جزئیات قتل معتاد در بزرگراه چمران

    کد خبر :124181

معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ جزئیات جنایت رخ داده در بزرگراه چمران را تشریح کرد.

در ساعت 19:20 روز سی‌ام آبان ماه پارسال از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی 110 کشف جسد متعلق به مردی حدودا 30 ساله در کانکس نگهبانی متعلق به کارگاه عمرانی در محدوده اتوبان چمران ـ بعد از پل ملاصدرا به کلانتری 134 شهرک قدس اعلام شد و با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرارگرفت.

باحضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل جنایت، کارآگاهان باجسد مقتولی روبه رو شدند که دست و پایش بسته شده و آثار ضرب و جرح بر روی قسمت های مختلف بدنش کاملا مشخص بود که نشان از آزار و اذیت بدنی وی داشت. با حضور تیم تشخیص هویت و پزشکی قانونی در محل و انجام معاینات اولیه مشخص شد که مقتول به علت اصابت جسم سخت به ناحیه سر به قتل رسیده است.

در ادامه تحقیقات میدانی، کارآگاهان ضمن شناسایی مقتول به نام کیوان 29 ساله اطلاع پیداکردند که وی از افراد بلامکان و کارتن خوابی بوده که به همراه سایر معتادان بلامکان، در نزدیکی محل جنایت و در فضای سبز کناره بزرگراه زندگی می کنند.

درتحقیقات میدانی ، کارآگاهان موفق به شناسایی قاتل متواری شده از صحنه جنایت به نام قربان60 ساله شدند و اطلاع پیدا کردند که خانواده قربان در شهرستان زندگی کرده و خودش نیز به تنهایی در شهر تهران به عنوان پیمانکار در زمینه ترمیم خیابان های شهر تهران و آسفالتریزی حضور داشته و در واقع کانکس نگهبانیِ کارگاه عمرانی به نوعی محل زندگی او نیز محسوب می شود.

با شناسایی قربان به عنوان عامل جنایت، تعدادی از معتادان بلامکان که در آن محدوده زندگی کرده و قربان و کیوان را به صورت کامل می‌شناختند، در اظهارات خود صراحتا اعلام کردند که این افراد هر دو اعتیاد به مصرف موادمخدر دارند و قربان از صبح روز سی آبان پارسال به دنبال کیوان می گشت تا او را پیدا کند، پس از آن دیگر از او و کیوان خبری نشد تا نهایتا جسد کیوان در کانکس ِپیدا شد.

دو تن از معتادین نیز در اظهاراتی مشابه عنوان داشتند: قربان به ما مراجعه کرد و گفت که کیوان به او گفته است که موادمخدر متعلق به وی را پس از سرقت از داخل کانکس ، پیش ما مخفی کرده است اما ما توضیح دادیم که کیوان هیچگونه موادی را به ما تحویل نداده است.

با شناسایی قربان به عنوان عامل جنایت ، تحقیقات برای دستگیری وی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و آنان اطلاع پیدا کردند که متهم پرونده پس از ارتکاب جنایت ، با خودرو نیسان شخصی اش از محل متواری شده و پس از آن از شهر تهران خارج شده است.

اقدامات پلیسی برای دستگیری قربان در دستور کار قرار داشت و کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی اطمینان پیدا کردند که خانواده متهم نیز اطلاعی از مخفیگاه وی در اختیار ندارند تا اینکه سرانجام روز گذشته کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اطلاع پیدا کردند که شخصی با مشخصات ظاهری قربان اما به نام علی تیموری در اردوگاه فشافویه به عنوان یکی از افراد بلامکان نگهداری می شود.

کارآگاهان اداره دهم آگاهی در ساعت 19 دیروز با مراجعه به کمپ فشافویه، ضمن شناسایی قربان او را برای انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند. او که در تحقیقات مقدماتی همچنان اصرار به معرفی خود به نام علی تیموری داشت، سرانجام در ساعت 20:30 همان روز لب به اعتراف گشود و صراحتا به ارتکاب جنایت و قتل کیوان اعتراف کرد .

وی در خصوص انگیزه و نحوه ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت: کانکس کارگاه محل زندگی من بود و مقتول نیز برای مصرف مشترک موادمخدر به آنجا مراجعه می کرد . صبح روز سی ام آبان ماه داخل کانکس نبودم و زمانیکه به کانکس برگشتم ، سراغ مواد مخدر داخل کانکس رفتم تا مقداری مواد مصرف کنم اما موادی پیدا نکردم . به سراغ معتادان نزدیک کانکس رفتم؛ گفتند که کیوان را امروز صبح در نزدیکی کانکس دیده اند. کیوان را به به بهانه مصرف موادمخدر به داخل کانکس بردم ؛ داخل کانکس با وی درگیر شده و اقدام به بستن دست و پایش کردم. بارها در فیلم های مختلف دیده بودم که چگونه افراد را برای گرفتن اعتراف آویزان می‌کنند؛ به همین علت در حالیکه دست و پای کیوان را از پشت سر بسته بودم، او را از سقف کانکس آویزان کردم تا بگوید مواد مرا کجا پنهان کرده است. کیوان همچنان مقاومت می کرد ؛ من نیز با چوبی دستی اقدام به زدن او کردم ؛ کیوان دو بار ، دو نفر از دوستانش را معرفی کرد و مدعی شد که مواد را نزد آنها مخفی کرده است؛ به سراغ آنها رفتم اما هر دو نفر عنوان داشتند که اطلاعی از موضوع ندارند. دیگر عصبانی شده بودم و بار سوم زمانیکه به سراغ کیوان رفتم، این بار ضربات چوب دستی را به سر و صورتش زدم تا نهایتا ساکت شد. او را پائین آوردم و متوجه شدم که نفس نمی کشد. فهمیدم که او را کشته ام. به سرعت از کانکس خارج شده و باماشین شخصی‌ام از کارگاه خارج شدم طی این مدت نیز در شهرهای جنوب کشور ، بدون اینکه خانواده‌ام از مکانم اطلاع داشته باشند زندگی می کردم تا نهایتا چند روز پیش، پس از مراجعه به تهران در حالیکه بلامکان بودم به اردوگاه فشافویه منتقل شدم. آنجا خودم را علی تیموری معرفی کردم تا شاید شناسایی نشوم اما در کمتر از چند روز شناسایی و دستگیر شدم.

بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه باجرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: باتوجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت قرار بازداشت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید