مصطفی معین: روحانی بعد از انتخابات با قبل از آن متفاوت است

    کد خبر :138338

حمايت اصولگرايان از غلامي نوعي بهره‌گيري تاكتيكي از شرايط بود. با اين كار تلاش كرده‌اند كه هم وزير منتخب را به سوي خود جلب كنند و هم از اين فرصت استفاده كردند تا تاثيرگذاري خود را نشان دهند.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید؛

وزارت علوم بعد از چند ماه وزير‌دار شد. پروسه معرفي تا انتصاب او با حواشي و انتقاداتي همراه بود. نظر شما در اين باره چيست؟

مي‌توان نگاهي ايده‌آلي داشت و گفت كه انتخاب روحاني مطابق انتظار نبود اما به نظر من بايد واقعيت‌ها را نيز در نظر گرفت. به نظر من توضيحات آقاي روحاني در مجلس توضيحات خوبي بود. با تاكيد بر اينكه از معيارهاي انتخاب مورد نظر خود عدول نكرده است، گفت كه گزينه‌هاي مختلفي پيشنهاد شده اما امكان معرفي آنها نبوده و نهايتا به دكتر غلامي رسيده است. روحاني همچنين تاكيد كرد كه انتظار دارد غلامي همان ديدگاه‌هاي رييس‌جمهور را در دانشگاه پيگيري كند.

اما نمايندگان مجلس اغلب مي‌گفتند كه تعاملي در كار نبوده و قبل از آقاي غلامي هيچ گزينه‌اي به آنها معرفي نشده است. فكر مي‌كنيد كنار رفتن گزينه‌هاي مناسب يكي پس از ديگري قبل از معرفي به مجلس چه دليلي داشته است؟

به طور غيرشفاف اشاره كردند كه چرخه تصميم‌گيري قبل ازاينكه گزينه مورد نظر به مجلس معرفي شود، مانع شده است. به هر حال رهبري انقلاب در مورد چند وزارتخانه تاكيد ويژه دارند. يكي از اين وزارتخانه‌ها وزارت علوم، تحقيقات و فناوري است. معلوم مي‌شود كه مقدمات و مراحل قبل از مجلس، موجب مطرح نشدن گزينه‌هاي قبل از غلامي بوده است.

پس شما انتقاداتي كه از سوي جامعه دانشگاهي، فعالان سياسي و نمايندگان مجلس به آقاي غلامي شده‌ است را وارد نمي‌دانيد؟

قبلا نيز در مصاحبه‌هايي گفته‌ام كه انتظار نداشتم دانشجويان اين‌طور شتاب‌زده به انتقاد بپردازند. به اعتقاد من بايد با نگاه جامع‌تري برخورد كنند و ببينند كه وضعيت ساير دانشگاه‌ها چگونه است. دانشجويان بايد بدانند كه اگر فضاي دانشگاه فضاي آزادانديشي، مشاركت، گفت‌وگو و فرصت‌هاي برابر نيست و محدوديت‌هايي وجود دارد؛ اين فقط اختصاص به دانشگاه آنها ندارد و متاسفانه در ساير دانشگاه‌ها نيز همين وضعيت كم و بيش وجود دارد. ارزيابي من از آقاي غلامي صرفا بر اساس يك تحليل سياسي نيست. بلكه بر اساس شناخت ديرباز خودم از شخص آقاي غلامي، دانشگاه بوعلي و استان همدان است. دكتر غلامي در دوران اصلاحات از خود من حكم داشت. بيش از ٦ سال دانشگاه بوعلي همدان را اداره كرد و طرح جامع دانشگاه را به سرانجام رساند. در واقع دانشگاه بوعلي را چندين درجه از نظر علمي بين دانشگاه‌هاي كشور ارتقا داد. شناخت من متعلق به امروز و ديروز نيست و به آن زمان برمي‌گردد. به اضافه اينكه من تفاوت جدي بين وضع دانشگاه‌هاي مختلف كشور نمي‌بينم. چه در تهران و چه در شهرستان‌ها پويايي و تحرك مورد نظر وجود ندارد و اين ناشي از آسيب‌هاي قبلي است كه هنوز هم كم و بيش ادامه دارد. بنابراين بايد موضوع را ريشه‌يابي و شرايط را آسيب‌شناسي كرد.

نتيجه آسيب‌شناسي چه خواهد بود؟

بخش زيادي از مساله به دولت قبل بر مي‌گردد. يعني به ايجاد محدوديت‌هاي بسيار و برخورد با حركت‌هاي دانشجويي در آن زمان كه هنوز رسوبات و آثار آن باقي است. وضع دانشگاه كمي بهتر شده نه اينكه اصلا تغييري نكرده باشد، اما هنوز تا وضع مطلوب خيلي فاصله دارد. بنابراين اگر انتقادي مي‌شود بهتر است كه از اين وضعيت كلي انتقاد شود. نه فقط از يك فرد در يك دانشگاه خاص. آن هم در منطقه‌اي (همدان) ‌كه محيطي اختلافي و خيلي سياسي است. من از آنجايي كه قبل از انتخابات رياست‌جمهوري و شوراها درسال ٩٦ به دعوت تشكل‌هاي دانشجويي تقريبا به ١٠ دانشگاه رفتم، در مقايسه شرايط دانشگاه‌ها با يكديگر تصور مي‌كنم كه هيچ يك تفاوت چنداني با دانشگاه همدان ندارند. در واقع معتقد هستم كه تمركز بر يك فرد خاص و يك فضاي محدود براي انتقاد، درست نيست. به نظر من فضاي امنيتي و حراست‌زده‌اي كه كم و بيش در دانشگاه‌ها وجود دارد، باعث استيصال مديريت‌ها مي‌شود. نه فقط در همدان بلكه در همه دانشگاه‌ها محدوديت‌ها و موانعي براي تشكيل تشكل‌هاي دانشجويي، كانون‌هاي فرهنگي، هنري، فكري، علمي يا ادبي وجود دارد. انتقادات درست است و دانشجويان در تشكل‌هاي اصلاح‌طلبي يا غيرخودي تلقي مي‌شوند، فرصت‌هاي نابرابر در همه جا وجود دارد و مختص يك دانشگاه نيست.

به توضيحات آقاي روحاني در مجلس اشاره كرديد. فكر مي‌كنيد چرا آقاي روحاني نهايتا گزينه‌اي را براي وزارت علوم معرفي كردند كه ناگزير باشد در جلسه راي اعتماد بيش از نمايندگان مجلس خطاب به جامعه دانشگاهي صحبت كنند.

اتفاقا من هفته قبل از جلسه راي اعتماد، آقاي روحاني را به صحبت و گفت‌وگو با دانشگاهيان دعوت كرده بودم. در مصاحبه‌اي تاكيد داشتم كه لازم است آقاي روحاني با جامعه دانشگاهي وارد گفت‌وگو شود و علاوه بر معيارهاي انتخاب، درباره محدويت‌هاي خود در اين زمينه صادقانه، شفاف و جدي توضيح دهد. روحاني بايد مي‌گفت كه چه تنگناهايي سبب شده است تا وزير علوم اينقدر دير معرفي شود. آقاي روحاني بايد به دانشجويان توضيح دهد زيرا دانشجويان پشتوانه او هستند. اين قشر در حمايت از روحاني در سال ٩٢ و ٩٦ پيشتاز بوده است. بنابراين حق آنهاست كه توضيحات كافي و وافي را از رييس‌جمهورشان بشنوند و مجاب شوند. در آن مصاحبه تاكيد كرده بودم كه اين گفت‌وگو نه‌تنها موجب همراهي دانشگاه با رييس‌جمهور مي‌شود بلكه مي‌تواند در راي اعتماد نمايندگان نيز اثرگذار باشد.

روحاني در جلسه راي اعتماد چنين گفت‌وگويي داشت و همه تلاش خود را كرد كه طي چند دقيقه مقبوليت غلامي را افزايش دهند. به نظر شما موفق بود كه هم دانشگاه را همراه كند و هم در راي اعتماد نمايندگان اثرگذار باشد؟

قبل از صحبت در اين باره بايد از فراكسيون اميد انتقاد كنم كه نتوانستند پيرامون راي اعتماد به غلامي به جمع‌بندي برسند و نهايتا تصميم‌گيري را به عهده اعضا گذاشتند. به نظر من اگر تصميم‌ مي‌گرفتند كه به غلامي راي هم ندهند بهتر از اين بود كه اين‌گونه عمل كنند. فراكسيون تبلور خرد جمعي در مجلس است. مجلس نيز نهاد مقدسي متشكل از نمايندگان مردم است، لذا انتظار مي‌رود بيشترين اطلاعات و تحليل‌ها را از شرايط دانشگاه‌ها داشته و به سوابق افراد دسترسي داشته باشند و بر اساس آنها به جمع‌بندي برسند.

آقاي روحاني بايد صحبت با دانشگاهيان را به روز راي اعتماد موكول مي‌كرد؟ فكر نمي‌كنيد اگر زودتر مثلا در مراسم افتتاح سال تحصيلي كه به دانشگاه تهران رفته بود، اين حرف‌ها را مي‌زد مي‌توانست تاثيرگذاري بيشتري داشته باشد؟

حتما همين‌طور است. البته صحبت از تريبون خانه ملت نيز اهميت وي‍ژه‌اي دارد زيرا توجه‌هاي بسياري به آن جلسه جلب مي‌شود. به اضافه اينكه ما از نظر فرهنگي نيز ملت دقيقه نودي هستيم و اين خواه‌ ناخواه در مسوولان نيز خود را نشان مي‌دهد!

مخاطب قرار دادن جامعه دانشگاهي توسط روحاني موثر بود؟ يعني توانست بخشي از منتقدان غلامي را قانع كند؟

نمي‌دانم. در اين‌ مورد ارزيابي دقيقي ندارم. بايد كمي تامل كرد و ديد. در ثاني اين موضوع به عملكرد دكتر غلامي نيز بستگي دارد. بايد ديد كه او مي‌تواند همان‌طور كه روحاني توصيه كرد، به وعده‌هاي رييس‌جمهور پايبند ‌بماند يا خير. البته اميدوارم كه موفق باشند.

يكي از موضوعاتي كه ترديد در مورد غلامي را بيشتر مي‌كرد حمايت اصولگرايان از او بود. حتي شاهد بوديم كه برخي از نمايندگان مخالف او نيز به همين مساله اشاره كرده و نتيجه مي‌گرفتند كه غلامي گزينه مناسبي نيست.

بر اساس تحليلي كه از شواهد و شناختي كه از فضاي سياسي ايران دارم معتقدم كه حمايت اصولگرايان از غلامي نوعي بهره‌گيري تاكتيكي از شرايط بود. با اين كار تلاش كرده‌اند كه هم وزير منتخب را به سوي خود جلب كنند و هم از اين فرصت استفاده كردند تا تاثيرگذاري خود را نشان دهند. حتي اگر وزير پيشنهادي راي نمي‌آورد باز دولت تضعيف مي‌شد و اين به نفع اصولگرايان افراطي و دلواپسان بود.

پس يك معامله چندسر سود كردند.

به اعتقاد من با يك تير چند هدف را نشانه گرفتند. از سويي خواستند بگويند كه در مورد مسائل فرهنگي و دانشگاهي حساس هستيم و موضع‌گيري مي‌كنيم. حمايت آنها هم مي‌تواند در عملكرد وزير بعد از راي‌آوري تاثير داشته باشد و هم ممكن است كه با حمايت خود موجب راي نياوردن يا افت آراي وزير پيشنهادي و نهايتا تضعيف دولت شوند.

همين‌طور هم شد.

بله، فكر مي‌كنيم تاحدودي اين‌طور بود و برخي اعضاي فراكسيون اميد با همين دليل به غلامي راي ندادند. اگر او راي نمي‌آورد نيز مي‌گفتند كه ما از شما حمايت كرديم اما اصلاح‌طلبان و هواداران دولت به شما راي ندادند. به اعتقاد من حق اين بود كه كمي عميق‌تر به حمايت اصولگراها از غلامي نگاه مي‌كرديم اما در عصر ارتباطات، اينترنت و فضاي مجازي هر موضع‌گيري سريعا گسترش پيدا مي‌كند و فضاسازي مي‌شود. به نظر من مجلس بايد خودش جهت‌دهنده باشد و نبايد از فضايي كه در يك مقطع خاص شكل مي‌گيرد، تاثير بگيرد. اين ضعف مجلس است.

منتقدان غلامي يك نگراني ديگر نيز داشتند. مي‌پرسيدند كه غلامي چطور مي‌تواند گستره وسيع حاميان از حداد عادل تا ظريفيان را راضي نگاه دارد. به نظر شما چطور مي‌تواند؟ اصلا ممكن است؟

معمولا شأن اقشار دانشگاهي و استادان باسابقه را فراتر از آن مي‌دانم كه با مسائل، سياسي برخورد كنند. اينكه توانسته است از اين سر طيف تا آن سر را با خود همراه كند مي‌توانيم حمل بر مقبوليت او ‌كنيم و نه حمل بر سياسي‌كاري او. بنده معتقد هستم كه علم يك ميراث مشترك انساني است. جوامع بشري نيز در ادوار مختلف تاريخ در توليد علم كم‌وبيش نقش داشته‌اند. كشوري مثل ايران كه مهد تمدن دنيا بوده است و كشورهايي نيز مثل غربي‌ها كمتر اما همه نقش داشته‌اند. دانشگاه نيز مركز علم است، يك نهاد علمي ملي است و مركز تمركز نيروهاي يك جناح خاص نيست. بنابراين همه جناح‌هاي سياسي كشور دانشگاه را بايد از خود ‌بدانند و از آن حمايت كنند تا كشور پيشرفت كند. نبايد از دانشگاه سرباز‌گيري و در مديريت آن دخالت كنند. دانشگاه نهادي مدني و مستقل است. اتفاقا يكي از موضوعات مورد تاكيد رييس‌جمهور در جلسه راي اعتماد همين مساله استقلال دانشگاه بود. استقلال يكي از ويژگي‌هاي سرشتي دانشگاه است و بايد به آن به عنوان نهادي مدني كه از سياست تاثيرپذير نيست، نگاه كنيم. دانشگاه جامعه كوچكي از فرهيختگان علمي يك جامعه بزرگ است كه مي‌تواند خودش را به صورت خودگردان و مستقل اداره كند. لذا اگر جناح‌هاي سياسي نيز دانشگاه را به عنوان يك نهاد ملي تلقي كنند، باعث ثبات مديريت در دانشگاه و وزارت علوم و تحقيقات و پيشرفت كشور مي‌شود.

پس گستردگي طيف حاميان غلامي را ايراد نمي‌دانيد و خوشبين هستيد.

به نظر من يكي از آفت‌هاي وارد شده به دانشگاه همين بي‌ثباتي مديريتي در چند سال گذشته بوده است. معرفي شدن وزيراني كه برخي راي اعتماد نگرفتند و برخي استيضاح شدند و مديريت وزارت علوم با سرپرست بود… اينها درست نيست.

به هرحال آقاي غلامي با وجود همه انتقادات وزير شد. ما نيز بايد به قول شما با نگاه خوشبينانه منتظر موفقيت او در وزارت علوم باشيم. تحركات دانشجويي اما در هفته‌هاي اخير فارغ از اينكه هدفش‌ انتقاد از غلامي بود؛ از جنبه ديگري قابل تامل و توجه است. شاهد بوديم كه خيلي سازمان‌يافته ظرف چند روز چندين تجمع برگزار و چندين نامه امضا شد. اين حركت‌ها همان‌طور كه شما اشاره كرديد در راي اعتماد نمايندگان مجلس اثر گذاشت. به نظر شما بايد اين شور و نشاط در فضاي دانشگاه را به فال نيك گرفته و به اين نتيجه برسيم كه تشكل‌هاي دانشجويي به روزهاي اوج خود بازمي‌گردند؟

در علم طب براي تشخيص درست از آسيب‌شناسي بيماري شروع مي‌كنيم تا علت را دريابيم. وقتي به تشخيص درست علت برسيم، اين خود نيمي از درمان است. در اين مورد نيز اگر بخواهم رفتار تشكل‌هاي دانشجويي را بي‌طرفانه آسيب‌شناسي كنم، مي‌گويم كه بازتابي از برخوردها و بي‌مهري‌هايي بود كه در دوران احمدي‌نژاد به دانشگاه وارد شد و هنوز رسوبات و آثار آن مشاهده مي‌شود. اين زمينه باعث شد كه محدوديت‌هاي جدي براي فعاليت تشكل‌هاي دانشجويي كم و بيش ادامه يابد. دخالت عناصر حرفه‌اي سياسي و نهادهاي امنيتي از خارج در دانشگاه، فشار برخي تشكل‌هاي خودساخته دانشجويي و هدايت‌شده از خارج دانشگاه به مديريت‌ها، اقتدار آموزش عالي و استقلال دانشگاه را مورد تهديد قرار داد و آنها را تضعيف كرد. فضاي فعلي دانشگاه‌ها بازتابي از آن گذشته است. علاوه بر اين انتقاد به عملكرد دولت نيز در شكل‌گيري اين فضا موثر بوده است. اكنون اين نگراني وجود دارد كه آقاي روحاني وعده‌هاي انتخاباتي خود را فراموش كرده باشد. دير معرفي شدن وزير علوم و اداره اين وزارتخانه مهم با سرپرست، يكي از موارد انتقادي است كه زير ذره‌بين دانشجويان بوده است. من اميدوارم كه اين فعاليت‌ها همان‌طور كه شما گفتيد نشانه زنده بودن دانشگاه باشد. همين‌طور نيز هست. منتها نمي‌توان گفت كه فعاليت‌هاي تشكل‌هاي دانشجويي وارد فاز تازه‌اي شده است، چون اين موضوع بستگي به اين دارد كه عملكرد مجموعه دولت، وزارت علوم و شخص وزير علوم چگونه باشد. انتظار مي‌رود كه وعده‌هاي رييس‌جمهور حداقل در فضاي دانشگاه محقق شود.

 

گفته مي‌شد كه رقباي غلامي يا بهتر بگوييم گزينه‌هاي احتمالي رييس‌جمهور براي تصدي وزارت علوم در سازمان دادن به اين حركت‌هاي دانشجويي و جوسازي عليه غلامي نقش داشته‌اند.

من اين گمانه را خيلي بعيد مي‌دانم. با شناختي كه از نهاد دانشگاه و دانشگاهيان دارم معتقد هستم كه در چنين موقعيت‌هاي خطير و حساسي، يك دانشگاهي اصيل عملكرد تخريبي نخواهد داشت. اگر اين اتفاق در دستگاه‌هاي سياسي كشور بود اين احتمال را رد نمي‌كردم چون فضاي سياسي ما چندان سالم نيست، اما در مورد آموزش عالي بعيد مي‌دانم. البته اينكه برخي افراد در شرايطي كه رييس‌جمهور موفق نشده است وزير علوم را معرفي كند احساس مسووليت كنند تا اگر به آنها پيشنهاد شد بپذيرند، اتفاق بدي نيست، اما گمان نمي‌كنم كه به عنوان رقيب فضاسازي كرده و نقش تخريبي داشته باشند، بعيد مي‌دانم.

به اين اشاره داشتيد كه نگراني از فراموش شدن وعده‌هاي انتخاباتي در عملكرد دانشگاه تاثير داشته است. اين نگراني صرفا در فضاي دانشگاهي مشاهده نمي‌شود. جامعه زنان نيز مطالباتي دارد كه برخلاف انتظار در دولت دوازدهم محقق نشد. از سويي مواضع و اظهارنظرهاي روحاني نسبت به دولت قبل كمي محافظه‌كارانه‌تر شده است. حتي در حوزه سياست خارجي بيش از قبل حرف‌هاي تند عليه غرب مي‌زنند. همه اينها را در كنار هم مي‌توان به معناي چرخش روحاني به راست دانست؟

بيش از آنكه نسبت به جنبه‌هاي سياسي اين موضوع حساس باشم با نگاهي اخلاقي به مساله نگاه مي‌كنم. وفاي به عهد يك اصل مهم اخلاقي و ديني است. اينكه دولت وعده جوانگرايي دهد، وعده دهد كه همه قوميت‌ها و مذاهب بر اساس شايستگي‌ در آن حضور خواهند داشت، بگويد كه زنان در بالاترين سطح در دولت حضور خواهند داشت و… ولي در مقام عمل به وعده‌ها پايبندي نشان ندهند، اخلاقي نيست.

يكي از وعده‌هاي آقاي روحاني بحث حقوق شهروندي بود اما اكنون شاهديم كه مثلا حق شهروندي آقاي سپنتا نيكنام ضايع شده اما هنوز دولت ساكت است. اين همان دولتي است كه رييس آن منشور حقوق شهروندي را رونمايي كرده، اميدها به وجود آمده و به كابينه تاكيد كرده است كه در چارچوب آن عمل كنند. روشن است كه اينگونه مسائل مي‌تواند آثار منفي در جامعه و به خصوص در ذهن فعال و حساس دانشجويان داشته باشد. اين قشر از حاميان اصلي روحاني بوده‌اند. به همين خاطر افزايش انتقادات را دور از انتظار نمي‌دانم اما انتظار بيشتري از رييس‌جمهور دارم. البته رييس‌جمهور محدوديت‌هاي خاصي نيز در ساختار سياسي و حكومتي دارد. نكته اين است كه بهتر بود با توجه به آن محدوديت‌ها وعده‌ها داده مي‌شد. خوشبختانه دولت دوازدهم براي نشان دادن پايبندي خود به وعده‌ها هنوز زمان دارد و فقط چهار ماه از آغاز به كار دولت گذشته است. آقاي روحاني فرصت كافي دارد كه با تدبير عمل كرده و با خوشنامي و ايجاد اميد دولت دوم خود را به پايان برساند و حمايت عمومي از جمله حمايت دانشگاه را تا آخر براي خود حفظ كند. تاكيد مي‌كنم كه هنوز دير نشده و مي‌توانند جبران كنند. با اين وجود محتمل نمي‌دانم كه اين رويه تصميم آگاهانه‌اي براي گرايش بيشتر به سمت اصولگرايان يا خداي ناكرده نوعي نقض عهد باشد!

اگر نامش را نقض عهد با حاميان اصلاح‌طلبان نگذاريم؛ چطور؟ به نظر شما آقاي روحاني قبل از ٢٩ ارديبهشت با روحاني بعد از آن تفاوت دارد؟

ظاهرا اين طور است. باطن را نمي‌دانم ولي ظاهرا اينگونه است و اميدوارم كه روحاني ظاهر امر را نيز اصلاح كند. وقتي به گفت‌وگو با دانشگاه اشاره كردم منظورم همين بود. در گفت‌وگو بايد به صورت شفاف، صادقانه و صريح بگويند كه كماكان چه ديدگاه‌هايي دارند و چقدر به وعده‌هاي خود پايبند هستند. همين‌طور بايد تنگناها، موانع و محدوديت‌ها را نيز مطرح كنند.

قبلا ديده‌ايم كه وقتي مي‌خواهند گفت‌وگو كنند نيز به يك جمله خواستيم و نشد، اكتفا مي‌كنند.

اين اصلا كافي نيست. اولا بايد بگويند كه چه چيز را خواسته‌اند و ثانيا توضيح دهند كه چرا و چگونه نشد. من حقيقتا باور دارم كه اين نحوه گفت‌وگو نظام را تضعيف نمي‌كند. اگر مردم را محرم مسائل بدانيم و جامعه را به خواص و عوام، شهروند درجه يك و درجه دو يا خودي و غير خودي تقسيم‌بندي نكنيم؛ اخلاق حكم مي‌كند كه چيزي را از آنها پرده پوشي نكنيم. مردم موكلين ما و صاحبان كشور و نظام هستند؛ لذا بايد مسائل و حتي مشكلات را گفت زيرا كمك و پشتيبان ما خواهند بود. سطح آگاهي مردم سبب مي‌شود كه احساس مسووليت‌ آنها نسبت به خود نظام نيز بيشتر شود. در ناآگاهي است كه كلاه‌هاي گشاد سر جامعه مي‌رود، به خصوص در مقاطع حساس انتخابات، مثل انتخابات رياست‌جمهوري دوره نهم. به اضافه اينكه اين ناآگاهي احتمال خالي ماندن صحنه در مقاطع خطير و سرنوشت‌ساز احتمالي را نيز ايجاد مي‌كند.

اگر روحاني اين تصميم اخلاقي را نگيرد يا اين تدبير سياسي را نداشته باشد، شاهد چه پيامدهايي خواهد بود؟

نتيجه سرخوردگي عمومي خواهد بود كه در گذشته نيز شاهد آن بوديم. مثلا در دولت دوم آقاي خاتمي به خاطر بحران‌هاي پي‌در‌پي كه به دولت تحميل شد، يك نوع سرخوردگي در جامعه به خصوص در جامعه دانشگاهي به وجود آمد. در اين مقطع هم بعيد نيست كه همان اتفاق تكرار شود. اگر دانشگاه دچار بي‌انگيزگي، سرخوردگي و بي‌تفاوتي شود، جامعه نيز تحت تاثير قرار مي‌گيرد.

وقتي از جامعه مدني حامي روحاني صحبت مي‌كنيم در واقع از بدنه راي اصلاح‌طلبان صحبت مي‌كنيم چون آقاي روحاني به پشتوانه حمايت اين جريان سياسي رييس‌جمهور شد. اگر عملكرد روحاني جامعه را سرخورده كند، بدنه راي اصلاح‌طلبان ريزش مي‌كند؟

خسارت كلي‌تر خواهد بود و توسعه سياسي كشور و همه فعالان سياسي از جمله اصلاح‌طلبان متضرر مي‌شوند. اين رويه مي‌تواند اصلاح‌طلبان را تضعيف كند چون در انتخابات حاميان اصلي روحاني بوده‌اند. البته سايرگروه‌هاي سياسي هم از سرخوردگي مردم آسيب مي‌بينند. به هر حال مردم آگاه هستند و مي‌دانند كه اصلاح‌طلبان اصيل براي گرفتن پست و مقام از روحاني حمايت نكردند بلكه براي صلاح كشور بود كه صحنه را خالي نگذاشتند. همين رويكرد و اقدام جريان اصلاحات بود كه سبب شد دولت تغيير كند، بافت مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي شهر و روستا دگرگون شود. ولي به هرحال سرخوردگي ناگزير است.

اگر دولت روحاني با ادامه اين رويه خود جامعه را به سوي سرخوردگي ببرد، اصلاح‌طلبان در طي دولت دوازدهم چگونه و تا كجا از او حمايت مي‌كنند؟ در همين مساله راي اعتماد به غلامي شاهد بوديم كه برخي از فراكسيون اميدي‌ها مي‌گفتند كه به غلامي راي داديم چون بزرگان اصلاحات خواستند كه به او راي دهيم.

اين نيز بستگي به عملكرد دولت و شخص رييس‌جمهور دارد. طبيعي است كه ما هر چه به انتهاي دولت و انتخابات بعدي نزديك مي‌شويم جبهه اصلاح‌طلبان فعال‌تر مي‌شوند. قبل از آن نيز انتخابات مجلس را در پيش داريم و بايد از هم‌اكنون سعي كنيم كه انسجام دروني خود را بيشتر كرده و راهبردها را مشخص كنيم. قطعا حساسيت نسبت به دولت بعدي نيز بيشتر مي‌شود و اينها در نحوه برخورد با دولت روحاني بي‌تاثير نيست اما توجه داشته باشيد كه سياست امري نسبي است. من فكر مي‌كنم كه تا پايان دولت بايد كماكان از دولت حمايت كرد، حمايتي كه با نقادي و همراه با بالابردن سطح آگاهي و توانمندي تحليلي مردم توام باشد. من نقدهاي واقع‌بينانه و صادقانه را هرچند كه صريح و تلخ باشد، تاثيرگذار و سازنده مي‌دانم.

از آماده شدن براي انتخابات‌هاي آتي گفتيد. آقاي عارف چند وقت قبل گفته بود كه در سال ٩٨ ائتلاف نمي‌كنيم البته بعد كمي اين موضع‌گيري را تعديل كرد. يك بار ديگر نيز گفت كه اصلاح‌طلبان در ١٤٠٠ حتما گزينه خود را خواهند داشت. شنيدن اين حرف‌ها از حالا به معني نا اميدشدن اصلاح‌طلبان از ائتلاف با اعتداليون است؟

نمي‌شود مسائل را در جامعه به سرعت در حال تغيير ايران اينطور پيش‌بيني كرد. مي‌توان تحليل كرد اما از چهار سال قبل نمي‌توان گفت كه چه كار خواهيم كرد! اين روش از نظر سياسي خيلي قابل دفاع نيست. به نظر من اصلاح‌طلبان بايد ابتكار عمل و قدرت مانور خيلي بالايي پيدا كنند. ضرورت دارد كه با انسجام بيشتر و با تدوين راهبردهاي اصلاح‌طلبي كه اكنون به صورت مدون و مكتوب موجود نيست؛ وارد عمل شوند. ضمن اينكه لازم است شرايط در حال تغيير جامعه، شرايط منطقه‌اي و بين‌المللي و هرآنچه ممكن است در دوره بعد كشور را تحت تاثير قرار دهد، در نظر بگيرند. ضمن اينكه اگر ساختار انتخابات عادلانه، آزاد و رقابتي باشد، طبيعي است كه اصلاح‌طلبان چهره‌اي شاخص‌، شناخته شده و اصيل از اصلاح‌طلبان را معرفي مي‌كنند و اين اصلا دور از امكان نيست. اما بايد آمادگي تحميل محدوديت‌هاي انتخابات استصوابي را نيز داشته باشيم و براي آن شرايط هم سناريوي مناسب انتخاب كنيم. قدرت مانور اصلاح‌طلبان بايد به نحوي باشد كه از طرفي گزينه مطلوب خود را به جامعه معرفي كنند و از طرفي براي بدترين وضع نيز آمادگي داشته باشند. اين شاخص يك حزب يا جريان اجتماعي فعال و زنده است.

اصلاح‌طلبان در انتخابات ٩٢ نيز با همين وضعيت بد مواجه بودند و از سر اضطرار از روحاني حمايت كردند. اگر بعد از ٨ سال به يك وضع بدتر برسند؛ نتيجه چه خواهد بود؟

ملت ما در طول تاريخ يك ويژگي مهم داشته است و در مقاطع خيلي سرنوشت‌ساز حالت آماده‌باش به خود مي‌گيرد. نگراني از تهديد شدن كشور از سوي خطرات مختلف، سيستم دفاعي مردم را تحريك و آنها را به صحنه مي‌آورد و اين به صحنه آمدن خيلي از سناريوها را تغيير مي‌دهد. من ايمونولوژيست هستم يعني تخصص سيستم دفاعي بدن را دارم. اين سيستم دفاعي است كه در شرايط پرمخاطره به داد انسان مي‌رسد. خوشبختانه سيستم دفاعي ملت ايران فعال است. تعصبي كه مردم نسبت به مليت و دين و مرزهاي كشورشان دارند باعث مي‌شود كه در شرايط حساس حضورشان تعيين‌كننده شود. به عبارتي در كشوري كه احزاب ديرپا و فراگير وجود ندارد و جامعه مدني فعال نيست، مردم هميشه از نخبگان سياسي فعال‌تر بوده و هستند.

به سيستم دفاعي برسد، كنترل كنيم؟

البته اين به معني آن نيست كه نخبگان سياسي كشور به خواب بروند. با توجه به اينكه اكنون فضاي مجازي امكان اطلاع‌رساني گسترده را ساده‌تر كرده است، نخبگان مسووليت دارند كه به افزايش سطح آگاهي مردم و توسعه شبكه‌هاي اجتماعي و مدني كمك كنند.

پس به اميد جامعه‌اي باشيم كه در بزنگاه‌ها بيدار مي‌شود.

بله، البته بايد از روشنفكران و نخبگان انتقاد كنيم. به نظرم نخبگان سياسي، علمي و اجتماعي ما نسبت به نخبگان قبل از انقلاب خطرپذيري و تلاش كمتري دارند. ما اكنون در يك مقطع تاريخي به سر مي‌بريم. مقطعي كه جامعه ايراني نسبتا جوان است و جوانانش تحصيل كرده‌اند. اكنون حدود يك سوم جمعيت كشور از دانش‌آموختگان دانشگاهي است. اين سرمايه بزرگي است. به اضافه اينكه سرمايه انساني عظيمي نيز آن سوي مرزها داريم. علاوه بر آن از فرهنگ و تمدني كهن و غني و منابع زيرزميني بسياري نيز برخورداريم. لذا انتظار مي‌رود كه كشور وضعيت خيلي بهتري داشته باشد. وضع موجود نشان مي‌دهد كه نخبگان كشور آن‌طور كه بايد در صحنه نيستند و دين خود را به جامعه ادا نمي‌كنند. به اعتقاد من مشكل از يك سو از ناحيه ضعف مديريت دولتمردان و مسوولان كشور است و از سوي ديگر از ناحيه نخبگان. اگر اين دو به مسووليت‌هاي خود عمل كنند ما خيلي سريع از مرزهاي توسعه‌نيافتگي عبور خواهيم كرد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید