كودكان كار اينستاگرامي!
پدر و مادري كه فرزندان خود را در سر چهارراهها براي فالفروشي و گلفروشي ميگذارند با پدر و مادري كه عكس فرزندان خود را در صفحات مجازي به نمايش ميگذارند تا از طريق آن كسب درآمد كنند، مشابهتهایی در ایده و رفتار دارند؛ كار هر دوي آنها غيرقابل دفاع است.
«كودكان كار» به جاي كودكي كردن مجبور هستند دست به كاري بزنند كه مناسب سن آنها نيست يا اينكه رفعكننده نيازهاي مادي خانوادههاي خود هستند. امروز در حالي اين موضوع با عنوان آسيب اجتماعي شناخته ميشود و براي حل آن دنبال دلايل منطقي بايد گشت كه يك عده مادر خوش ذوق، بااستعداد و شيك با پشتكار فراوان و صرف هزينههاي مادي و معنوي كودك خردسال خود را از شش ماهگي در فضاي مجازي به نمايش ميگذارند تا با كسب شهرت از وي يك سلبريتي با صدها هزار فالوور بسازند. در نهايت با گرفتن اسپانسري يكي از آتليههاي معروف يا برند لباس كودك، درآمدهاي ميليوني به جيب بزنند.
برخي معتقد هستند اين كار هيچ تفاوتي با كار پدر و مادري كه كودك خود را براي فالفروشي، گلفروشي و شيشهشويي سر چهار راه ميگذارند، مشابهتهایی در ایده و رفتار دارند و بايد براي هر دو تحت عنوان «كودك كار» به يك اندازه دلسوزي كرد، اما به نظر ميرسد اين دو در رفع نيازهاي مادي و معنوي تفاوت فاحشي دارند كه نبايد ساده از كنار آن گذشت.
امروز با كودكان كاري مواجه هستيم كه علاوه بر تأمين نيازهاي مادي، تأمينكننده انواع و اقسام كمبودهاي روحي والدين خود نيز هستند؛ چراكه در موج چشم و همچشمي و سلبريتيسازيهاي امروزي مجبور هستند با نمايش لباس، تيپ و موي خود به رقابت با ساير كودكان و مادرانههاي مدرن بپردازند و پرچم پيروزي را براي غناي روحي والدينشان بالا ببرند.
لازم است بپرسيم كجا هستند جمعيتهاي مدافع كودكان كار تا به نگاه عاري از كودكانههاي مانكنهاي اينستاگرام برسند و در برابر اين حجم از خودخواهيهاي مادرانه كه براي هيچ است، آستين بالا بزنند؟
وقتي صفحات اينستاگرام را باز ميكنيد مملو از كودكاني شده كه شبيه مانكنهاي بزرگسال در انواع و اقسام حالات و مكانها با لباسهاي مختلف ژست عكس گرفته و خود را به نمايش گذاشتهاند. كودكاني كه نگاه آنها عاري از كودكانهها و شيطنتهاي بچگانه است و تمام مدت به اين فكر ميكنند من بايد شبيه برترين سلبريتيها باشم تا بتوانم لايك بيشتري دريافت كنم.
اما پشت اين عكسها چه ميگذرد؟ والديني كه تمام انرژي خود را صرف نمايش كودك خود در صفحات مجازي ميكنند تا بتوانند از طريق ظاهر وي نظر مخاطبان را به خود جلب كنند و اين كودكان هستند كه بيخبر از ماجرا، همه تلاش خود را ميكنند تا براي موجه جلوه داده شدن بهترين نقش را ايفا كنند. به طور مثال بتوانند همانند يك فرد بزرگسال در افق خيره شوند، يا شبيه يك پرنسس با لباس خود به سيندرلا شدن برسند و حتي شبيه بازيگران هاليوودي اقتدار مردانه چهره خود را با عينك آفتابي نشان دهند.
كسب منفعت روحي يا تأمين نيازهاي مادي؟
نكته مهم اينجاست كه برخلاف آنچه تصور ميشود از همان ابتدا بحث درآمدزايي مطرح نبود؛ چراكه بسياري از اين مادران با نمايش روزانه فرزندان خود تنها درصدد كسب فالوور و رقابت با ساير صفحاتي بودند كه به صورت روزانه به نمايش انواع و اقسام تيپ و لباسها ميپرداخت. هر چند كه بايد گفت همين نمايش ظاهر و دريافت فالوور بيشتر خود آسيب مهمي براي روحيه كودكان داشت و گويي والدين بياطلاع از آن بودند، اما ماجرا وقتي تلخ ميشود كه صفحات پر فالوور هدف برندهاي مختلف مد و لباس قرار گرفت و صفحات نمايشي جذب شركتها براي انجام تبليغات شدند. اين چنين شد كه كودكان منبع درآمدي براي والدين قرار گرفتند.
از سوي ديگر اين روزها در فضاي مجازي با موجي از بدعتها و مراسمهايي مواجه هستيم كه پيشتر از اين در خواب هم ديده نميشد و به مدد همين چشم و همچشميها به نحو احسن اجرايي ميشود، بنابراین دور نيست اگر بگوييم اين شركتها براي پايهگذاري بدعتهاي عجيب و غريب خود دست به دامان اينستاگرامرها شوند تا با كمك آنها بدعتهاي جديد را جا بيندازند و از آنها بخواهند با اين بدعتها مثل يك موضوع ساده برخورد كنند. چنانچه همين چند وقت پيش انتشار برخي عكسهاي خاص از مراسم تولد و گريمهاي دختران جوان به شكل سفيدبرفي، سيندرلا و پرنسسهاي كارتوني نشان داد، اين موضوع برخاسته از پكيج تولد شركتهاي برگزاركننده است.
بدعتگذاري از دل اينستاگرام
بدعتهايي كه روزبهروز و آرامآرام از دل اين صفحات مجازي بيرون ميآيند و ميان مادران سادهانگاري نفوذ ميكنند كه تنها ميخواهند براي بچههايشان مادران بهتري باشند، اما خطرناكتر از اين سياق زندگي كه ميتواند فراتر از موضوع ترويج تجملگرايي و فاصله گرفتن از زندگي ساده بر پايه اخلاق و صرفهجويي باشد، الگو شدن اين سبك مادري و فرزندداري براي مردم است. متأسفانه نگاه تعداد زيادي از اقشار جامعه به اين مادران، به عنوان مادران موفق و الگوي پيشرفت است. به طوري كه در برخي مواقع ديده شده برخي افراد حتي سؤالات مشاورهاي خود را نيز از اين مادران ميپرسند.
اين روزها همه چيز تغيير كرده است، همانگونه كه به فراخور مدرنيسم و گره خوردن روزمرگيها به فضاي مجازي بر آمار جرم و جنايتها افزوده است و شيوههاي نوين در اين زمينه خلق كرده است، بالطبع آسيبهاي اجتماعي هم تا حدي تغيير پيدا كرده است، كودكان كار هميشه ژندهپوش نيستند، هميشه نامرتب و بههمريخته نيستند، اتفاقاً كودكان كاري پيدا ميشوند كه لباسهاي گرانقيمت به تن دارند و با تقليد از حرفهايترين سلبريتيهاي دنيا، بهگونهاي ژست ميگيرند تا لايك بيشتري بگيرند.
تفاوت اين است كه كودكان كار خياباني، كودكيها و معصوميت خود را صرف تأمين نگاه مادي خانوادههاي خود ميكنند، اما كودكان كار فضاي مجازي علاوه بر تأمين مادي، به اغناي روحي والدين خود هم ميپردازند.