یک بحران تازه در وزارت‌خانه زنگنه/ «توتال» رفت، حالا نوبت داخلی هاست

    کد خبر :133137

تصمیم جدید ترامپ، صنعت نفت را با چالش جدی مواجه کرده، تجربه تلخ خروج غول‌های نفتی از پروژه‌های مهم کشور انگار دوباره می‌خواهد تکرار شود. زنگنه حالا باید یک تصمیم حیاتی بگیرد.

محمدعلی امینی؛ «توتال عواقب تصمیم ترامپ را بررسی خواهد کرد و اگر قوانینی مبنی بر اجبار و عقب‌نشینی از اجرای قرارداد با ایران وجود داشته باشد، مجبوریم تبعیت کنیم» این‌ها را پاتریک پویانه، رئیس توتال به زبان آورده. ترکش‌های صحبت‌های ترامپ نقاط استراتژیک را هدف قرار داده. توتال حالا خیلی زود می‌خواهد از پارس جنوبی دل بکند. این در حالی است که وزارت نفت در تیرماه امسال خبر از انعقاد قراردادی نجومی با این شرکت داده بود. لقمه چرب فاز 11 هم انگار نمی‌تواند توتال را سر سفره نگه دارد. بااینکه ترامپ اخیراً از آن‌ها خواسته «ایران را بدوشید» اما روسای شرکت بدعهد فرانسوی منتظر تصمیم بزرگ‌ترهایشان هستند. شاید برای گرفتن سهم بیشتر حاضر باشند چند روزی بی‌خیال لقمه چرب حاضر و آماده بشوند به امید اینکه در آینده‌ای نزدیک کل سفره را یکجا تصاحب کنند اما این بار کور خوانده‌اند.

چرا با توتال قرارداد بستیم؟

جدیدترین مدل قرارداد نفتی ایران با حواشی فراوان معرفی شد. مدیران وزارت نفت امیدوار بودند با IPC سرعت توسعه میادین نفت و گاز را زیاد کنند. استراتژی ساختمان طالقانی مشخص بود. فروش بیشتر نفت در مدت‌زمان کمتر. زنگنه آمده بود تا بتواند پای شرکت‌های نفتی مطرح را به ایران باز کند. تلاش او در این راه با موفقیت‌هایی توأم شد. توتال اولین شرکت نفتی بود که برای توسعه فاز 11 به ایران آمد. ژنرال معتقد بود شرکت‌های نفتی داخلی نمی‌توانند فاز 11 را به‌خوبی خارجی‌ها توسعه دهند. دیر تمام شدن، گران تمام شدن و کیفیت پایین اجرا باعث شد تا زنگنه برای واگذاری فاز 11 به یک شرکت مطرح بین‌المللی 4 سال صبر کند او بالاخره توانست با ایجاد جذابیت‌های مالی خاص

توتال را به ایران بکشاند.

منتقدین اما نظر دیگری داشتند. آن‌ها که بدعهدی‌های مکرر آمریکا و سابقه سیاه نفتی توتال را دیده بودند معتقد بودند اساساً همه‌چیز منافع اقتصادی نیست. توتال اگرچه در ایران منافع اقتصادی بسیاری دارد اما ممکن است به خاطر مسائل سیاسی از ایران برود. وزیر نفت در گفتگوی ویژه خبری دوم مرداد امسال با اشاره به اینکه فرانسوی‌ها در اروپا کمتر از بقیه کشورها از سیاست‌های آمریکا پیروی می‌کنند، گفته بود:«کاسب به دنبال سود است و این شرکت‌ها ادعا دارند که می‌خواهند منافع خود را بیشتر کنند. مدیران ارشد باید عالی‌ترین تصمیم را در سطوح بالا بگیرند» او همچنین در پاسخ به این ایراد که توتال درگذشته پس از وضع تحریم‌ها از ایران رفت گفته بود: «این قراردادها باعث می‌شود که ان شاء الله تحریم‌ها اتفاق نیفتد» ژنرال معتقد بود این قراردادها بازدارنده است و باعث می‌شود تحریم نشویم؛ اما حالا وضع به‌گونه‌ای دیگر رقم خورده!

وقتش رسیده، باید به داخلی‌ها اعتماد کنیم.

زمزمه‌های خروج توتال از فاز 11 حالا بیش‌ازپیش شنیده می‌شود. مسئولین وزارت نفت باید تدبیری برای توسعه میادین حساس بیندیشند. احتمالاً استراتژی حمایت از شرکت‌های داخلی و ایجاد یک شرکت نفتی در حد و اندازه‌های بین‌المللی در روزهای آتی به دغدغه اول وزیر نفت تبدیل شود. زنگنه حالا می‌داند که نمی‌توان به غول‌های نفتی دنیا اعتماد کرد. آن‌ها نشان داده‌اند حتی درصورتی‌که لقمه‌های چرب فراوانی هم برایشان فراهم شود بازهم گوش‌به‌فرمان نهادهای بین‌المللی و آمریکا عمل می‌کنند. دلیل این کار هم واضح است. هر شرکتی که تبادلات مالی سنگین دلاری داشته باشد به‌ناچار تحت نظارت آمریکا عمل می‌کند و با کوچک‌ترین تهدید، پا پس می‌کشد. در کنار سوابق سیاه غول‌های نفتی در همکاری با ایران، ایجاد اشتغال بسیار زیاد، رونق شرکت‌های کوچک مرتبط با صنعت نفت، رونق سرمایه‌های راکد داخلی و تولید ثروت بسیار زیاد از عواملی هست که می‌تواند وزارت نفت را به سمت ایجاد یک شرکت نفتی بین‌المللی سوق دهد.

در حال حاضر چند شرکت نفتی قوی در کشور وجود دارد و با حمایت‌ها و اعتماد دولت قبل توانسته‌اند، به سطح مناسبی از توانمندی برسند و چند میدان نفتی را توسعه بدهند؛ اما با تغییر وزیر نفت، این شرکت‌ها عملاً فرصت نکردند خودی نشان بدهند و چرخه فناوری خود را تکمیل کنند.

مجموعه گروه تخصصی سپانیر به‌عنوان یکی از بخش‌های قرارگاه خاتم، در حوزه نفت و گاز فعالیت می‌کند. این شرکت تاکنون در فازهای مختلف پارس جنوبی فعالیت داشته و پروژه‌های مهمی را باکیفیت مناسب در شرایط سخت تحریم به سرانجام رسانده است؛ اما با حضور جناب آقای زنگنه در رأس ساختمان طالقانی، بعضی از پروژه‌های این شرکت متوقف شد و عملاً پروژه‌ای در حد اندازه‌های قرارگاه، به آن‌ها واگذار نشد. این در حالی است که سپانیر با 40 شرکت در این منطقه همکاری داشته و حالا این شرکت‌ها به دلیل نداشتن پروژه مجبور به تعدیل نیرو شده‌اند. پیشرفت شرکت‌های نفتی داخلی، فقط و فقط با حضور جدی آن‌ها در پروژه‌ها امکان‌پذیر است. یکی از دلایلی که ژنرال از دادن پروژه به شرکت‌های داخلی خودداری می‌کند عدم توانمندی این شرکت‌ها در تأمین مالی پروژه هست. این در حالی است که با تعیین یک سازوکار مناسب می‌توان سرمایه‌های راکد مردمی را در تجارت پرسود صنعت نفت شریک کرد

در این میان توجه به مدل توسعه غول‌های نفتی دنیا هم قابل‌توجه است. به‌عنوان‌مثال به شرکت استات اویل (شرکت ملی نفت نروژ) می‌پردازیم. نروژ در سال 1973 به این نتیجه رسیده که برای افزایش توانمندی‌های شرکت استات اویل، هر شرکتی که مایل بوده بر روی میادین نفتی نروژ کار کند باید 50 درصد سهم مدیریت را به استات اویل می‌داده. این یعنی اینکه استات اویل به‌عنوان تصمیم‌گیرنده اصلی پروژه مطرح بوده و در کنار آن‌ها یک شرکت خارجی قرار می‌گرفته تا یادگیری صورت گیرد.

همچنین در مسئله تأمین مالی دولت نروژ بیشترین حمایت را از شرکت استات اویل انجام داده. نمودار زیر روش‌های تأمین مالی 7 سال ابتدایی استات اویل را نشان می‌دهد.

با توجه به این نمودار، دولت نروژ به‌صورت مستقیم در تأمین ۵۲ درصد از منابع مالی این شرکت سهم داشته. همچنین در گزارش‌های این شرکت تأکید شده که وام‌های بانکی هم با ضمانت دولت نروژ گرفته‌شده است.

تصمیم جدید ترامپ، صنعت نفت را با چالش جدی مواجه کرده، تجربه تلخ خروج غول‌های نفتی از پروژه‌های مهم کشور انگار دوباره می‌خواهد تکرار شود. زنگنه حالا باید یک تصمیم حیاتی بگیرد. حمایت از شرکت‌های داخلی و افزایش توانمندی آن‌ها یا التماس غول‌های نفتی برای ورود به میادین استراتژیک کشور. ژنرال حالا به نظر می‌رسد بیشتر از گذشته به درون سازی صنعت نقت و اهمیت اقتصاد مقاومتی پی برده. باید ببینیم او چه تدبیری می‌اندیشد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید