امیررضا واعظ‌ آشتیانی:

اصلاح‌طلبان با سه ضلعی عارف، جهانگیری و لاریجانی مواجهند/یک فرد میان‌جناحی رییس جمهور 1400 خواهد بود /اصلاح‌طلبان احتمالا از لاریجانی حمایت می کنند

  • سیاسی
  • شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶ ۹:۰۹
    کد خبر :104778

با معرفی کابینه آقای روحانی برخی از اصلاح‌طلبان به انتقاد از نوع چینش کابینه توسط آقای روحانی پرداخته‌اند و به همین دلیل این فاصله ممکن است جریان اصولگرایی را به آقای روحانی نزدیک‌تر از گذشته کند.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این مسائل با مهندس امیررضا واعظ آشتیانی، عضو سابق شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی و معاون سابق وزارت صنعت و معدن، گفت‌وگو کردیم. از سوی دیگر به نظر می‌رسد رویکرد حسن روحانی و علی لاریجانی روز به‌روز به هم نزدیک‌تر می‌شود و احتمال ادامه مسیر روحانی توسط لاریجانی در آینده وجود خواهد داشت. با این وجود گمان برخی اصلاح‌طلبان این است که نزدیک‌تر شدن روحانی و لاریجانی سرنوشت آینده دولت روحانی و انتخابات ریاست‌جمهوری سال1400 را مشخص خواهد کرد.

واعظ آشتیانی معتقد است: «فردی در انتخابات 1400 به ریاست جمهوری خواهد رسید که از نظر سیاسی بین جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا قرار می‌گیرد. در نتیجه رئیس جمهور ایران در سال1400 نیز یک میانه‌رو خواهد بود. این بهترین رویکرد است که می‌تواند به تحقق مطالبات نسل آینده ایران کمک کند. اگر چنین رئیس جمهوری بر سر کار بیاید تلاش خواهد کرد از همه ظرفیت‌های انسانی کشور استفاده کند و در نتیجه عقلانیت جای جناح بندی‌ها و خط کشی‌های سیاسی را خواهد گرفت». وی همچنین تصریح می‌کند: «اصلاح‌طلبان در مرحله اول تلاش خواهند کرد با یک گزینه اصلاح‌طلب در انتخابات1400 حضور پیدا کنند. اما اگر به هر دلیلی و از جمله ممانعت نهادهای نظارتی کاندیدای جریان اصلاحات نتواند وارد انتخابات شود احتمال حمایت اصلاح‌طلبان از فردی مانند علی لاریجانی وجود خواهد داشت. به نظر من اصلاح‌طلبان ممکن است در سال1400 با سه ضلعی عارف، جهانگیری و لاریجانی مواجه شوند». در ادامه متن گفت‌وگوی مهندس واعظ آشتیانی را از نظر می‌گذرانید.

آیا آقای روحانی در چینش کابینه دوازدهم گردش به راست داشته است؟ چرا نوع چینش کابینه دوازدهم با مواضع انتخاباتی آقای روحانی متفاوت است؟
آقای روحانی نیز مانند هر رئیس جمهور دیگری علاقه دارد در کار خود موفق شود و کارنامه قابل قبولی از خود برجای بگذارد. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 بخشی از جریان اصولگرایی براین باور بودند که باید از آقای روحانی حمایت شود. این بخش از جریان اصولگرایی معتقد بودند به‌رغم اینکه آقای روحانی در چهار سال گذشته کارنامه قابل قبولی از خود ارائه نداده اما عقل سیاسی حکم می‌کند که از ایشان در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کنیم. از سوی دیگر آقای روحانی در طول مبارزات انتخاباتی خود به شکلی سخن می‌گفتند که انگار قرار است از همه ظرفیت‌های سیاسی کشور اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا استفاده شود. در نتیجه این امید در بین بخش‌هایی از جریان اصولگرایی وجود داشت که در دولت دوازدهم در قدرت سهم داشته باشند. به نظر من در انتخابات ریاست جمهوری سال96 هیچ کدام از جریان‌های سیاسی کشور شکست نخوردند. دلیل این مسأله نیز این است که مردم پس از 38 سال که از پیروزی انقلاب می‌گذرد به رئیس جمهوری رأی داده‌اند که از جنس روحانیت است. نکته جالب این است که نفر دوم انتخابات یعنی آقای رئیسی نیز از جنس روحانیت است و این بدان معناست که پس از 38 سال که از پیروزی انقلاب گذشته مردم درحدود40 میلیون رأی به روحانیت داده‌اند. در نتیجه نظام سیاسی در این انتخابات پیروز شده و هیچ کدام از جریان‌های سیاسی شکست نخورده‌اند. من آقای روحانی را اصلاح‌طلب نمی‌دانم و معتقدم جریان اصلاحات در انتخابات96 دارای گزینه اصلاح‌طلب نبود و تنها به دلیل نزدیکی مواضع و شرایط جریان اصلاحات از آقای روحانی حمایت کرد. با این وجود ما نمی‌توانیم به صراحت عنوان کنیم که آقای روحانی در چینش کابینه خود گردش به راست داشته است. دلیل اصلی این مسأله نیز این است که مطالبات و انتظار اصولگرایان از دولت آقای روحانی بیش از این بوده است. به نظر می‌رسد آقای روحانی در چینش کابینه دوازدهم به سمت رویکرد تکنوکراتیک حرکت کرده و مطالبات اصلاح‌طلبان و اصولگرایان را کمتر مورد توجه قرار داده است.

آیا آقای روحانی دچار چرخش در جهتگیری خود شده است؟
روحانی در انتخابات ریاست جمهوری به چپ راهنما زده و به راست پیچیده است. آقای روحانی با اتخاذ این سیاست به دنبال این است که در قدرت موازنه ایجاد کند و در آینده نقش پررنگ‌تری در فضای سیاسی ایران داشته باشد. به نظر من هدف اصلی آقای روحانی در دولت دوازدهم این است که برای خود آینده سیاسی ایجاد کند و با ایجاد موازنه قدرت وضعیت متفاوتی نسبت به روسای جمهور گذشته ایران داشته باشد. آقای روحانی تمایل ندارد پس از دوران ریاست جمهوری‌اش خانه‌نشین شود و به عضو ساده‌ای از مجمع تشخیص مصلحت نظام تبدیل شود.

در شرایط کنونی که بخش‌هایی از جریان اصلاحات نسبت به چینش کابینه آقای روحانی انتقاد دارند آیا جریان اصولگرایی تلاش خواهد کرد از این فاصله استفاده کند و خود را به آقای روحانی نزدیک‌تر از گذشته کند؟
به صورت طبیعی بخش‌هایی از جریان اصولگرایی به رهبری آقای لاریجانی تلاش می‌کنند خود را روز به روز به آقای روحانی نزدیک‌تر کنند. به همین دلیل نیز مجلس و دولت روز به روز در حال نزدیک شدن به یکدیگر هستند و این مسأله به خوبی در جریان رأی اعتماد به وزرای دولت آقای روحانی مشهود بود. بدون شک هرچه تنش بین مجلس و دولت کمتر باشد و این دو با هم رابطه بهتری داشته باشند کشور با ثبات و آرامش بیشتری همراه خواهد شد و سود آن در نهایت به مردم خواهد رسید. به نظر من جایگاه آقای لاریجانی اقتضا می‌کند که رابطه نزدیکی با آقای روحانی داشته باشند. نزدیکی آقای روحانی و لاریجانی نیز براساس منافع گروهی و جناحی نیست و بلکه منافع مردم سبب این نزدیکی شده است. آقای روحانی به دنبال این است که بر آقای لاریجانی برای مدیریت آینده کشور سرمایه‌گذاری کند. به همین دلیل نیز آقای لاریجانی را به جهانگیری ترجیح خواهد داد. با این وجود دیدگاه‌های مختلفی در درون جریان اصولگرایی وجود دارد و به احتمال زیاد همه طیف‌های جریان اصولگرایی در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 روی آقای لاریجانی اجماع نخواهند کرد.

چه طیف‌هایی از اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 روی آقای لاریجانی اجماع خواهند کرد؟ به چه میزان احتمال فراگیر شدن این اجماع وجود خواهد داشت؟
اصولگرایان از هم اکنون گزینه خود را معرفی نخواهند کرد تا بتوانند با اهداف مهم‌تری در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند. دیدگاه‌های بنده در این زمینه نیز جنبه تحلیلی دارد و قصد ندارم شخص خاصی را به عنوان کاندیدای اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال1400 مطرح کنم. بدون‌شک در چهار سال آینده اتفاقات متفاوتی در فضای سیاسی ایران رخ خواهد داد که در سرنوشت انتخابات ریاست‌جمهوری آینده تعیین کننده خواهد بود. نکته دیگر اینکه در سال‌های اخیر دگرگونی عظیمی در دیدگاه‌های مردم نسبت به آینده به وجود آمده و مسیری که مردم برای خود ترسیم کرده‌اند با گذشته متفاوت شده است. به همین دلیل در چهار سال آینده هر جریان سیاسی که به دنبال موفقیت است باید در مسیر مطالبات اجتماعی و سیاسی مردم حرکت کند. ائتلاف آقای روحانی و لاریجانی با هر هدفی که در آینده صورت بگیرد می‌تواند ادامه دهنده رویکرد میانه‌روی در ایران باشد که در نهایت به سود نظام سیاسی تمام خواهد شد.

آیا ائتلاف آقای روحانی و لاریجانی در سال‌های آینده سبب جدایی آنها از گفتمان میانه‌روی نخواهد شد؟ به هر حال به همان شکل که برخی اصلاح‌طلبان ممکن است از آقای روحانی فاصله بگیرند جریان رادیکال راست نیز حاضر نیست از آقای لاریجانی حمایت کند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
در فضای سیاسی نمی‌توان هیچ تصمیم و ائتلافی را بدون اشکال و دیدگاه مخالف در نظر گرفت و هر اقدامی که در فضای سیاسی رخ بدهد ممکن است با واکنش برخی افراد یا گروه‌های سیاسی همراه باشد. قرار نیست همه جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی موافق این دیدگاه و مسیر باشند. اگر قرار است همه با تصمیمات سیاسی یک تفکر موافق باشند که ایران به کره‌شمالی تبدیل خواهد شد. به نظر می‌رسد در آینده گفتمان میانه‌روی به سود مردم و نظام خواهد بود و این گفتمان پس از آقای روحانی می‌تواند با آقای لاریجانی ادامه پیدا کند. البته این گفتمان سیاسی نباید به سیاست‌بازی و سیاست کاری دچار شود و هدف اصلی آن باید تحقق مطالبات مردم باشد. بدون شک اگر گفتمان میانه‌روی ایران در آینده اسیر سیاست بازی و زدوبند سیاسی شود برای آینده کشور مشکل‌آفرین خواهد بود.

فضای کلی جریان اصولگرایی در چهار سال آینده به سمت گفتمان لاریجانی تمایل پیدا خواهد کرد یا گفتمان رئیسی؟ اگر اصولگرایان قصد داشته باشند در سال1400 از بین این دو رویکرد یکی را انتخاب کنند کدام گفتمان را انتخاب خواهند کرد؟
هنوز حضور آقای لاریجانی و رئیسی در انتخابات1400 قطعی نیست و نمی‌توان از هم اکنون عنوان کرد که اصولگرایان مجبور هستند از بین این دو نفر یکی را انتخاب کنند. نکته دیگر اینکه هر کدام از این افراد دارای ویژگی‌های خاص خود هستند. آقای لاریجانی سوابق اجرایی زیادی در گذشته داشته و از سوی دیگر تجربه موفقی در پارلمان کشور داشته است که می‌تواند یک برگ برنده برای ایشان باشد. از سوی دیگر نیز آقای رئیسی وجود دارد که کارنامه قابل قبولی در قوه قضائیه داشته و در قوه قضائیه علاوه برقضاوت، کار اجرایی نیز انجام داده‌اند. در نتیجه انتخاب یک گزینه از بین این دو گزینه برای اصولگرایان کار بسیار دشواری خواهد بود. در چنین شرایطی عقل سیاسی حکم می‌کند یک شاخصه برای کاندیدای نهایی مشخص شود و هر کدام از این دوگزینه که نزدیکی بیشتری با این شاخصه داشته باشند به عنوان کاندیدای نهایی اصولگرایان معرفی شود. البته این شاخصه نباید جهتگیری خاصی داشته باشد. آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری سال96 برای اولین بار خود را در معرض آرای مردم قرار دادند و موفق شدند در حدود 16 میلیون رأی به دست بیاورند. به نظر من رأی 16 میلیونی رأی قابل تأمل و قابل توجهی است که می‌تواند امیدها را برای جریان اصولگرایی در انتخابات1400 زنده نگه دارد.

آیا این وضعیت نمی‌تواند در صورت اجماع اصولگرایان بر آقای لاریجانی نیز وجود داشته باشد، به علاوه اینکه آقای لاریجانی در بین اصلاح‌طلبان نیز دارای پایگاه رأی است. آیا در چنین شرایطی نیز اصولگرایان به پایگاه رأی آقای رئیسی در انتخابات96 توجه خواهند کرد؟
اصلاح‌طلبان در یک مقطع خاص تلاش کردند با نوعی ترفند آقای لاریجانی را از جریان اصولگرایی جدا کنند. این در حالی است که در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 اصلاح‌طلبان روی آقای لاریجانی اجماع نخواهند کرد و به دنبال معرفی گزینه اصلاح‌طلب خواهند بود. در شرایط کنونی آقای لاریجانی طیف خاصی از اصولگرایان را مدیریت می‌کند که روشی متفاوت از بدنه جریان اصولگرایی دارند. برخی از طیف‌های درون جریان اصولگرایی با آقای لاریجانی زاویه دارند و حاضر نیستند از ایشان حمایت کنند. این در حالی است که برخی از طیف‌های جریان اصولگرایی با رویکرد آقای لاریجانی موافق هستند و این نوع طرز تفکر را می‌پسندند. از سوی دیگر اصلاح‌طلبان در مرحله اول تلاش خواهند کرد با یک گزینه اصلاح‌طلب در انتخابات حضور پیدا کنند. اما اگر به هر دلیلی و از جمله ممانعت نهادهای نظارتی کاندیدای جریان اصلاحات نتواند وارد انتخابات شود احتمال حمایت اصلاح‌طلبان از فردی مانند علی لاریجانی وجود خواهد داشت. به نظر من اصلاح‌طلبان ممکن است در سال1400 با سه ضلعی عارف، جهانگیری و لاریجانی مواجه شوند.

هدف اصلی اصلاح‌طلبان در چهار سال آینده این است که آقای روحانی زمینه به وجود آمدن یک دولت صددرصد اصلاح‌طلب را در سال1400 مهیا کند. آیا این اتفاق رخ خواهد داد و آقای روحانی تلاش می‌کند در زمین اصلاح‌طلبان بازی کند؟
به نظر من فردی در انتخابات 1400 به ریاست‌جمهوری خواهد رسید که از نظر سیاسی بین جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا قرار می‌گیرد. در نتیجه رئیس‌جمهور ایران در سال1400 نیز یک میانه رو خواهد بود. این بهترین رویکرد است که می‌تواند به تحقق مطالبات نسل آینده ایران کمک کند. اگر چنین رئیس‌جمهوری روی کار بیاید تلاش خواهد کرد از همه ظرفیت‌های انسانی کشور استفاده کند و در نتیجه عقلانیت جای جناح‌بندی‌ها و خط‌کشی‌های سیاسی را خواهد گرفت. اغلب روسای‌جمهور گذشته ایران با انتخاب‌های مدیران جناحی فرصت‌سوزی کرده‌اند. به همین دلیل زمان آن فرارسیده که مدیریت کشور از شکل جریانی خارج شود و شکل ملی به خود بگیرد. در کشورهای توسعه یافته با تغییر دولت‌ها مدیران کارآمد و با تجربه تغییر نمی‌کنند و همچنان به کار خود ادامه می‌دهند.

به صورت طبیعی دولت‌های هشت ساله در پایان دوران خود با کاهش مقبولیت اجتماعی مواجه می‌شوند. استراتژی اصولگرایان در چنین شرایطی و در دو سال پایانی دولت آقای روحانی چه خواهد بود؟
آقای روحانی به خوبی به این نکته آگاهی دارد که دولت‌های گذشته در ایران در چهار سال دوم خود به سمت چالش حرکت کرده‌اند. به همین دلیل ایشان تلاش خواهند کرد دولت دومی متفاوت از دولت‌های دوم روسای جمهور گذشته ایران داشته باشند. آقای روحانی به دنبال این است که چنان عملکردی از خود نشان بدهد که در سال1400 که مردم قرار است در پای صندوق‌های رأی حاضر شوند خسته نباشند، بلکه با شادابی در پای صندوق‌های رأی حاضر شوند. به صورت طبیعی نیز همه گروه‌های سیاسی در دو سال پایانی دولت آقای روحانی فعالیت خود را افزایش خواهند داد و اصولگرایان نیز مستثنا از این قضیه نیستند. این وضعیت در همه کشورهای جهان وجود دارد و تنها مختص به ایران نیست. اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 رویکرد واحدی در پیش گرفتند و نتیجه قابل قبولی نیز به دست آوردند. با این وجود به نظر من اگر اصولگرایان با هوشیاری و از خود گذشتگی بیشتری در انتخابات حضور پیدا می‌کردند آرای آقای رئیسی به جایی می‌رسید که انتخابات به دور دوم کشیده می‌شد. به همین دلیل اصولگرایان باید از آرای خود در انتخابات96 صیانت کنند و در چهار سال آینده به آن اضافه کنند. اگر اصولگرایان موفق شوند آرای خود را در طول چهار سال آینده افزایش بدهند در آینده سیاسی کشور تصمیم‌ساز خواهند بود. اصولگرایان همواره دارای پایگاه رأی ثابتی بوده‌اند و در آینده نیز وضعیت به همین شکل خواهد بود. این در حالی است که اصلاح‌طلبان دارای پایگاه رأی ثابت نیستند و در اغلب مقاطع با ایجاد موج سیاسی و اجتماعی در انتخابات به پیروزی دست پیدا می‌کنند. بنده امیدوارم آقای روحانی در طول چهار سال آینده عملکرد موفقی از خود برجای بگذارد تا مردم در سال1400 با شادابی در پای صندوق‌های رأی حاضر شوند. من آرزو می‌کنم آقای روحانی در زمینه‌های اقتصادی، اشتغال، تولید و مسائل فرهنگی و سیاسی موفق شوند کارنامه قابل قبولی از خود برجای بگذارند تا عزت ایران در آینده تثبیت شود. من جزو آن دسته از افراد نیستم که معتقدند باید منتظر خطای آقای روحانی بود و از آن فرصت ساخت و به اهداف خود دست پیدا کرد. بدون‌شک شکست دولت آقای روحانی به ضرر نظام تمام خواهد شد. در نتیجه هر فردی که به نظام علاقه‌مند است باید به آقای روحانی کمک کند که عملکرد موفقی از خود برجای بگذارد. من کسانی را که در کمین نشسته‌اند تا آقای روحانی شکست بخورد را وفادار به انقلاب و نظام نمی‌دانم. وفاداری به انقلاب و نظام بدین معناست که هر دولتی با هر گرایشی که روی کار آمده بتواند مشکلات مردم را حل کند و عزت و احترام ایران اسلامی را در سطح بین‌المللی افزایش بدهد.

منبع: روزنامه آرمان

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید