هشدار مسیح مهاجری درباره خطر «مداحان بیسواد» /روحانیت از وقتی با «قدرت» نسبت فامیلی پیدا کرد رسالتش را از یاد برد

  • سیاسی
  • چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۹۶ ۱۱:۰۲
    کد خبر :112575

کارکرد روحانیت اگر هدایت مردم است، این وظیفه را درصورتی می‌تواند به درستی انجام دهد که فرهنگ‌سازی را در راس برنامه‌های خود قرار دهد.
مسیح مهاجری در سرمقاله امروز «جمهوری اسلامی» با این مقدمه ادامه داد: برای ترویج و تبلیغ موضوعات معنوی دوگونه می‌توان عمل کرد. یک راه این است که درباره موضوع مورد نظر حرف بزنیم و در مقاطع زمانی مورد نیاز به اشکال مختلف به آن بپردازیم و راه دیگر این است که آن را با برنامه‌ریزی دقیق، طراحی صحیح و پیگیری‌های مستمر، نهادینه کنیم. اگر موضوعی را نهادینه کنیم می‌توانیم بگوییم درباره آن فرهنگ‌سازی کرده‌ایم.

روحانیت، هنگامی در کار خود موفق خواهد بود که «فرهنگ‌سازی» کند. این، کاری است که علمای دین و خطبا و مبلغان مذهبی در طول تاریخ بیش از ۱۰۰۰ ساله روحانیت انجام داده‌اند و همین عزاداری شهدای کربلا که این روزها در سراسر ایران و هر جا که پیروان اهل بیت علیهم‌السلام حضور دارند در حال برگزاری است، یک نمونه از همین فرهنگ‌سازی است. اینکه می‌بینیم مردم در دهه عاشورا به صورت خودجوش سیاه‌پوش می‌شوند و پرچم‌های سیاه برافراشته می‌کنند و مجالس عزاداری برگزار می‌کنند و در مساجد و حسینیه‌ها و خانه‌ها به عزاداری می‌پردازند، محصول یک کار تبلیغی مقطعی نیست. علمای دین به پیروی از امام صادق علیه‌السلام هر ساله مجالس عزاداری برپا کردند و خودشان صاحب عزا شدند و خانه‌های خود را به محافل عزاداری امام حسین و شهدای کربلا تبدیل کردند و این کار را در طول تاریخ ادامه دادند تا اینکه این فرهنگ به وجود آمد. همین حالا هم مراجع تقلید و علمای بزرگ و حتی بسیاری از خطبا و منبری‌ها در محرم و صفر و فاطمیه در خانه‌های خود محافل عزاداری برپا می‌کنند و به این فرهنگ‌سازی بسیار مهم و موثر ادامه می‌دهند.

یک فرهنگ، گاهی هدف اصلی نیست بلکه راهی است برای ساختن یک فرهنگ دیگر. فرهنگ عزاداری محرم و صفر، زمینه ساز «فرهنگ مبارزه با ظلم» است. ملت ایران به رهبری امام خمینی، این بهره‌برداری را از فرهنگ عاشورا به نحو احسن انجام داد و با قیام علیه رژیم ظالم و فاسد پهلوی و استعمار غرب و شرق، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و نظام مردمی جمهوری اسلامی را تاسیس کرد. برپایی نظام جمهوری اسلامی، راهی بود برای رسیدن به فرهنگ‌هایی که خواست اسلام برای مردم است؛ فرهنگ عدالت، فرهنگ آزادگی، فرهنگ کرامت انسانی، فرهنگ آگاهی و آگاهی بخشی، فرهنگ تحمل آراء، فرهنگ تقریب، فرهنگ احترام به حقوق یکدیگر، فرهنگ قانونمندی، فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگ ایثار و … .

واقعیت این است که امام خمینی به عنوان نمونه اعلای روحانیت در عصر حاضر و یاران و همراهان او با به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی در پرتو فرهنگ عاشورا توانستند در ایران و بسیاری از نقاط جهان فرهنگ سازی کنند. فرهنگ جهاد و شهادت که در ایران توانست حماسه بزرگ دفاع مقدس را خلق کند و در بسیاری از کشورهای منطقه توانست در برابر قلدری‌های استعمارگران و به ویژه آمریکا و دست نشاندگان فاسد و مستبد آنها بایستد، یک نمونه از این فرهنگ سازی است. این، فقط گوشه‌ای از نتایج همان فرهنگ سازی در موضوع محرم و حماسه کربلا و عاشوراست که امروز به عنوان فرهنگ رایج در جامعه شیعه به آن افتخار می‌کنیم و باید با تمام توان و امکانات به حراست از آن همت گماریم و با افرادی که آگاهانه یا ناآگاهانه برای منسوخ شدن آن تلاش می‌کنند مقابله کنیم.

این روزها سخنانی از کسانی می‌شنویم که چند صباحی را در اروپا و آمریکا گذرانده‌اند و با نهادینه شدن عزاداری حسینی مخالفت می‌کنند. برای آنکه نیت خوانی نکرده باشیم، کاری به این نداریم که این افراد چه هدفی دارند ولی بدون تردید اعلام می‌کنیم که مخالفت با عزاداری حسینی قطعاً به بیراهه رفتن و فرهنگ جهاد و شهادت را نفی کردن است. بعضی از این افراد می‌گویند از واقعه کربلا متاثر باشیم اما این همه عزاداری نکنیم. اینان پاسخی برای این سوال ندارند که بدون عزاداری چگونه می‌توانیم تاثر خود را ابراز کنیم و ازآن پتکی بسازیم برای کوبیدن بنیان ظلم و استبداد و استعمار؟ خوشبینانه‌ترین نگاه به این افراد اینست که گفته شود آنان اشتباه می‌کنند و به آنچه در اثر نفی عزاداری حسینی از دست خواهیم داد توجه ندارند.

در طرف مقابل، دست‌هائی در کار است که عزاداری‌ها را بی‌محتوا کنند و از مسیر صحیح ترویج فرهنگ جهاد و شهادت منحرف نمایند. این خطر را نباید کوچک‌تر از خطر کسانی که اصل عزاداری را نفی می‌کنند دانست، زیرا نتیجه بی‌محتوا شدن عزاداری‌ها آنگونه که اکنون با حضور مداحان بی‌سواد و بی‌تقوا درحال گسترش است، دور شدن مردم از معارف اهل بیت و فاصله گرفتن از اصل عزاداری است. نباید به گسترش کمی عزاداری‌ها دل خوش کنیم. اگر کمیت با کیفیت همراه باشد خوبست ولی گسترش کمی عزاداری‌ها به ویژه با تحریف‌ها و خرافات و دروغ‌ها و خواب و خیال‌هائی که هر روز بیشتر می‌شود، با فلسفه عزاداری در تضاد است. باید همانگونه که امام خمینی می‌فرمودند عزاداری سنتی را ترویج کنیم و از مداحان باتقوا و آشنا با معارف اهل بیت و خطبا و منبری‌های باسواد برای آشنا کردن مردم با هدف قیام امام حسین علیه السلام استفاده کنیم و با این شیوه «فرهنگ عاشورا» را حفظ نمائیم و فرهنگ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را گسترش دهیم. خوشبختانه در سال‌های اخیر سینه زنی‌هائی با اشعار حماسی در بعضی شهرها مشاهده می‌شود که از ویژگی‌های سنتی بودن و به روز بودن برخوردارند. این روش صحیح را باید تقویت کرد.

روحانیت در طول تاریخ موجودیت خود، برخلاف ادعاهای بی‌اساس کسانی که با اساس این نهاد مخالفند، به رسالت فرهنگ سازی خود تا حدود زیادی به درستی عملی کرده است. آنچه اکنون موجب نگرانی است این است که در دورانی که با تاسیس نظام جمهوری اسلامی انتظار بیشتری از روحانیت برای فرهنگ سازی می‌رود، به این رسالت آنگونه که انتظار می‌رود عمل نشود.

شاید برای روحانیت هیچ زمانی مانند دوران نظام جمهوری اسلامی امکان گسترش فرهنگ سازی پیش نیاید. به همین دلیل، بزرگان روحانیت باید از فرصت طلائی امروز حداکثر بهره‌برداری را به عمل آورند و با پالایش این نهاد، پالایش آنچه به نام اسلام به مردم عرضه شده و می‌شود و پالایش فرهنگ منتسب به اسلام، نصابی واقعی از اسلام ناب محمدی را در دنیای امروز پایه گذاری کنند که چهره صحیح اسلام و مکتب اهل بیت علیهم‌السلام را به جهانیان نشان دهد. این کار، در جهان امروز که جهان ارتباطات است کاری شدنی و سهل الوصول است اگر اراده‌ای جدی در کار باشد.

در پرتو این فرهنگ سازی، چهره‌ای از اسلام در برابر چشمان جهانیان ترسیم خواهد شد که برای انسان کرامت قائل است، به آزادی افکار و اندیشه احترام می‌گذارد، جامعه را قانونمند می‌کند، عدالت را نهادینه می‌سازد و در برابر ظلم و استبداد و استعمار می‌ایستد. این فرهنگ سازی، کار روحانیت است. مشغول ساختن روحانیون به امور دیگر به معنی بازداشتن آنها از وظیفه اصلی یعنی فرهنگ سازی است که متاسفانه اکنون درحال اتفاق افتادن است.

روحانیت، هنگامی می‌تواند فرهنگ ساز باشد که دستورالعمل بی‌بدیل مولای متقیان را که فرمود: «… و ما اخذالله علی العلماء ان لایقارواعلی کظه ظالم ولاسغب مظلوم» را در صدر برنامه‌های خود قرار دهد. روحانیت، با تکیه بر همین فرهنگ، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند ولی بعد از آنکه با قدرت نسبت فامیلی برقرار کرد این فرهنگ را از یاد برد. نمی‌شود انقلابی را که با نهج البلاغه به پیروزی رسیده بدون نهج البلاغه ادامه داد. روحانیت در دهه‌های اخیر حتی از روحانیین خدوم و انقلابی که مظلوم واقع شدند دفاع نکرد چه رسد به مظلومین دیگر … .

به همین دلیل است که معتقدیم «فرهنگ سازی» باید به صورت جدی در دستور کار روحانیت قرار گیرد، نهاد روحانیت باید از حاشیه پردازی‌ها پرهیز کند و هرگز از متن فاصله نگیرد تا بتواند به کارکرد واقعی خود برگردد. امروز اگر عده‌ای درباره روحانیت دچار تردید هستند و حتی عده‌ای برای نفی روحانیت برنامه دارند، درست برخلاف نظر و خواست آنها وجود روحانیت برای آینده تاریخ یک ضرورت است البته به این شرط که خود را از حواشی برهاند و به رسالت اصلی خود برگردد. اسلام ناب محمدی، بزرگ‌ترین نیاز جامعه بشری در آینده است و این نیاز را فقط روحانیت فرهنگ ساز می‌تواند تامین کند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید