نه ژن خوب دارم نه پارتی‌بازی کرده‌ام

    کد خبر :131652

مهدی وجدانی در میان نقدهای شدید منتقدان شنبه‌شب در تالار وحدت به عنوان رهبر مهمان، ارکستر ملی را روی صحنه برد. گرچه نقد اصلی منتقدان به این بود که او کارمند معاونت هنری وزارت ارشاد است، اما او به اذعان کارشناسان توانست صدای متفاوتی از ارکستر آن هم با نوازنده‌های جوانش از یک رپورتوار سخت دربیاورد. با این رهبر جوان ارکستر درباره اجرایش و بسیاری از نقدهایی که به او وارد شد، گفت‌وگوی بی‌پرده‌ای انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

از اینجا شروع کنیم که اصلا فلسفه رهبری مهمان در ارکسترها چیست؟

همه جای دنیا حضور رهبر مهمان برای ارکسترها معمول و مرسوم است. رهبر مهمان می‌آید تا فضای تمرینی را که از قبل وجود داشته، عوض کند و دیدگاه و نگاه جدیدی را به ارکستر اضافه کند. او مدل تمرین‌دهی را عوض می‌کند، رپورتوار را تغییر می‌دهد و همه اینها باعث پوست‌اندازی ارکستر می‌شود.

از سابقه موسیقایی‌تان برایمان بگویید.

رشته تحصیلی‌ام موسیقی بوده و برای رهبری ارکستر هم تجربه‌های زیادی دارم. از سال 87 ارکستر نوای صلح را رهبری کردم که در رودکی و تالار اندیشه روی صحنه رفته است. سمفونی ظهور، سمفونی ایران 1404 و تراژدی رستم و سهراب را نواخته‌ام، قطعه ارکسترال فتح را اجرا کرده‌ام، سرود صنعت جهانی مس را نواخته‌ام و چهار آلبوم بی‌کلام هم منتشر کردم. اولین آلبوم سال 85 منتشر شده و آخرینش در سال 94. من در موسیقی تئاتر هم جایزه بردم. برای رهبری ارکستر هم از ایتالیا و کانادا دعوت شدم. هیچ کس به رزومه من اشاره نکرده که من شاگرد استادان پورتراب، ذوالفنون، غلامرضا دبیری، نادر مشایخی و غلامحسین الهامیان بودم.

نظرتان درباره نقدهایی که شده بود چیست؟

من علاقه‌ای ندارم از خودم تعریف کنم، اما به نظرم این‌که چه بودم مهم نیست، این‌که چطور اجرا کردم مهم است. نوشته بودند صدادهی ارکستر تحسین حاضران را برانگیخت و به همه شائبه‌ها پاسخ داد. من هنرمندم هر چه هم بگویم شاگرد فلان بزرگان بوده‌ام، فایده ندارد و اینها سبب نمی‌شود چون شاگرد فلانی بوده‌ام، کار خودم هم درست باشد. قدیم‌ها هم می‌گفتند از فضل پدر تو را چه حاصل. آن اثری که خلق می‌کنی مهم است.

به‌نظرتان توانستید حرفتان را در اجرا بزنید؟

حداقلش این بود افرادی که آمدند می‌گفتند مدل صدادهی سازها، نوانس‌ها و دینامیک ارکستر از نقاط قوت این اجرا بود و این نشان می‌دهد یک رهبر با ارکستر کار کرده است.

آقای شهبازیان هم به عنوان رهبر ثابت ارکستر ملی برای تماشای اجرا آمده بودند؟

نه متاسفانه.

واکنش ایشان چه بود؟

در جریان نیستم.

اصلا واکنش ایشان نسبت به رهبر مهمان در ارکستر ملی چیست؟

قطعا اگر مخالفتی داشتند، می‌گفتند. چون رهبر مهمان شدن در ارکسترها همان‌طور که اشاره کردم، مرسوم است.

در کدام قسمت معاونت هنری وزارت ارشاد شاغل هستید؟

در روابط عمومی.

چرا با این استعداد باید کارمند روابط عمومی باشید؟

من از سال 83 کارمند ارشاد هستم. منتقدان نوشته بودند ایشان ژن خوب دارد و از اقوام فردی در وزارت ارشاد است. بیایند بگویند آن شخص کیست.

یعنی پارتی بازی نکردید؟

نه. می‌خواهم بگویم هنر تنها مقوله‌ای است که پارتی بازی در آن نیست. شما اگر با پارتی بازی هم رهبر ارکستر شوید بالاخره روی سن می‌روید و آنجا معلوم می‌شود چندمَرده حلاجید.

همچنان به عنوان رهبر مهمان با ارکستر ملی ادامه می‌دهید؟

مشخص نیست.

یعنی فقط رهبر ارکستر ملی برای یک اجرا بودید؟

بله فقط یک اجرا.

این همه هیاهو برای یک اجرا بود؟

ماجراهای دیگری هم بود. اگر می‌خواهید جوابی به منتقدان بدهید، باید اجرا را مبنا قرار دهید. شما ببینید سن نوازندگان چقدر بود. همه جوان بودند. اینها مگر چقدر تمرین کردند؟

مگر شما اعضای ارکستر را هم تغییر دادید؟

خیر، اما برای اینها‌ آن رپورتوار را زدن کار سنگینی بود. اینها فقط هفت جلسه تمرین کردند.

شما که به صورت رهبر مهمان با ارکستر ملی کار کردید، فکر می‌کنید بزرگ‌ترین مشکل این ارکستر چیست؟

فقط رپورتوار. ما رپورتوار‌هایی داریم که از قدیم رهبران می‌زدند. اینها برای مردم عادی شده است. اکنون فصل این است ما سفارش نوشتن موسیقی ایرانی بدهیم که ساختار ارکسترال داشته باشد و بتوانیم با ارکستر بزنیم. وگرنه چند بار مرغ سحر را می‌خواهیم بشنویم. بهترین اجرا از این کارها را شنیده‌ایم. ما مثل همه جای دنیا باید وارد موسیقی جدید شویم. از بزرگان بخواهیم موسیقی برای ارکستر ملی بنویسند. در کنارش خیلی از جوان‌ها را می‌بینیم که موسیقی ایرانی می‌نویسند که ارکسترال ملی دارد. باید اینها‌ ضبط و زیاد شود تا بانکی از رپورتوار موسیقی ایرانی داشته باشیم.

یکی از انتقاداتی که قبل از اجرای شما مطرح بود، به نحوه پاسخگویی بنیاد رودکی به خبرنگاران برمی گشت.

من نمی‌دانم و نمی‌خواهم به سیاستگذاری آنها ورود کنم.

خودتان پاسخگوی خبرنگاران و منتقدان بودید؟

کسی اصلا به من زنگ نزد.

ببخشید که این را می‌پرسم، اما یعنی کسی شما را به رسمیت نمی‌شناخت؟

نمی‌دانم چه فکری کرده بودند. اما من سعی کردم با اجرایم پاسخ منتقدان را بدهم. من حرفم را با هنرم می‌زنم. نقد خوب را آدم همیشه باید بشنود. من دوست داشتم از منتقدان نقد فنی هم بشنوم. استاد علیزاده بعد اجرا در این خصوص صحبت کردند و اشاره کردند منتقدان اول باید می‌شنیدند بعد قضاوت می‌کردند. شما رپورتوارهای قبلی را در کنار این رپورتوار بررسی کنید. ببینید قبلا چه چیزهایی می‌زدند و بعد در این اجرا از کجا به کجا رسیدیم.

یعنی شما عملکرد آقای شهبازیان را زیر سوال می‌برید؟

نه، می‌گویم کل ماجرا را بررسی کنید. آقای شهبازیان سبک خودش را دارد و صاحب سبک است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید