؛ یکی دیگر از این زلزله‌زدگان می‌گوید: ما اکنون پنج روز است که برای گرفتن یک چراغ و پتو پشت این درب معطل شده‌ایم و متأسفانه اگر زلزله ما را نکشته سرمای درب هلال‌احمر ما را می‌کشد.

مرد دیگر میان جمع پسر کوچکش را جلو می‌آورد و عنوان می‌کند: از سرما شب تا صبح بیداریم و می‌لرزیم، خودم و دو بچه‌ام سرما خورده‌ایم و پول‌ندارم آن‌ها را به بیمارستان ببرم، می‌گویند بیمارستان رایگان است اما متأسفانه از همه بیشتر پول می‌گیرد! کدام قانون است؟ اگر قانون است به داد مردم برسند اگر هم قانون نیست بگویند نیست.

مرد میانسال دیگر که از عدم پاسخگویی مسئولان هلال‌احمر اسلام‌آباد گلایه دارد می‌افزاید: ما از روز پنجشنبه اینجا هستیم ولی هیچ مسئولی جوابگوی حرف ما نشده است، سرماخورده‌ایم چند روز است که بیرون هستیم درخواست چادر داریم چیزی می‌خواهیم که گرم شویم.

پیرمردی از میان جمع خود را به جلو می‌رساند و می‌گوید: با این پای شکسته‌ام 150 کیلومتر راه آمده‌ام تا یک چادر بگیرم، 10 هزار تومان پول دادم تا سه تا درخواست نوشتم. من چهار کارت شناسایی دارم اما اعتماد ندارند، زن و بچه‌ام در کوچه دارند می‌لرزند و هیچ وسیله‌ای نداریم. همه امکاناتی وجود دارد، مگر رئیس‌جمهور نگفت به هر خانه‌ای یک چادر بدهید تا درب اداره جمع نشوند پس چرا نمی‌دهند؟

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید