تولد خُلق آسیب‌ زا، نتیجه مصرف مخدر‌ها

    کد خبر :134132

بسیاری از جرایم نشات‌گرفته از اعتیاد هستند، آن‌چنان که بسیاری از متهمان در بازجویی‌ها اشاره دارند که در حین ارتکاب جرم مواد مصرف کرده بودند و در سایه فعل و انفعالات روانی ناشی از آن دست به جرایمی زده‌اند.

شیوا دولت‌آبادی، روانشناس درباره ارتباط اعتیاد و اختلالات روانی می‌گوید: «مصرف موادمخدر آسیب‌زا موجب تغییر خلق، رفتار و شناخت افراد می‌شود و برای روابط انسانی بسیار خطرناک است و فرد معتاد به‌نوعی تغییر شخصیت را تجربه می‌کند. این درحالی است که برخی از انواع موادمخدر بسیار توهم‌زا هستند و احساس قدرتمندی، جرات‌ورزی و خطرپذیری زیادی را در معتادان ایجاد می‌کنند.»

مصرف موادمخدر یکی از نگرانی‌های جامعه امروز ماست که افراد و اقشار مختلفی را با خود درگیر کرده است، آن‌چنان که برخی معتادان رفتار غیرمتعارفی را از خود نشان می‌دهند که از آن به‌عنوان اختلالات روانی یاد می‌شود. شما به‌عنوان یک صاحبنظر ارتباط بین اعتیاد و اختلالات روانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اصولا ممکن است گرایش به اعتیاد به شکل‌های مختلف در هر فردی وجود داشته باشد. این درحالی است که مصرف موادمخدر آسیب‌زا موجب تغییر خلق، رفتار و شناخت افراد می‌شود و بسیار برای روابط انسانی خطرناک است. موادمخدر انواع مختلفی دارند. برخی‌ها از آنها به‌سرعت اعتیاد فیزولوژیک ایجاد می‌کنند و در نتیجه فرد سریعا نیازمند متمرکز‌شدن روی تهیه مواد، استفاده از مواد و… می‌شود. برخی دیگر نیز توهم‌زا هستند و بیشتر تخریب می‌کنند؛ یعنی فرد دچار بی‌اعتنایی و کم‌حوصلگی می‌‌شود. بنابراین شاید بهتر باشد راجع به هر یک از انواع موادمخدر، عوارضشان و آسیبی که به روابط اجتماعی می‌زنند، جداگانه صحبت کرد، اما به‌طور کلی می‌توان گفت فرد معتاد به‌نوعی تغییر شخصیت را تجربه می‌کند. به‌عبارت دیگر اطرافیانش او را خیلی بیش از اندازه بی‌‌‌اعتنا و به اصطلاح تن‌آسا و گوشه‌گیر ارزیابی می‌کنند و این مسائل سبب می‌شود از کار کناره بگیرد و از عهده مسئولیت‌های ارتباطی خود در درون خانواده برنیاید.

البته برخی از انواع موادمخدر بسیار توهم‌زا هستند و احساس قدرتمندی، جرات‌ورزی و خطرپذیری زیادی را در افراد ایجاد می‌کنند. بنابراین بسته به نوع مواد خانواده‌ها با مسائل متفاوتی روبه‌رو می‌شوند، ولی با این حال می‌توان گفت که اولویت فرد معتاد ارضای نیاز است و این شخص مسئولیت‌های عاطفی و اجتماعی خود را از دست می‌دهد و حتی ممکن است دست به جرایمی بزند.

با توجه به نکاتی که اشاره کردید، آیا می‌توان گفت همه معتادان دچار اختلالات روانی هستند؟

اگر به طیف معتادان نگاه کنید، افرادی را می‌بینید که آسیبی به خانواده و اطرافیان خود نمی‌زنند، اما در مقابل معتادانی وجود دارند که به‌نوعی خانواده و اطرافیان خود را درگیر اعتیادشان می‌کنند. برای مثال کودکی که پدر معتادش کنار خیابان افتاده است، مسلما آسیب می‌بیند که حتی در پاره‌ای موارد جبران‌ناپذیر است. برای آنکه پدر به جای حمایت و امنیت‌بخشی به فرزندش موجب فروپاشی شخصیت او شده است. در نتیجه این کودک دنیای ناامن و پراسترسی را تجربه می‌کند. از سوی دیگر، برخی افراد هستند که سال‌ها اعتیاد خود را پنهان می‌کنند و با بی‌‌‌صداقتی به خود و خانواده‌شان آسیب می‌زنند. در تمامی این موارد اعتیاد نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و موجب بروز رفتارهای متفاوت می‌شود، چرا که فرد معتاد از نظر روانی و جسمانی تحت‌تاثیر مصرف موادمخدر قرار دارد.

عکس این مساله نیز صدق می‌کند، چرا که آسیب‌های روحی و روانی در خانواده‌ها موجب گرایش جوانان به اعتیاد می‌شود…

اینکه سن اعتیاد پایین آمده است، دلیلش این است که کودکان در دنیای پر از اطلاعات با نیازهای کاذب قرار دارند و اگر والدین توانایی اداره‌کردن عاطفی فرزندان خود را نداشته باشند، این فرزندان در سنین نوجوانی به بیرون از خانواده و گروه همسالان گرایش پیدا می‌کنند. برخی از گروه‌ها هم به‌دنبال قربانی می‌گردند که با جذب آنها این نوجوانان را تبدیل به فروشنده مواد کنند. نوجوانی دوران بسیار حساسی است که مسئولیت والدین در این دوران بالاتر از سنین پایین‌تر و بعد از آن است. از این رو باید خانواده‌ها در تنش‌زدایی پیشقدم باشند و آن را برطرف کنند، وگرنه این عامل می‌تواند زمینه‌ساز بروز اعتیاد برای اعضای خانواده ازجمله فرزندان شود.

گرایش به اعتیاد در چه گروه شخصیتی بیشتر دیده می‌شود؟

از دیدگاه روانشناسی گفته می‌شود برخی شخصیت‌ها بسیار آمادگی دارند که مشکلات خود را از طریق روی آوردن به موادمخدر حل کنند، ولی امروزه در دسترس بودن موادمخدر نقش مهمی در رواج اعتیاد دارد که بسیار آسیب‌زاست. از سوی دیگر، در مقطعی از زندگی افراد دچار افسردگی می‌شوند و اضطراب‌های زیادی را تحمل می‌کنند. از این رو برخی از آنها از طریق مصرف مواد سعی می‌کنند اضطراب خود را کاهش دهند. به عبارت دیگر، افرادی که دچار اعتیاد می‌شوندة در مقاطعی از زندگی برای حل مشکلات خود احساس ناتوانی داشته‌اند. ما اسم این فرایند را بیماری نمی‌گذاریم. در واقع آمادگی برای افسردگی پیشینه دارد و افرادی که در طول زندگی توسط دیگران تایید نمی‌شوند و احساس موفقیت نمی‌کنند، به سمت مصرف موادمخدر کشیده می‌شوند.

اضطراب و استرس ناشی از مشکلات می‌تواند پیش‌درآمد گرایش افراد به سمت اعتیاد باشد و آنها را آماده کند که در گرداب اعتیاد فرو بروند و بعد از آن آسیب‌های زیادی به شخصیت وارد می‌شود. البته تعداد افرادی که با بیماری‌های شدید روانی گرایش به اعتیاد پیدا می‌کنند، زیادی نیست؛ به‌ویژه اگر اعتیاد فراگیر باشد. بنابراین دوباره تاکید می‌کنم افرادی که در مقطعی از زندگی خود دچار افسردگی، اضطراب و استرس زیادی می‌شوند، همیشه ممکن است که با عدم‌حمایت درست و کنترل هیجان به سمت مصرف موادمخدر گرایش پیدا کنند.

کودک‌آزاری در خانواده‌هایی که دچار آسیب‌های اجتماعی هستند بیشتر دیده شده است و درواقع والدین معتاد نقش اساسی در کودک‌آزاری‌ها دارند. در شکل‌گیری این معضل اجتماعی که ناشی از اختلالات روانی حاصل از اعتیاد است، کودک آسیب‌دیده با چه بحران‌هایی روبه‌روست؟

وقتی که والدین معتاد دچار بی‌‌‌حوصلگی، فشار روانی و عوارض ناشی از اعتیاد هستند، طبیعتا نه‌تنها از عهده حمایت کودکشان برنمی‌آیند، بلکه با کوچک‌ترین مساله‌ای به کودک خود آسیب می‌رسانند. ما در خیلی موارد شاهد کودک‌آزاری‌هایی در درون خانواده هستیم که ناشی از سوءمصرف مواد به‌ویژه مواد توهم‌زاست.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید